با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.
بررسی سازوکار پول و بانک

فکر می‌کنم نهادی که امروز مسئولیت این‌گونه موارد را در کشور ما و دیگر کشورهای جهان بر عهده دارد بانک مرکزی است؟

بله، دقیقاً. منتها امروز بانک‌های مرکزی دیگر خیلی با سکه کار ندارند. حتی امروز اسکناس هم مثل سابق مطرح نیست. امروز بیشتر پول به صورت دیداری و الکترونیک مطرح است. در واقع امروز به جای ضرب سکه‌ی فیزیکی، مثلاً بانک‌ِ مرکزی ایران، عمدتاً به صورت غیر فیزیکی خلق پول می‌کند. عملاً بخش محدودی از این خلق پول به صورت پول نقد و اسکناس منتشر می‌شود. بخش عمده‌ی پولی که خلق می‌شود در قالب سپرده‌های دیداری در بانک‌ها در حساب افراد قرار می‌گیرد و افراد یا با کشیدن چک یا با کارت‌های اعتباری که امروز بیشتر مرسوم است، این پول‌ها را برای خرید کالاها و خدمات، به حساب‌های هم منتقل می‌کنند.

در واقع ماهیت غیر فیزیکی پول در عصر ما، کار را برای این‌که پول ارزشی کاملاً متغیر پیدا کند تسهیل کرده است. فدرال رزو در آمریکا، که همان بانک مرکزی آمریکاست و بانک‌های مرکزی دنیا از جمله کشور ما از روی آن کپی شده، همواره از زمان شکل‌گیری خود مورد اعتراضات جدی بوده.

مثلاً در سال 1913 اعتراضات چارلز لیندبرگ Charles A. Lindbergh یکی از نمایندگانِ کنگره‌ی آمریکا علیه فدرال رزرو در زمانِ شکل‌گیریِ این این نهاد در آمریکا هنوز هم به عنوانِ یکی از اسنادِ مسئله‌دار بودنِ این نهاد مطرح است. لیندبرگ در نطقِ خود در کنگره‌ی آمریکا، رسماً به قانونی که تاسیسِ این نهاد را پیشنهاد می‌دهد اعتراض می‌کند.

چارلز آگوست لیندربرگ«چارلز لیندبرگ از نمایندگان کنگره‌ی آمریکا، شکل‌گیری فدرال رزرو را فرصتی برای سرمایه‌داران و تراست‌ها می‌داند»

لیندبرگ معتقد است، با ایجاد فدرال رزرو، ما به تراست‌ها و صاحبان اصلی سرمایه این فرصت را می‌دهیم تا هر زمان خواستند تورم ایجاد کنند. آن‌ها با ایجاد دوره‌های تورمی می‌توانند باعث افزایش قیمت‌ها شوند و آن‌چه را که در اختیار دارند، که حالا می‌خواهد، کالا باشد، سهام باشد، ارز باشد یا هر چیزِ دیگر، به قیمت بالاتری بفروشند.

در مثالی که پول را با متر خیلی ساده مقایسه کردم، دیدید، که اگر شما بخواهید خانه‌ی خود را بفروشید و میزانِ متر دائم در نوسان است، صبر می‌کنید زمانی بفروشید که متر کوتاه‌تر شده است. زمانی هم که تورم در اقتصاد رخ می‌دهد، یعنی حجم پول بالا می‌رود، پول کم‌ارزش‌تر شده و همان‌طور که خانه‌ی شما بزرگ‌تر می‌شود، ارزش کالا و خدمات بالاتر می‌روند. پس نهادی مثل فدرال رزرو، می‌تواند طبق منافع سرمایه‌داران، ارزش پول را با تغییر حجم پول بالا و پایین کند و به نفع صاحبان سرمایه عمل کند.

این موضوعی است که لیندبرگ در نطق خود در کنگره به عنوان مخالف شکل‌گیری فدرال رزو بیان کرده است.

البته بانک‌های مرکزی راه‌های دیگری هم برای کاهش یا افزایش ارزش پول دارند. یکی از این راه‌ها تغییر نرخ برابری ارزهاست. اتفاقی که در چند ماه اخیر در کشور ما هم افتاد.

یعنی شما بانک مرکزی را مسئول حفظِ ثبات یا در مقابل تغییر پول به عنوان متر و خط‌کش اقتصاد می‌دانید؟

بله. البته بانک‌ِ مرکزی در کشورِ ما از دولت جدا نیست. در کشورِ ما عمدتاً بانک مرکزی تابع دولت است. هر چند در کشورهای دیگر هم بانک مرکزی مستقل از دولت عمل نمی‌کند و استقلال بانک‌ مرکزی یک افسانه است. شما می‌توانید از لحنِ لیندبرگْ کُنگرِس‌مَنِ ایالاتِ متحده متوجه شوید که فدرال رزرو هم در آمریکا مستقل نیست و تابع تراست‌ها و سرمایه‌داران عمل می‌کند.

اما آن‌چه مسلم است این است که بانک مرکزی چه مستقل باشد چه نباشد، یک وظیفه‌ی اصلی دارد: «تعیین ارزش پول با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد.»

پس با این حساب بانک مرکزی باعث تغییر نرخ برابری ریال با دلار در چند ماه گذشته شد؟

ببینید، همان‌طور که گفتم بانک مرکزی این ابزار را دارد، یعنی می‌تواند ارزش ریال را در برابر دلار یا هر ارز دیگری بالا برده یا مثل چند ماه گذشته پایین بیاورد. البته استفاده از این ابزار توسط بانک‌های مرکزی خودسرانه نیست. عمدتاً دولت‌ها طبق سیاست‌های کلان اقتصادی از این ابزار استفاده می‌کنند و نرخ برابری ارزها را تغییر می‌دهند.

اما این در شرایط عادی است. چند ماه گذشته‌ای که شما در سوالتان به آن اشاره کردید، یک اتفاق افتاد آن‌هم جدی شدن تحریم بانک مرکزی‌ ایران بود.

یعنی شما معتقدید عامل اصلی در گران شدن نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی فقط به دلیل تحریم‌هاست؟

یک دلیل مهم آن تحریم است. البته من مایل نیستم از واژه‌ی تحریم استفاده کنم. تحریم یا واژه‌ی انگلیسی آن Sanction حق مطلب را در مورد ظلمی که دشمنان جمهوری اسلامی در حوزه‌ی اقتصادی به مردم وارد می‌کند ادا نمی‌کند. کشور در چند ماه گذشته در حصر مالی-اقتصادی قرار گرفته است. حصر یا در زبان‌ انگلیسی Siege یک استراتژیِ نظامی است. زمانی که بخواهند به جایی حمله و آن‌جا را اشغال کنند، قبل از اشغال باید آن‌جا را محاصره کنند. این حصر آن‌قدر ادامه می‌یابد تا حریف تسلیم شود. در مرحله‌ی حصر هر گونه ورود و خروج افراد و کالاها توسط دشمن کنترل و عمدتاً منع می‌شود. وضعیتی که از نظر مالی-اقتصادی در آن قرار داریم، وضعیت حصر است نه تحریم.

در این حصر مالی، چون امکان کنترل خرید و فروش کالاها به ایران به طور کامل ممکن نبود، آمریکا تصمیم گرفت تا به جای کنترل کالاها، پول را کنترل کند و حصرْ وارد فاز مالی شد. در واقع چون در جریان خرید و فروش کالاها از پول استفاده می‌شود و بدون امکان نقل و انتقال پول خرید و فروش کالاها سخت می‌شود، آمریکا حصر مالی را در دستور کار قرار داد.

ابتدا تمام دارایی‌های خارجی ایران بلوکه شد، سپس حجم صادرات نفت ایران به صورت تدریجی محدود شد و در نهایت، امکان تبادل مالی با طر‌ف‌های تجاری یا همان نقل و انتقال پول، آن‌هم با هر ارزی ممنوع شد. ایران در بازه‌ای دلار را کنار گذاشت و به سراغ یورو رفت. با تحریم‌های اتحادیه‌ی اروپا، امکان استفاده از یورو هم محدود شد. سپس برای تبادل با طرف‌های تجاری عمده‌ای مثل چین و هند از ارزهای محلی یعنی یوآن و روپیه استفاده شد. اما آمریکا با فشار به آن‌ها این مبادی را هم محدود کرد. حتی در مقطعی بانک مرکزی با تبادل درهم امارات و تبدیل آن به دلار و یورو کار را پیش می‌برد، که این شگرد هم پس از مدتی شناسایی شد.

نبود دلار و یورو در بازار و محدود شدن ورود آزاد آن‌ها از یک‌سو و محدودیت منابع دلار دولتی از سوی دیگر باعث شد تا در بازار داخلی قیمت دلار بالا برود. مثلاً یک تاجر که واردات انجام داده بود و اجناسش را فروخته بود، حالا ریال داشت و برای پرداخت خود به طرف خارجی باید دلار ارائه می‌کرد. با تحریم‌های جدید، امکان ورود دلار از بین رفت، حجم موجود دلار در بازار محدود بود و این مسئله باعث افزایش قیمت دلار و کاهش طبیعی ارزش ریال در برابر آن شد.

پس با این حساب دولت در این فرآیند خیلی نقشی نداشته؟

البته همه‌ی این تحلیل، یک تحلیل مبتنی بر بازار بود. یعنی در این تحلیل ما نقش زیادی برای دولت و بانک مرکزی قائل نشدیم. تا قبل از افزایش نرخ دلار، هر کسی که نیاز به ارز داشت، برای تامین نیاز خود می‌توانست به دو طریق عمل کند. یا به سراغ بانک‌ها برود و از ارزی که بانک مرکزی در اختیار آن‌ها گذاشته بود، استفاده کند یا به بازار آزاد و صرافی‌ها رجوع کند.  ارزی که در اختیارِ بانک‌هاست ارز حاصل از فروش نفت است که با نام ارز مرجع به گوشِ شما آشناست. اما ارزی که در اختیارِ صرافی‌هاست، ارزی است که بخش خصوصی در ازای صادرات کالا به خارج از کشور بدست آورده‌اند و به صرافی‌ها فروخته‌اند.

یعنی دولت ارزی به صرافی‌ها نمی‌داد؟

تا قبل از تحریم‌ها این خیلی مرسوم نبود. مگر زمان‌هایی که دولت برای جبران کسریِ بودجه‌ی خود بخشی از ارزِ خود را در بازارِ آزاد و از طریقِ صرافی‌ها می‌فروخت. چون صرافی‌ها نیازی به ارز دولت نداشتند و می‌توانستند از طریقِ صادرکنندگان نیاز خود را تامین کنند. تا قبل از شهریور سالِ 89 و وضع تحریم‌های مالی، حتی در بعضی از موارد امکان داشت قیمتِ ارز آزاد در صرافی‌ها از قیمتِ ارزِ مرجع پایین‌تر هم برود.

با جدی شدنِ تحریم‌ها و خشک شدنِ جریان ورودِ ارز به کشور، افزایشِ قیمتِ ارز ابتدا در صرافی‌ها خودش را نشان داد، یعنی در بازار آزاد. با آغازِ نوسان ارز در بازار آزاد، نرخِ ارز بانکی با یک فاصله‌ی زمانی شروع به افزایش کرد. دولت سعی کرد با عرضه‌ی ارز و تعیینِ سهمیه برای صرافی‌ها قیمتِ ارز را کنترل کند. اما با اضافه‌ شدنِ تقاضا برای دلالی و سوداگری که به دلیل چشم‌اندازِ رو به افزایشِ قیمتِ دلار پس از تحریم‌ها، رخ داده بود کنترلِ قیمتِ دلار در بازار آزاد از دست رفت.

شکل‌گیریِ اتاقِ مبادلات به همین دلیل بود؟

بله. این اتاق برای کنترلِ قیمتِ ارز و تفکیکِ تقاضای دلالی از تقاضای واقعی ایجاد شد، تا کسانی که نیازِ واقعی به ارز داشتند، به جای مراجعه به بازارِ آزاد به این اتاق مراجعه کنند و دولت مجبور نباشد برای کنترل قیمتْ ارز به بازار آزاد عرضه کند. البته قیمتِ حدودِ 2500 تومانی که برای دلار در این اتاق تعیین شد، بر بخشی از افزایش نرخِ دلار در بازارِ آزاد صحه گذاشت. بعد از مدتی هم عملاً ارز 1200 تومانی کنار گذاشته شد و نرخِ ارزِ مبادلاتی مبنا شد.

برخی این افزایشِ قیمتِ ارز را در بازار زمینه‌ای برای افزایشِ نرخِ ارزِ دولتی، برای تامین بودجه‌ی هدف‌مندی می‌دانند، آیا این تلقی صحیح است؟

در این‌که تحریم‌ها در افزایشِ نرخ ارز موثر بوده هیچ شکی وجود ندارد. دولت هم در مقطعی چاره‌ای نداشت که برای کنترلِ تقاضای سیری ناپذیرِ سفته‌بازی در بازارْ اتاقِ مبادلاتِ ارزی را راه‌اندازی کند. اما در چند ماه اخیر که سه اتفاق عمده تقاضای بازار را کنترل کرده است، یکی از انگیزه‌های اصلیِ باقی ماندنِ نرخِ ارزِ مبادلاتی در این سطح می‌تواند همین تامینِ بودجه‌‌ی هدف‌مندیِ یارانه‌ها باشد.

این سه اتفاق عمده چیست؟

یک اتفاق مهم به دلیل کاهشِ تقاضای سفته‌بازی است. کاهش تقاضای سفته‌بازی نیز به علت خوشبینی بازار، جذابیت سرمایه‌گذاری در بورس، افزایش نرخ سودِ سپرده‌های بانکی و در مقابل کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در بازار ارز رخ داده است.

به علاوه دو اتفاقِ عمده‌ از ابتدای سال 92 باعث شد تا تقاضای وارداتی ارز آزاد در بازار کاهش پیدا کند؛ اول کاهش قدرت خرید مردم و دوم عدم اجازه‌ی ترخیص کالاهایی که ارز آن از طریق سیستم بانکی تامین و منتقل نشده باشد. پس به تدریج از اردیبهشت ماه 92 با شدت گرفتن کنترل ارز از طریق گمرک، تقاضای وارداتی برای ارز آزاد به شدت کاهش پیدا کرد. در حال حاضر بخش عمده‌ی تقاضای وارداتی بازار آزاد برای قاچاق کالا استفاده می‌شود و هر چه کنترل‌های مرزی بیشتر شود این تقاضا باز هم کاهش می‌یابد.

پس در یک چنین شرایطی که امکان کاهش نرخ ارز مبادله‌ای برای دولت به وجود دارد، پس دولت چرا آن‌را کاهش نمی‌دهد؟

دولت به تدریج پس از کنترل تقاضای سفته‌بازی و سازمان‌دهیِ تقاضای واردات، می‌تواند نرخ ارز مبادله‌ای را کاهش دهد. دلیل اصلی همانی است که یک‌ بار در سوالتان پرسیدید. دولت با فروشِ دلار‌های خود با نرخِ بالاتر می‌تواند بخش زیادی از کسری بودجه‌ی خود را تامین کند. کسری‌ای که همواره در دولت‌های پس از جنگ وجود داشته و یکی از راه‌های اصلی جبران آن فروش ارزهای نفتی بوده است. هدف‌مندی یارانه‌ها هم در حالِ حاضر به عنوان یکی از هزینه‌های اصلی دولت، کسری بودجه را جدی‌تر کرده و دولت تفاوت میان نرخ ارز مبادله‌ای و نرخ ارزِ مرجع را فرصت خوبی برای جبران آن می‌بیند.

خوب این شیوه‌ی تامین کسری بودجه چه در این دولت و چه در دولت‌های گذشته، قطعاً یک راه‌ِ‌حلِ مناسب نیست.

دقیقاً، دولت با این کار به ساده‌ترین روش به دنبالِ تامین کسری خود است، روشی که در آن بدونِ این‌که تولید و ارزشِ افزوده‌ای ایجاد شود، دلار از چیزی حدودِ 1000 تومان به 2500 تومان افزایش می‌یابد. این تفاوت 1500 تومانی که در عرض یک سال ایجاد شد، بدونِ این‌که تولیدی صورت گرفته باشد، به جیبِ دولت می‌رود. این سودِ‌250 درصد که حاصل 2.5 برابر شدنِ ارزش دلار است، آنقدر هنگفت بوده که آقای احمدی نژاد در اواخر دوران ریاستش بر دولت دهم، عنوان کرد که دولت از محلِ این سود، تمامِ بدهی‌های خود را به سیستمِ بانکی تصویه کرده است.

ایشان در برنامه‌ی گفت و گوی تلویزیونیِ خود با مردم این‌گونه گفت که دولت یک‌بار برای همیشه بدهی‌های خودش به بانکِ مرکزی را صاف کرده است. خوب این یعنی نه تنها دولت کسری بودجه‌اش را جبران کرده، بلکه توانسته بدهی‌هایش را به طور کامل به بانک مرکزی بپردازد. خوب این تامین کسری بودجه و پرداختِ بدهی از جیبِ چه کسی و به چه قیمتی تامین شد؟ مگر نه این‌که ما به ازای افزایشِ قیمتِ دلار، همه‌ی کالاها و خدماتی که مستقیم یا غیر مستقیم با واردات مرتبط بودند حتی تا بیش از دو و نیم برابر گران شدند؟ غیر از این است که مردم تبعات تامین این کسری را پذیرفتند؟

همان‌گونه که گفتم دکترین ربا، گرفتنِ مال و نفس افراد است به اختیار، حال یک‌بار پول با ارزشِ متغیر خود این کار را به صورتِ بنیادین انجام می‌دهد. بارِ دیگر همین پول، ابزاری می‌شود در دستان دولت و بانک مرکزی و چون ماهیتاً ارزش متغیر دارد زمینه‌ی ربای دولتی و سیستمی را در سطح کلان فراهم می‌آورد.

وقتی مردم حاضر می‌شوند عمدتاً به واسطه‌ی تقاضای سفته‌بازی، مال و نفسِ خود را به ریال تبدیل کنند و به اختیار، دلار بخرند دولت به صورت سیستمی زمینه‌ی یک ربای کلان را ایجاد کرده و مال و نفسِ مردم را به اختیار از آن‌ها می‌گیرد تا کسریِ بودجه‌ی خود را تامین کند. ضمن این‌که در این فرآیند یک بی‌اعتمادی گسترده هم نسبت به پول ملی ایجاد می‌شود.

در واقع دولت با این کار پولی را که در قالبِ هدف‌مندیِ یارانه‌ها به مردم می‌دهد از جیبِ مردم بر می‌دارد.

اساساً دولت قبل از این‌که به مردم یارانه بدهد، آن‌را از مردم گرفته‌ است. بینید، با افزایشِ نرخِ دلار که دلیلِ آن‌را توضیح دادم، دولت باید با از بین رفتنِ تقاضایِ سفته‌بازی، به تدریج قیمتِ ارزِ مبادله‌ای را پایین بیاورد. اگر این اتفاق نیفتد، مال و نفسِ مردم به یکْ سومِ ارزشِ قبل از افزایش قیمتِ دلار یعنی شهریورِ سالِ 89 تقلیل یافته است. اگر در افزایشِ قیمتِ‌ ارز که دلیلِ اصلیِ این تقلیلِ ارزش است، دولت را خیلی مقصر ندانیم اما در حفظِ ارزشِ دلار در قیمتِ فعلی مقصرِ اصلی دولت است.

در این‌جا اتفاقی فراتر از ربا رخ می‌دهد آن‌هم خیانت در امانت است. دولت وظیفه دارد از ارزشِ پول ملی حراست کند. چرا که مردم رویِ امانت‌داریِ دولت حساب باز کرده‌اند و مال و نفسِ خود را با این کاغذ‌هایی که به خودی خود هیچ ارزش ندارند تعویض می‌کنند. آن‌ها به زبانِ ساده مال و نفسِ خود را به امانت به دستِ دولت می‌سپارند و دولت در ازای آن به مردم پول می‌دهد. اگر دولت ارزشِ پول را در یک‌سومِ میزان 2 سالِ قبل تثبیت کند، در واقع خیانت در امانت کرده است.

پس به این‌ خاطر است که مردم به خرید سکه روی آوردند؟

دقیقاً، چون مردم از امانت‌داری دولت ناامید شده‌اند؛ برای حفظ ارزش مال و نفس خود دست به دامن دارایی‌هایی با ارزشِ ذاتی می‌شوند. طلا یکی از این دارایی‌هاست که به صورتِ ذاتی دارای ارزش است و دیگر دولت یا هر عاملِ خارجی نمی‌تواند روی ارزشِ ذاتی آن تاثیر بگذارد.

وارد بحثِ بانک‌ها شویم، شما در خلال توضیحاتِ خود گفتید بانک‌ها با افزایشِ نرخ سود سپرده‌های بانکی، یک از عواملِ کاهش تقاضای سفته‌بازی در بازار ارز هستند. بانک‌ها با چه ساز و کاری نرخ سود تسهیلات خود را افزایش می‌دهند، آن‌هم تا سطحی که بسیاری از کارهای تولیدی و تجاری اینقدر سودآور نیستند؟

باز هم یک سوال کوتاه که شاید پاسخ آن در حوصله‌ی این مصاحبه نباشد. من شما را ارجاع می‌دهم به یک اصطلاح در بانک‌داری به نام فرکشنال ریزور بانکینگ Fractional reserve banking یا بانک‌داری مبتنی بر ذخیره‌ی بخشی از سپرده. این اصطلاح را اگر در فضای سایبر جستجو کنید توضیحاتِ فراوانی برای آن وجود دارد. در حالِ حاضر نظامِ بانک‌داری در کلِ جهان از جمله در کشور ما مبتنی بر این سیستم عمل می‌کند. این سیستم یک ربای خالص و محض است.

یعنی بانک‌ها با این ساز و کار است که قادرند این قدر سود به سپرده‌گذاران خود بدهند؟

بله، این ساز و کار نه تنها بانک‌ها را قادر می‌کند تا بتوانند این مقدار سود به مشتریان خود بدهند، بلکه بانک‌داری را به یک کسب و کارِ بسیار سودآور بدل کرده به گونه‌ای که هیچ کاری در حوزه‌ی تولید و تجارت قادر نیست با آن رقابت کند.

جالب شد، می‌شود این ساز و کار را بیش‌تر توضیح دهید؟

قبل از این‌که این سیستم را توضیح دهم، از شما می‌خواهم تا بخش‌هایی از مستند پول و زندگی Money & Life که به تازگی در کشور آمریکا تولید شده و در بخشی از آن این سیستم را به طورِ کامل و با زبان تصویر توضیح می‌دهد، در کنارِ این مصاحبه در وب‌سایتتان قرار دهید تا مخاطبانتان با این سیستم به‌تر آشنا شوند. چرا که این سیستم به قدری پیچیده است، که خیلی‌ها در ابتدا متوجه آن نمی‌شوند و مستندهایی از این دست می‌توانند درکِ به‌تری را ایجاد کنند.

«برای مطالعه ادامه مقاله، از طریق شماره برگه‌های زیر، به صفحه بعد بروید»

Previous 1 2 3 Next

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  1. سلام . اگه همهی پول های بدون پشتوانه رباست ، همه زندگی ما یجورایی به این پولا وصله . بزرگترین درآمد کشور ازنفته و از طریق عوارض گمرکی هم درآمد زیادی داره . اینا همشون به دلار ارتباط دارن و دست به دست میچرخن . . همچنین خیلی از کالاهایی که استفاده میکنیم همین پردازنده های لب تاب و کامپیوتر و گوشی هامون و تبلت ها و … به دلار مربوطند . ینی اگه رباست قاطی همه چیه . خوب تکلیف چیه ؟ چی کار کنیم ؟ زندگی ابتدایی پیشه کنیم مث کسی که در بیایون گرفتار شده و میتونه در حد نیاز و بدون اینکه خواهان لذت باشه )آیه قرآن که البته ترجمه دقیق نیست ( زندگی کنیم ؟ خیلی سخته ..

    1. علیکم السلام

      امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «بدانید در آخر‌الزمان ربا آنچنان بازار مسلمین را پر می‌کند که هوا، فضا را پر کرده است»
      پیامبر اکرم فرمودند: «روزگـــاری بر مردم پیش آیــد که همه رباخوار شوند ، اگر کسی ربـــاخواری نکند غبارش بدو رسد»

      ….

  2. علی آقا! من مثالِ پیرهن امام حسین رو برای استدلال نگفتم بلکه فقط و فقط بعنوان مثال و برای تقریب به ذهن بود. توی مَثَل مناقشه نیست.
    عرضم این بود جنس استدلال کسانی که پیرهن امام حسین را دزدیدن مثل استدلال کسانی است که میگن اگه ما کارمند بانک نشیم یکی دیگه میشه!!
    در ثانی کسی فتوای الکی نداد. شما چرا انقدر عصبی هستید؟
    مستندات ما هم همان فتاوای علماست. همگی بدون استثنا حکم به حرمت ربا و اطرافیانش دادن. حکم به حلیت دریافت سود از بانک هم برای جایی است که شرایطش (طبق رساله‌های عملیه) رعایت شده باشد نه گتره‌ای و الکی و صوری.
    از طرفی، در آتش بودن اهل ربا چه تعجبی دارد؟ حالا یا یک نفر از مردم ایران و یا همۀ مردم جهان.
    و مطلب دیگه این که این حرف که فرمودین «پول هم رباست» رو من برای اولین باره توی عمرم میشنوم!!! چه کسی به شما گفته پول رباست؟! پول فقط یه ابزار است. ربا هم تعریف خودش رو داره. یعنی چی پول، رباست؟!!

    1. اولا بنده عصبی نیستم، شما خیلی اعتماد به نفس دارین.
      به هیچ کدوم از پرسش های بنده جواب ندادین.
      اگر قدرت پاسخ دادن ندارین لطفا بذارین فردی دیگر پاسخ بده.

      ثانیا منظور من از پول، همون وجه رایج بود.
      بله، اسکناس و وجه رایج عین ربا ست زیرا بدون پشتوانه ست و تکه کاغذی بیش نیست.

      ثالثا باز هم میگم مثال بسیار بی ربطی زدین.
      بنده در خصوص بانک از رهبری استفتا کردم و پاسخ همان بود که گفتم.

      تا وقتی نهاد جایگزینی نباشه نمیشه بانک رو تعطیل کرد.

      1. سلام علی جان
        من چون قدرت پاسخدهی ندارم دیگه نمیتونم جواب بدم. ببخش اذیتت کردم. خوش باشی

  3. با سلام
    اولا چرا نظرات رو منتشر نمی کنین؟؟!

    ثانیا واقعا مثال بی ربطی زدین، امام حسین و کربلا چه ربطی به بانک داره؟!

    برادر عزیز! تمام حرف اینه که ربا دهنده و ربا گیرنده هر دو در آتش اند.

    خب حالا دو مستله هست:
    1- پس اکثر مردم ایران هم در آتش اند زیرا یا از بانک وام گرفته اند و یا از اسکناس استفاده می کنند که آن هم ربا ست و یا پول خود را در بانک می گذارند تا بانک با آن به بقیه ربا دهد.
    2- در استفتای بنده از رهبر عزیز انقلاب، ایشان گفته اند که سپرده گذاری پول در بانک ایراد شرعی ندارد.

    لطفا فتوا های سرخود ندهید.

  4. لعن اللَّه الرّبا و آكله و كاتبه و شاهده و هم يعلمون: خدا ربا و رباخوار را با نويسنده و شاهد معامله ربا اگر واقفند لعنت كند.
    اگر کارمندای بانک بدونن (شرط حدیث مذکور) که دارن واسه‌ی سیستمی ربوی، عملگی می‌کنن، مورد لعن الهی خواهند بود. البته به شخصه فک نکنم احدی از کارمندای بانک ندونه که بانکها همگی رباکارن!
    علی جون داداش! کارهای خوب و سودمند بانکها توجیه‌گر کارهای زشتشون نمیشه.
    درثانی این نوع استدلال که بگی سیستم مشکل داره و ربطی به کارمندا نداره مثل این منطقه که پیرهن حسین رو از تن مبارکش دربیاری تو کربلا و بگی اگه من نبرم یکی دیگه میبره!!

  5. رویم نمی شود؟!
    این حرف از شما بعید است.
    حضرت آیت الله مرد بزرگی ست . ولی دلیل نمیشه که حرف ایشون رو نقد نکنیم. حتی رهبری عزیز هم فرمودند از من انتقاد کنید.

    حرف ایشان درباره ی ربوی بودن بانک کاملا صحیح است. ولی این چه ربطی به کارمندان بانک دارد؟!
    همین الان اگر شما از تمامی مراجع استفتا کنید درباره ی سود بانک و بهره ی بانک و … اکثریت ایشان جواب خواهند داد که چون قانونی ست مشکلی ندارد.

    حرف من این است که اگر نان کارمند بانک حرام است، نان رئیس بانک و نان رئیس بانک مرکزی و کسی که اورا تعیین می کند و کسانی که قوانین بانکداری را نوشته اند و تصویب کرده اند و … همه حرام است.
    ضمنا همه ی ما یا حقوق خود را از بانک میگیریم و یا پول خود را در بانک می گذاریم، پس لقمه ی همه ی ما هم شبهه ناک است.
    در ضمن همین اسکناس هایی که دست ماست خودش یک نوع ربای بزرگ است، پس همه ی ما داریم از بانک ربا می گیریم.
    چرا شما کلیت امر رو ول کردین و به کوچکترین عضو سیستم بانکی می پردازید؟؟

    1. خدا خیرت بده، تمام تلاش ما هم همین است که جا بندازیم که با مبحثی به نام خلق پول نان همه ما شبهه ناک و مصداق غبار ربای حدیث رسول الله هستیم!
      شما کمی عجولانه قضاوت کردید و با دیدن یک نظر ذیل یک مطلب نتیجه گیری کردید.

      1. برادر من که خیلی وقته این مباحث رو پیگیری می کنم

        من عجول نیستم. ولی شما نمی تونین به یه نفر بگین تو بانک استخدام نشو پولت حلال نیست.

        ما باید نهاد جایگزین پیدا کنیم.

  6. این حرف شما درست نیست.
    یعنی تمام کارمندان بانک حرام خور و نجس ان؟؟؟!!

    1. چرا به اصل صحبت دقت نکردید؟ بنده عرض کردم آیت‌الله جوادی این جمله را گفته، که خبر و منبع خبر نیز در جنبش موجود است. اینکه کارمندان بانک لقمه‌شان حرام و شبهه ناک است که واضح است اما نجس بودن را شما افزوده‌اید و هر کس حرام بخورد کافر عینی نیست!

      1. خیر برادر عزیز
        بنده اصل صحبت را متوجه هستم.
        بله بهش نجس رو پس میگیرم.
        کارمند بانک نقشی در رباخواری بانک ندارد. سیستم بانکداری ما اساسا مشکل دارد و ربطی به کارمندان بانک ندارد.
        ضمنا وقتی بانکداری ما ربوی ست، لقمه ی همه ی مردم مشکل داره نه فقط کارمند بانک.
        مگه همه پولشون رو تو بانک نمی ذارن؟
        حرف شما درباره ی کارمند بانک صحیح نیست.

      2. اگر متوجه شدید پس چرا مجدد می‌فرمایید حرف بنده؟
        شاید هم رویتان نمی‌شود بفرمایید آیت‌الله العظمی جوادی آملی حرف غلطی زده که از روی جهالت و اشتباه بوده!

        شاید اگر کل سخن ایشان را مطالعه کنید یا پرونده صوتی آن را گوش کنید، بار سنگین این حرف را از روی دوش ما بردارید؛ باور کنید ما اینجا فقط خادم پایگاهیم، نظرات را جواب می‌دهیم و اخبار جدید را با ذکر منبع درج می‌کنیم. از خودمان حرفی نزدیم!
        ————————————
        استدلال حضرت استاد این است که بنا به حدیث رباخوار،رباگیر،شاهد معامله همگی ملعون و در آتشند، بانک پول حلال مردم را با حرام ربا مخلوط کرده و به کارمندانش می‌دهد. و کارمندی که بداند این حدیث را و همچنان در بانک کار کند تکلیفش روشن است. همچنین ایشان می‌فرماید حقوق برای کار حلال است و کسی که معامله ربوی انجام می‌دهد اصولا حقوقی به او تعلق نمی‌گیرد! منبع

  7. سلام خسته نباشید ممنون از سایت خیلی خوبتون ببخشید من برای مصاحبه بانک(متصدی امور ارزی)نیاز دارم به کتابی که پول رایج کشورها،بانکداری اسلامی و اصطلاحات بانکی رو توضیح داده باشه!رشته دانشگاهیم مرتبط نیست به همین دلیل اطلاعاتی در این زمینه ندارم متاسفانه!
    خواهشا اگر میدونید چه کتابی خوبه به من معرفی کنید،دعاتون می کنم.
    منتظر جوابتون هستم
    با تشکر

    1. علیکم السلام
      این پایگاه برای این راه اندازی شده تا سخنان افرادی مانند آیت الله جوادی آملی را به گوش مردم برساند: «بانکها پول حرام به کارمندانشان می‌دهند / کارمندان بانک ملعون‌اند» و بسیاری مواضع سنگین دیگر. انتظار داریم بجای این کتابها کتاب مواضع را از کتابخانه جنبش مطالعه کرده و از استخدام در نهاد حرام منصرف شوید.

    2. سلام خانم
      بنظرم کتاب «فرهنگ تشریحی اقتصاد» از جناب دکتر حسن توانایان فرد رو مطالعه کنید هم به درد مصاحبه می‌خوره هم به درد آخرت!!

  8. آقای خادم! چیز پیچیده‌ای وجود ندارد. یعنی منظور شما این است که آن پولی که اولین سپرده‌گذار در بانک می‌گذارد به 10 نفر پرداخت می‌شود؟!!!! اینکه محال است و اینطور نیست. بلکه پول آقای اولین سپرده‌گذار بین بانک و 9 نفر دیگر در چرخش می‌افتد. نه اینکه بانک همان پول را مستقیما به 9 نفر دیگر وام دهد. اولی میدهد به بانک و بانک میدهد به دومی. دومی میدهد به بانک و بانک میدهد به سومی. سومی میدهد به بانک و بانک میدهد به چهارمی و همینطور تا نفر آخر. و تمام 10 نفر بابت پولی که دوباره در بانک میگذارند سود سپرده میگیرند و مفتی نمیدهند به بانک. حالا کارشناس شما چطور میگوید که فقط 20 درصد روی دست بانک هزینه میماند؟!! درصورتی که 20 را باید ضربدر 10نفر کرد چون باید به تک تک ایشان سود سپرده تعلق بگیرد. آن چیزی که کارشناس را به اشتباه انداخته این است که ایشان ضریب سود را با ضریب خلق پول اشتباه گرفته‌اند. درست است که در این سیستم بانکداری، خلق پول توسط بانکها 10 برابر میشود ولی این ربطی به سود نداشته و سود 10 برابر نخواهد شد.

    1. ابتدا پوزش بطلبم بابت اینکه در یک بروز رسانی کوچک نظر تایید نشده شما از بین رفت لطفا مجدد ارسال کنید
      اما در مورد سوالتان
      اگر مستند رازهای پنهان پول قسمت چهارم را مشاهده کنید این شبهه شما برطرف می‌شود متاسفانه بانک یکی از پیچیده ترین سازوکارهای بشری برای تبدیل گناه به قانون را طی می‌کند که برای دوستانی مانند شما این شبهه را به سادگی پدید می‌آورد:
      چند نکته را در فرضتان فراموش کردید: 1. چیزی به نام سپرده قانونی وجود دارد 2. سقف برداشت و سقف انتقال در بانک وجود دارد و بسیاری قیود دیگر که شما را ملزم می‌کند پول را تبدیل به اسکناس نکنید و به صورت یک مشت عدد روی کاغذ فقط آنها را بین خودتان و دیگران منتقل کنید! این یعنی خیال بانک راحت است که شما کارنسی را در حجم بالا به مانی تبدیل نخواهدید کرد پس به خلق پول ادامه می‌دهد.
      لطفا قسمت 4 مستند را ببینید تا بهتر بتوانیم باهم بحث کنیم.

      1. سلام آقای خادم
        سؤال بنده را جواب ندادید! جوابش خیلی ساده است؛ یا آره یا نه. و اصلا اون پیچیدگی که شما میگید رو نداره.
        آیا بانک مرکزی به بانکهای خصوصی (و غیره) اجازه داده سپردۀ مثلا 1میلیون تومانی یک سپرده‌گذار را (بدون چرخش و) مستقیما به مثلا 10 نفر وام دهد؟!!!! میشه رفرنس این قانون را اینجا ذکر کنید؟ یعنی هرکی بتونه مجوز تأسیس بانک بگیره میتونه اسکناس بی‌پشتوانه خلق کنه؟!!!! پس بیاید فردا با هم بریم مجوز تأسیس بانک بگیریم بعدش همینجوری واسه خودمون اسکناس چاپ کنیم!
        همانطور که عرض کردم ضریب سود با ضریب خلق پول فرق میکنه و نباید اشتباه کرد.

      2. علیکم السلام، اگر مبحث ساده بود و پیچیدگی نداشت که کار به اینجا نمی کشید. حرف شما اشتباه نیست، اما همه واقعیت هم نیست. مشکل اینجاست که در عمل گزاره‌های بیشتری دخیل هستند. اگر تمایل ندارید به صورت پیچیده مسئله را تماشا کنید ما که نمی‌توانیم شما را مجبور کنیم.

      3. عجب فرمایش عجیبی آقای خادم: «اگر تمایل ندارید به صورت پیچیده مسئله را تماشا کنید ما که نمی‌توانیم شما را مجبور کنیم.»!!!
        همه دنبال ساده کردن مسائل هستند شما میفرمایید باید پیچش بدیم؟!
        دو سه هفته است دارم از خدمتتون میپرسم پیچیدگی و یا به قول شما بقیۀ واقعیت را برای بنده بگویین، شما هی میفرمایید پیچیده است پیچیده است! خب اشکال نداره. من که نمیگم همۀ مسائل دنیا ساده هستند. عرضم این است که پیچیدگیش را بفرمایید و بیان کنید و شرح بدین. عرض می‌کنم فرض و استدلال آقای کارشناسِ شما از پایه غلط است، شما می‌فرمایید پیچیده است؟!! دانشجوهای سال اول اقتصاد هم می‌دونن که فرضِ استدلال آقای کارشناس بصورت فاجعه‌باری از ریشه غلط است. چه پیچیدگی‌ای؟! کجای دنیا بانکها اجازه و کارخانۀ چاپ پول دارن؟ برادر من چاپ اسکناس فرق میکند با بده‌بستان‌های متعدد بین بانک و افراد. این فقط بانک مرکزیه که طبق سرمایه‌اش (طلا، ارز، طلبها و غیره) اجازه داره اسکناس چاپ کنه.
        شما فرض کن اصلا چیزی به نام بانک نداریم. آیا اگه فرهنگ قرض بین مردم رواج پیدا بکنه و همه به هم قرض بدن و نرخ و آمار قرض و طبیعتا گردش پول، توی جامعه بره بالا و این وسط یه کسایی به واسطۀ اعتبارشون، پولهای قرضی زیادی دستشون بیاد، بازم شما میفرمایید اونها اسکناس چاپ میکنن؟! نه برادر. این فقط دست به دست شدن پوله و بس. سود زیادی هم برای اونها داره (بواسطۀ کارمزدها*) که نوش جانشون. اصلا هم حرام نیست. اون چیزی که حرامه، ربایی کردن جریان این گردش پولهاست. یعنی 100 بدن 101 بگیرن.

        *مسئلۀ بی‌ربط: البته شخصا اعتقاد دارم کارمزدهای مرسوم بانکی که نرخ 4% دارند واقعا زیاد و حرام هستند. یادمه یه بار که حساب کردم، دیدم با احتساب تمام هزینه‌ها و حتی اگر ساختمان‌های بانکها را هم اجاره‌ای حساب کنیم! (که اصلا اینطور نیست و تماما برای خودشان است) باز هم نرخ کامزدها از 4دهم درصد بالاتر نمی‌رود. متأسفانه دو سه سال پیش تو روزنامه دیدم که حتی آیت الله مکارم هم اون نرخ کذایی 4% را تایید کردن!! ولی خب چه میشه کرد. در مباحث اقتصادی علمای ما، إنقُلت‌های زیادی وجود دارد!

      4. اگر پاسخ ما ناقص بود و وقت شما را گرفت عذرخواهی می‌کنیم. برای دریافت پاسخ با ادبیات بهتر به پایگاه کدآمایی مراجعه کنید و از طریق فرم تماس با ما با مسئول پایگاه صحبت کنید. این پایگاه پشتیبان علمی جنبش است.

  9. سلام جناب خادم
    کارشناس اقتصاد اشتباه کرده تو محاسبۀ بالا. چطور 24 درصد سود بانک را ضرب در 10 کردید ولی 20 درصد سود سپرده را ضرب نکردید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یعنی بانک فقط به سپرده‌گذار اول سود میدهد و به بقیۀ سپرده‌گذارا سود نمی‌ده؟!! باید هردوش رو ضرب در 10 کرد (با اغماض) و سپس از هم کم نمود که میشه: %40 = 200 – 240
    سریع این صفحه رو اصلاح کنید تا اقتصاددانای احمق کشورمون چماقش نکنن تو سر ما

    1. علیکم السلام
      لطفا یکبار دیگر با دقت بخوانید و کلیپ‌های مقاله را هم برای فهم بهتر ببینید. کمی پیچیده است اما واقعیت است!

    2. آقای محمد
      من هم وقتی این مقاله و مستند مرتبط با آن را دیدم همین موضوع به ذهنم رسید که سود یکطرفه حساب شده است. اما وقتی به درصد نقدینگی تولید شده توسط بانکها نگاه کنیم، در مقایسه با نقدینگی تولید شده توسط بانک مرکزی خیلی بالاست. معمولا در محاسبات ایران 5 برابر در نظر گرفته میشود یعنی 500%.
      طبق ماده (14) قانون پولی و بانکی نسبت سپرده قانونی از 10 درصد کمتر و از 30 درصد بيشتر نخواهد بود. در دولت جدید به حداقل یعنی 10% رسیده است.
      .
      پول تولید شده توسط بانک مرکزی وقتی به بازار وارد مي شود، با مکانيسم ضريب فزاينده، چند برابر خودش را ايجاد مي کند. و اين امر هم به علت وجود مکانيسم حساب هاي جاري و پس انداز بانکهاست.
      آقای شیبانی گفته اند 5 برابر، که با سپرده قانونی قبلی بود و احتمالا حالا به 600% رسیده است.
      .
      نهایتا؛ جناب آقای محمد استدلال شما به خاطر “(با اغماض)” درست است که فرموده اید :
      ” هردوش رو ضرب در ۱۰ کرد (با اغماض) و سپس از هم کم نمود که میشه: %۴۰ = ۲۰۰ – ۲۴۰ ”
      اما این اغماضش به خاطر گردش های جاری و پس انداز خیلی زیاد است و به قول بانک مرکزی ای ها حدود 500% است. یعنی هر هزار تومانی که توسط بانک مرکزی چاپ شود 5 هزار تومان نقدینگی مفت نصیب بانکهای تجاری میشود. البته این سودهای بانکی از جیب کسانی به جیب بانکداران میرود، که به پول اعتباری اطمینان کرده اند و حقوق و پس اندازشان را با ریال جمع آوری میکنند.
      .
      برادر با طلا زندگی کن، شب راحت بخواب.

      1. داداش بتشکن! این نقدینگی ایجاد شده توسط بانکها چه مزیتی براشون داره؟!
        مگه نه اینکه فایدش اینه که با وام دادن اون نقدینگی و اعتبار جدید، میتونن به بهره و سود برسن؟ خب همون رو من گفتم 40 درصد. نکنه میخواید بگید بانکها با چندبرابر کردن اسکناسهای مملکت، مستقیما صاحب اون اسکناسها و اعتبارات میشن و اون اسکناسها مستقیما و تماما به حساب خودشون واریز میشه؟!!!! آره؟! آره داداش؟! جون من نظرت اینه؟! داداش خادم فرمودن من ادبیاتم مناسب نیست و برای ادامه بحث باید برم یه سایت دیگه و نظراتم را بیان کنم. اگه شمام نظرت همینه، ما چاکریم خدافظ
        یکی نیس بگه آخه پیک موتوری رو چه به اظهار نظر درمورد مسائل مملکتی. غلطای زیادی!

      2. ما عرض کردیم اگر در انتقال مفهوم ادبیات ما نارسا بوده به شما به پایگاه کدآمایی تشریف ببرید نه ادبیات شما. لطفا کمی با دقت متن رو بخونید. اینطور کم دقتی در مباحث ادامه مباحثه را سخت می‌کند.

      3. به هر حال بانك مركزي ميگه پول چاپ شده رسمي با ضريب 5 نقدينگي ايجاد ميكند. يعني وقتي يك ميليارد تومان چاپ كند و بدهد به بانكهاي تجاري با ضريب فزاينده ي اعتبارات ، به پنج ميليارد تومن نقدينگي تبديل ميشود.
        .
        تا اينجا را كه ان شاء الله همه قبول داريم.
        .
        ابهام اينجاست كه اين نقدينگي به جيب چه كسي ميرود كه به نظرم غير از بانك گزينه ي ديگري وجود ندارد.
        .
        نكته ي استدلال شما آنجاست كه ميفرمائيد پولي كه بانك وام ميدهد و بعد برميگردد به بانك دوباره سود ميدهد؛ اما در واقع اكثر اين بازگشت حساب جاري و پس انداز است.
        .
        پيشنهاد ميكنم حالا كه وارد اين جبهه شده ايد، به ادبيات هم گير ندهيم و بيخود وارد حاشيه نشويم.
        آقاي خادم هم با من بود.
        التماس دعا

  10. اگر طبیب نیستید دوا ندهید لطفا

    قانون گرشام

    در سال 1558 ميلادي سر توماس گرشام (‌Sir Thomas Gresham ) كه مشاور مالي ملكه انگليس بود به اين نكته پي برده است كه وقتي دو پول با هم در جريان باشند ، پولي كه توسط عموم مردم بر پول ديگر رجحان داده مي شود بتدريج از جريان خارج مي شود . گرشام اين قانون را چنين بيان نمود :

    « پول بد پول خوب را از گردش خارج مي كند » .

    آنچه از قانون گرشام استنباط مي شود اين است كه در حالت سيستم دو پايه ، طلا و نقره نه تنها داراي يك نسبت رسمي تبديل بعنوان واحدهاي پولي مي باشند بلكه داراي يك نسبت غير رسمي تبديل به هم ، بعنون كالا نيز هستند .

    وقتي كه اين دو نسبت يكي باشند ، هيچ مشكلي بوجود نمي آيد اما وقتي كه اين نسبتها برابر نباشند مسائلي مطرح مي شود . براي مثال فرض كنيد كه نسبت نقره به طلا را در بازار غير رسمي (‌آزاد ) 15 به يك باشد ودولت نيز بطور رسمي نسبت نقره به طلا را 15 به يك در نظر گرفته و تثبيت نمايد . حال اگر در چنين شرايطي نقره در بازار فراوانتر شده و نسبت نقره به طلا در بازار غير رسمي ( آزاد )‌به 16 به يك تغيير يابد در چنين شرايطي شما مي توانيد با خريد سكه هاي طلا بوسيله سكه هاي نقره و با نسبت 15 به يك از دولت و آنگاه ذوب سكه هاي طلا و بالطبع خريد 16 اونس شمش نقره به ازاي يك اونس شمش طلا در بازار غير رسمي ، يك اونس نقره سودببريد . اين روند بالطبع موجب تقاضاي زياد جهت سكه هاي طلا و كميابي آن در بازار خواهد شد . بعبارت ديگر پول بد (‌همان نقره كه قيمت رسمي آن بيش از قيمت كالايي آن مي‌باشد )‌پول خوب ( همان طلا كه قيمت رسمي آن كمتر از قيمت كالايي آن است ) را از جريان خارج مي‌كند .

    اصل گرشام نه تنها در سيستم دو فلزي بلكه در صورت رواج اسكناس و مسكوك و در مورد ارزها وحتي در مورد يك نوع اسكناس نيز صادق است . مثلاً اگر ما در جيب خود دو اسكناس نو و كهنه يكصد ريالي داشته باشيم طبيعي كه اول اسكناس كهنه و پاره را خرج مي كنيم و سپس اسكناس نو و دست نخورده را به مصرف مي رسانيم .
    —————
    « پول هر پديده و يا عاملي كه عموماً بعنوان وسيله اي براي مبادله و معياري براي محاسبه ارزش اقتصادي بوده و درجهت ذخيره ارزش اقتصادي و ابزاري براي پرداختهاي آتي مورد استفاده قرار گيرد »

    بطور كلي براي پول چهار وظيفة اصلي در نظر گرفته مي شود :

    1)‌واسطه مبادله
    2) وسيله سنجش ارزش ( واحد شمارش )
    3) وسيله حفظ ارزش
    4) وسيله پرداختهاي آتي

    که شما مورد آخر را از قلم انداختید—
    اينك در ادامه بحث ، مورد چهارم توضیح داده میشود:

    وظيفه پول به عنوان معياري براي پرداختهاي آتي مي باشد

    در حقيقت استفاده از پول به عنوان معيار پرداختهاي آتي مستلزم وجود ديگر وظايف پول است. در اقتصادهاي مدرن امروزي بسياري از كالاها براي توليد ، به زمان قابل ملاحظه اي نياز دارند و معمولاً پس از سفارش توليد مي شوند. به عنوان مثال توليد كالا براي دولت و يا اشخاص معمولاً مستلزم قراردادهايي است كه در آن پرداختها بابت آن معمولاً در آينده صورت مي گيرد. بعضي مواقع هم كالاها بلافاصله تحويل خريدار مي گردد، اما پرداختها با تأخير انجام مي گيرد . براي مثال شخصي ممكن است فرش ، تلويزيون و يا ديگر وسايل زندگي را طبق قرارداد به صورت قسطي خريداري نمايد . اهميت پول به عنوان معيار پرداختهاي آتي در قراردادهاي بزرگتر ، حتي مدت طولاني تري را مي پوشاند . براي مثال خريداران كاشانه ممكن است طبق قرارداد مبلغ معيني را ماهيانه و به مدت 10 سال و يا بيشتر پرداخت نمايند . در هر حال قرض دادن يك ميليون ريال براي 10 سال معقولتر از قرض دادن يك اسب براي 10 سال است . گذشته از اين وقتي كه شما پولي را قرض مي دهيد، مي دانيد كه چه چيزي بازپرداخت خواهد شد ،‌ اما وقتي كه شما يك اسب را قرض مي دهيد ، چيزي كه دريافت مي كنيد ممكن است خيلي متفاوت از آن باشد .

    1. گویا جان این مقاله را متوجه نشدید، اصولا این مقاله منظور دیگری را دنبال می‌کرد.
      برای بحث‌های بیشتر در این مورد با نویسنده به منبع مقاله مراجعه بفرمایید.

  11. سلام
    یه سوال

    اونطور که من فهمیدم،چین 15 تریلین دلار پول خلق کرده.خوب اگه چین میتونه دلار چاپ کنه،چرا دیگر کشورها دلار چاپ نمیکنن؟

    اصلا ایا یه کشوری میتونه وجه رایج یه کشور دیگه رو چاپ کنه؟
    و یا اینکه هرکشور اجازه داره پول خودش رو چاپ کنه؟

    1. علیکم السلام
      دیگر کشورها نیز دارند همین کار را می‌کنند اما در حد کم. آنهایی که سرچشمه هستند بیچاره کردند همه را

  12. حال در این شرایط راه حل چیست؟
    برای ریال چه باید کرد؟
    برای دلار چه؟

    1. اول از همه باید مردم را آگاه کرد تا در عموم مردم یک مطالبه از مسئولین شکل بگیرد و از مسئولین بخواهند که این ربای عظیم را از مالشان خارج کنند آن گاه به طلا وپول ثابت که سازوکار آن (بنا به عصر حاضر) دیده شده بازگشت.

    2. راه حل استفاده از طلاست. اگر در بعد ملی پول طلا اجرایی شود که عالیست.
      حالا که اجرا نمیشود شما به جای پول اعتباری از طلا استفاده کنید.
      من سعی میکنم تا جای ممکن همه ی درآمد و پس اندازم را تبدیل به طلا کنم.
      قرض طلا هم بدهید خیلی عالی ست.
      چند تا از معامله هایم را هم با توافق طرفین به جای ریال با طلا انجام داده ام.
      هر جا که میشود ریال و دلار را حذف کنید. سکه های گرمی گزینه ی خوبی هستند که در معاملات میلیونی استفاده شوند.
      من خرید خارجی هم با طلا انجام داده ام و طرف ترکیه ای استقبال کرده است.
      البته یادتان باشد خمس و زکات طلا را بپردازید.
      .
      اگر همین فرهنگ عملیاتی شود بانک مرکزی محکوم به شکست است و قوانینش هم متناسبا وضع میشود.

  13. آنچه به عنوان تفاوت بین currency و money مطرح شده است، برای نزدیکی به ذهن مناسب است. قطعا ریال بسیار بدتر از دلار عمل کرده است. به نظرم اینکه در پیمان بریکس جایی نداریم ناشی از بی انظباطی شدید ریال است.
    در زمانی که ریال ایران در عراق و افغانستان نفوذ میکرد، رباخورخانه (بانک) مرکزی هرچه توانست ریال تقلبی چاپ کرد تا مشابه دلار عمل کند.
    ولی همین موضوع پاشنه آشیل ریال ایران شد. همان ریسک بزرگی که برای دلار وجود دارد. سریع آمریکا از موضوع استفاده کرد و اقتصاد کشور را دچار بحران کرد. با برگشت ریالهای بدون پشتوانه به کشور ، curreny ریال به دلار به یک سوم کاهش یافت.

  14. بله بهترین پول طلاست. و تنها در این صورت است که هیچ دولتی نی تواند خود سرانه دست به تولید نقدینگی بزند.
    مشکل اساسی در این است که ما تفاوت بین پول و وجه رایج را درک نمی کنیم.

    ریال خود ما هم بدون پشتوانه ست.

  15. آقا بالاخره پول باید باشه یا نه؟؟
    خب الان تقریبا همه ی ارز های رایج دنیا از جمله دلار، یورو، ین و … دارن بدون پشتوانه چاپ می شن.
    خب فرض کنین ما مبادلات دلار رو کاهش دادیم، بعدش چی؟ با چه ارزی باید مبادله کنیم؟
    ما گیر دادیم به دلار و سایر ارز ها رو ول کردیم
    الان ما مبادلاتمون با چین خیلی زیاده، خب اگه همه رو با ارز چین انجام بدیم، وابستگی شدیدی به چین پیدا می کنیم

    1. بحث پول فیات یا همان کاغذپاره بدون پشتوانه است. نه اینکه چیزی به نام پول نباشد یا از یک پول بی ارزش به پول بی ارزش‌تری منتقل شویم. کافیست نمودار خلق پول چین را مشاهده کنید. ارجاع میدهم به مستند پنج قسمتی Hidden Secrets of Money

      1. خب بحث همینه که الان اکثر ارز های رایج دنیا بی پشتوانه هستن
        حالا دلار نباشه قبول
        بحث اینه که چی باشه؟؟

      2. امام صادق علیه السلام: طلا و نقره مهرهای خداوند در زمین هستند ….

    2. نظر شما درباره وابستگی به واحد پول چین دقیقا درست است. ریسک این اشتباه استراتژیک بسیار زیادتر از دلار و یورو است. به قول حضرت آیت الله حائری “یورو چیست؟ سگ زرد برادر شغال” این مطلب به یوان چین هم تعمیم داده میشود.
      اینکه بالاخره پول باشد یا نه ؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال کلیدی ، ابتدا کارکرد پول را تحلیل کنید. پول وسیله ای ست برای تعیین ارزش. این وسیله باید مقبولیت عام داشته و مثل متر یک معیار ثابت باشد. بهترین وسیله طلاست. پولی که حاوی طلا باشد ارزش ثابت دارد و تابع تمایلات هیچ دولتی نیست. تورم صفر میشود و تحریم غیرممکن است. ضمنا ربا هم به حاشیه میرود.
      تنها مشکلی که در جلسات متعدد برای این موضوع بیان میشود، امنیت جابجایی ست. درخالیمه با استفاده از سیستم شتاب فعلی امکان جابجایی امن طلا وجود دارد و این موضوع هم منتفی ست.

  16. نسبت به این بخش مصاحبه انتقاد داردم : “بینید، با افزایشِ نرخِ دلار که دلیلِ آن‌را توضیح دادم، دولت باید با از بین رفتنِ تقاضایِ سفته‌بازی، به تدریج قیمتِ ارزِ مبادله‌ای را پایین بیاورد. اگر این اتفاق نیفتد، مال و نفسِ مردم به یکْ سومِ ارزشِ قبل از افزایش قیمتِ دلار یعنی شهریورِ سالِ ۸۹ تقلیل یافته است. اگر در افزایشِ قیمتِ‌ ارز که دلیلِ اصلیِ این تقلیلِ ارزش است، دولت را خیلی مقصر ندانیم اما در حفظِ ارزشِ دلار در قیمتِ فعلی مقصرِ اصلی دولت است.”

    انتقاد :
    تقاضای سفته بازی دلار تاثیر زیادی در افزایش قیمت نداشت. تاثیرش و از بین رفتنش کاهش از 3500 تومان به 3000 تومان است که موثر شد.
    ضمنا کاهش ارزش مال و نفس را اصلا قبول ندارم. فقط ارزش ریال پائین آمده نه چیز دیگر. کسانی که به ریال اعتماد کرده اند هم ارزش مال و نفسشان پائین آمده که اینها خیلی کم هستند. اکثر جامعه ریال را تبدیل به کالا میکنند. مثلا خودرو یا ملک یا ابزار کار یا طلا. اینها که ارزش دارایی شان پائین نیامده. البته بالا هم نرفته بلکه ثابت مانده است. در واقع متر کوچک شده است و کسانی که مقداری متر ذخیره کرده بودند ضرر کرده اند.

  17. من درست متوجه نشدم.
    از یه طرف میگیم که یهودی ها در حال شیفت استراتژیک به چین هستند.
    از یه طرف می گیم وابستگی به دلار باید کاهش پیدا کنه و مبادلاتمون رو با چین افزایش می دیم!
    این تناقض چطور قابل شرح است؟؟

    1. دو بخش اول قول ما و بخش آخر نظر جناب رییس جمهور است، لذا در یک جا جمع نمی شوند که شما بخواهید تناقض محسوبش کنید، نظر امام خامنه‌‌ای بر ایتحکام بخشی به ساخت درونی نظام است و نه افزایش واردات!

  18. سالهاست که فریاد میزنیم اگه چیزی به اسم بانک خوب بود ، نباید پایه های سیستم بانکداری در غرب (جنبش وال استریت) به لرزه در می آمد.

    اگه میشه در مورد اقتصاد نئوکینزی هم یک سری توضیحات بگذارید.
    باتشکر
    یاسر سالاری

  19. با سلام
    با اين توصيف، قبل از اينكه طلاي جهان وارد امريكا بشه پشتوانه ي دلار چي بود؟
    سوال بعد اينكه امريكا در قبال طلاي دريافتي از ساير كشور ها چه چيزي به اونا داد؟
    سوال بعد اينكه آيا فقط با ارزش گذاري نفت با دلار، نفت پشتوانه ي دلار مي شود؟
    ايران اگر بخواهد به چين نفت بفروشد و يوان دريافت كند، در آن صورت فقط مي تواند از چين واردات انجام دهد. ايا اين دور زدن دلار است؟

    1. علیکم السلام
      باز هم طلا پشتوانه دلار بود. اما وقتی جهان ناامن شد و جنگ‌های جهانی به وقوع پیوستند، آمریکا به دلیل امنیتی که داشت مکان مناسبی برای امانتداری طلا شد که همین طلاها پشتوانه‌ی دلار شدند. برخی کشورهای دنیا که طلای خود را به آمریکا داده بودند، در قبال آن معمولاًَ امنیت حفظ طلاها را به دست آورده بودند.
      وقتی معاملات نفتی با دلار انجام شوند، وابستگی نفت به دلار پیش می‌آید. در چرخه‌ی استحصال تا مصرف نفت و فراوردهای نفتی، هر جا از این چرخه که متوقف بر دلار شود، به نوعی وابستگی نفت به دلار پیش می‌آید.
      حجم زیادی از تعاملات تجاری ایران با چین است. بنابراین حداقل بخشی از وابستگی به دلار کاهش پیدا می‌کند.

      1. سلام مجدد
        خب به همان میزان که با مبادلات با چین از وابستگی به دلار کاسته می شود، وابستگی به یوان چین بیشتر می شود. خب باز هم که به تدریج در همان دام گرفتار می شویم؟ این بار با یوان!
        به هر حال تنها راه فرار از پول مبادله ی کالا با کالاست.

        آیا همان فرآیند تولید دلار بدون پشتوانه، در سایر کشور ها مثل چین، هند، اروپا، ژاپن و .. دنبال نمی شود؟ به نظر می رسد این فرآیند از ویژگی های ذاتی پول باشد؟
        آیا اساساً تولید پول کار درستی است؟

      2. علیکم السلام
        مبادله کالا با کالا بر اساس مشکلات زیادی اساسا در همه جا ممکن نیست برای همین است بشر کاغذ اعتبار یا پول را اختراع کرد. بحث کاهش وابستگی به دلار ریشه در مباحث سیاسی و دینی و امپریالیستی دارد والا هر کشوری با کشور دیگر بخواهد مبادله انجام دهد نتیجه اش وابستگی دو کشور به یکدیگر است و این اساس زندگی اجتماعی در سطح کلان(کشورها) است. برای مباحثات علمی میتوانید با بخش تماس با مای سایت کدآمایی مکاتبه بفرمایید kadamaei.ir

      3. سلام
        نظر شما مبني بر مبادله كالا به كالا ، كامل صحيح و منطقي ست. اگر كالا با كالا مبادله شود ، همه ي دام ها از بين ميروند.
        اما نظر آقاي خادم مبني بر مشكلات اين مبادله هم صحيح است. اما اينكه بشر پول كاغذي را براي حل اين مشكل اختراع كرد جاي بحث و ابهام دارد.
        موضوع مبادله كالا با كالا ، وقتي مشكلش رفع ميشود كه يكي از اين دو كلمه “كالا” ، ثابت (طلا) باشد.
        وقتي كالا با كالا مبادله شود، تورم هم حذف ميشود، ربا هم به حاشيه ميرود، وابستگي اقتصادي هم از بين ميرود.
        اما حل مشكل كالا به كالا با كالاي ثابت است. اگر طلا واحد پول باشد، ريشه ي اقتصاد ليبراليستي خشكانده ميشود.
        اين نظريه در سايت botshekan.com بررسي ميگردد و حاضرم اين موضوع را در هر كرسي آزاد انديشي به نقد و بررسي بنشينيم.

  20. سلام
    اگر بخواهيم واحد مبادلاتي با ارزش ثابت استفاده كنيم بهترين انتخاب طلا ست. علت را در سايت بت شكن توضيح داده ام.
    اما شكل ظاهري آن بايد چگونه باشد.
    غير قابل جعل : داراي نمادهاي قابل اطمينان بين المللي كه ميتواند مانند پولهاي فعلي و يا الكترونيك باشد.
    ارزش ذاتي غيرقابل تغيير : مقدار مشخصي طلا مثلا 0.01 گرم طلاي 24 عيار كه الان معادل 1200 تومان است در يك كارت پرس شده قرار گيرد و دسترسي به طلايش فقط با ذوب كردن ميسر باشد. چون اگر سكه باشد ميشود مقداري از آن را كم كرد.

    1. علیکم السلام
      لطفا اگر مطلبی نیاز به پاسخی از سوی ما ندارد در ابتدای آن لفظ سلام را به کار نبرید که ما مجبور به پاسخ نباشیم
      متشکر