با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.
اقتصاد اسلامی برتر از سایر مکاتب اقتصادی

اقتصاد اسلامی برتر از سایر مکاتب اقتصادی

عده ای بی مطالعه و بی اطلاع از مسائل اسلامی، مطالب بی اساسی را در مورد اقتصاد اسلامی مطرح می کنند. البته این پست را در جواب آنان ننوشتم چون منطقی نستند و اصلا ارزش پاسخگویی ندارند.اما بد ندیدم که دوستان را با اقتصاد اسلامی و برتری آن نسبت به سایر مکاتب اقتصادی آشنا کنم.به این دلیل در فهرست موضوعی وبلاگ، موضوع اقتصاد اسلامی را نیز وارد می کنم.


اقتصاد اسلامی ، مجموعه قوانینی است که از مطالعه قوانین الهی اسلام و احکام فقهی در زمینه معاملات بدست می آید.اقتصاد اسلامی یک علم نیست بلکه جزئی از نظام و احکام و اخلاق اسلامی است.

بحث اقتصاد اسلامی بحث امروز و دیروز نیست و چیزی نیست که تازه باب شده باشد.آیة الله سید محمدباقر صدر و سید موسی صدر در حدود چهل-پنجاه سال پیش کتابهایی در مورد  اقتصاد در مکتب اسلام را نوشته اند و در مطالب این پست از گوشه هایی از این کتابها  استفاده شده است.

اسلام توزیع عادلانه ثروت را بر مبنای نیازهای فطری و خواسته های طبیعی انسان استوار کرده است و برای این قانون تغییر و تبدیلی قائل نیست.شالوده اقتصادی که بر اساس فطرت انسانی گذارده شود هیچگاه فرسوده نخواهد شد و هم به درد جهان سوم  و هم به درد جهان در حال توسعه و هم به درد جهان توسعه یافته و صنعتی  می خورد.زیرا در همه این ها فطرت انسانی یکی است.

 اصول کلی اقتصاد اسلامی عبارتند از:

 1- اصل مالکیت مختلط(مالکیت فردی،مالکیت عمومی و مالکیت دولت اسلامی)

2- اصل آزادی اقتصادی در کادر محدود ارزشهای معنوی و اخلاقی. محدودیتی که هم از درون و شخصیت فرد مسلمان و هم از جانب حکومت اسلامی کنترل می شود.

3- اصل عدالت اجتماعی.اسلام برای توزیع متوازن  ثروت دو نوع وسیله قرار داده است.یکی انفاق و صدقه است که اختیاری است و دیگری مالیاتهای شرعی است  که به مصرف فقرا و خدمات  عام المنفعه می رسند.بحث انفاق و مالیتهای شرعی مباحث جالب و گسترده ای دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت.

 روش اقتصادی اسلام

 اسلام می گوید باید ابزار و عوامل طبیعی تولید به شکلی توزیع گردد که جوابگوی احتیاجات طبیعی انسانها باشد و همه افراد بتوانند از آن برخوردار با شند.البته واضح است که هر انسانی با خصوصیات فردی خود دارای نیازها و احتیاجات مخصوص است که با حدود و شرائط خاصی باید به آنها توجه گردد و اسلام از راه جواز مالکیت فردی در پاره ای از اموال عمومی به این نیاز فطری پاسخ مثبت می دهد.اما اجتماع انسانی هم دارای نیازهای ویژه ای است، اسلام احتیاجات اجتماعی را هم از راه مالکیت عمومی در برخی موارد حل کرده است. چون برخی افراد نمی توانند از طریق مالکیت فردی احتیاجات خود را برطرف کنند و طبیعی است که با محرومیت عده ای توازن اقتصادی و اجتماعی به هم می خورد.به این ترتیب مالکیت دولت اسلامی را هم معین نموده است تا مواد طبیعی و ذخایر زیر زمینی که خداوند بر بشر ارزانی داشته است به طور عادلانه توزیع شود.

 اصول معاملات در  اقتصاد اسلامی عبارتند از:

1-     ربا و احتکار حرام است

2-     مضاربه ،مزارعه و مساقات جائز است.

3-     اجاره و فعالیت به شرط مزد صحیح است.

4-     هر نوع معامله ای صحیح است به شرط آنکه  منع حرام نداشته باشد مثل ربا،تقلب و…

5-     اقتصاد بر اساس عقیده و اخلاق

 ربا در فقه اسلامی دارای دو معنی است ربا در معامله و ربا در قرض.ربا در معامله مورد بحث ما نیست  و ربا در قرض مورد نظر است.ربا در قرض سودی است که به موجب قرار داد از قرض دادن بدست می آید.بدهکار متعهد می شود در موقع پرداخت قرض علاوه بر اصل وام مبلغی بیشتر ازمبلغ  قرض شده بپردازد که این در اسلام و سایر ادیان مثل یهودیت و مسیحیت حرام است.

در قرآن آیات شدیدالحنی بر ضد ربا وجود دارد از جمله بقره 278-279 و 275و 39 نساء 161

احتکار پنهان کردن اجناس به امید گران شدن آن است که آن هم حرام است.

 در مضاربه  سرمایه دار، سرمایه خود را در اختیار شخصی قرار می دهد تا با آن طبق قرارداد تجارت و کار کند و سود  را بین خود بنابر توافق تقسیم می کنند. که از نظر اسلام جائز است

مزارعه و مساقات صورت خاصی از این نوع معامله است که در مورد کشاورزی و آبیاری باغ برای دیگری است. که عامل در محصول شریک می شود. که احکام این معاملات در فقه اسلامی تبیین شده است از جمله:

1-     سود حاصل از این معامله ها طبق قرارداد باید میان سرمایه دار و کارگر (عامل) تقسیم می شود.

2-     در صورتی که زیانی  طبیعی وارد آمد کارگر مسئول نیست و فقط بر سرمایه دار وارد می شود.

3-     هرگاه عامل از شرایط تعیین شده در قرارداد تخلف نمود مسوول خسارت وارده خواهد بود.

4-     عامل نمی تواند قرارداد خود را با مبلغی کمتر به دیگری واگذار کند و سودی بدون فعالیت برای خود منظور بدارد.

و…

اخلاق در معامله شامل مهربانی و خوشرویی با مشتری، نخوردن سوگند دروغ و فریب ندادن مشتری و رفتار با انصاف و…  است.

 روش اسلام در  توزیع ثروت بین عوامل تولید

عوامل تولید کار،سرمایه  و ابزار کار هستند.

در مکتب اقتصادی اسلام بزرگترین سهم و عالیترین مقام  در توزیع ثروت برای کار در نظر گرفته شده است.کار می تواند در یک تولید صنعتی و تجاری و زراعتی  در سود حاصله سهیم باشد بدون آنکه از خسارات وارده زیان ببیند و از طرف دیگر کار می تواند سود ثابت دریافت کند.

 سرمایه نمی تواند سود ثابت در یافت کند(زیرا مصداق ربا است) اما در سود و زیان  یک تولید، سهیم است.

برای ابزار تولید نیز فقط مزد ثابت وجود دارد و ابزار در سود و زیان  داخل نمی شود.

 برای  مشخص شدن برتری  اقتصاد اسلامی بر سایر مکاتب اقتصادی رائج در دنیا  لازم است مقایسه ای بین آنان در زمینه روش توزیع ثروت انجام دهیم.

 روش اقتصاد کمونیستی در توزیع ثروت بین عوامل تولید:

اقتصاد کمونیستی، ارزش  کار و سرمایه و ابزار تولید را باهم  برابر می داند. بنا براین سهم هر سه عامل را از ثروت تولید شده برابر می داند.و هرسه را در زیان شریک می داند و سود را فقط به عامل کار می دهد. و مزد ثابت را برای هرسه عامل در نظر می گیرد.

 روش اقتصاد سرمایه داری در توزیع ثروت بین عوامل تولید:

اقتصاد سرمایه داری(کاپیتالیسم) مهمترین و عالیترین عامل تولید را سرمایه می داند.و کار و ابزار تولید را برابر و در درجه دوم اهمیت می داند.که به آنها مزد ثابت و اجاره بها تعلق می گیرد.در سرمایه داری جدید که تعدادی از مکاتب فرعی سرمایه داری در سهم کارگر تجدید نظر کرده و پورسانتی برای کارگر قرار داده اند.(در صورتی که اسلام از ابتدا کارگر را در سود شریک می دانست)

 از مقایسه مکاتب اقتصادی به این نتیجه می رسیم که هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای کار اهمیت قائل نیست و هیچ مکتبی مانند مکتب اقتصادی اسلام مدافع حقوق کارگر نیست.

 این خلاصه کلی بود از اصول اقتصاد اسلامی در توزیع ثروت و مقایسه آن با سایر مکاتب که به منظور فتح باب و حسن مطلع  این بحث در سلسله بحث های این وب نوشته شد. در بحث های آینده  به صورت گسترده و طبقه بندی شده به اقتصاد اسلامی می پردازم.

منبع: پاسخ شبهات قرآن