با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.
سه پیامد ویرانگر ربا برای اقتصاد

سه پیامد ویرانگر ربا برای اقتصاد

يكى از پیامدهاى سوء ربا تمركز ثروت است؛ تمركز ثروت به اين معنا كه پول در انحصار برخى افراد جامعه باشد و هنگامي كه پول در انحصار برخى از افراد قرار گيرد به ناچار توازن و تعادل از بين مى ‏رود، و لازمۀ آن تورّم است؛ و تورّم مفاسد و پیامدهایی نظير: ورشكستگي ها، كم‏ كاري ها، بى‏كاري ها و استثمارها را در برخواهد داشت.‏

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، پیامدهای سه گانه ربا برای اقتصاد جامعه را به قلم آیت الله العظمی مظاهری ارائه می دهد.
رباى تصاعدى، فقر فردى را به دنبال دارد؛ رباى تصاعدى كه كار فعلى بانك هاى استعمارى است، يك ميليون تومان را در ظرف چند سال به ميليون ها تومان مى ‏رساند، حتّى گفته شده كه يك تومان با سود 20% در ظرف ده سال بيش از 40 تومان مى ‏شود! آيا ظلمى بالاتر از اين هست؟
شايد به همين جهت باشد كه قرآن كريم ظلم را حكمتِ حرمتِ ربا معرفى كرده است: «فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ».

در مورد استثمار جامعه نيز كافى است كه نمونه اى به نقل روزنامه‏ اطلاعات از كتاب «اسلام و رباخوارى» ذكر گردد:
«… خوانندگان عزيز اگر عطف توجّهى بگذشتۀ مملكت ما بفرمائيد ملاحظه خواهيد نمود كه در قبال اخذ وام از خارج چه مصيبت ها بر سر اين كشور آمده است، يك روز عايدات گمرك ما به گرو قرضه رفته و روز ديگر در ازاى قرضه از ما امتيازات سياسى و اقتصادى و نظامى گرفته ‏اند، و اخيراً هم متأسفانه عايدات نفتمان را به گرو برمى ‏داشتند»[1]

مؤلف اين كتاب زير عنوان «صهيونيسم عامل شيوع ربا در اورپا» مى ‏نويسد:
«مسألۀ ربا در اروپا به وسيلۀ يهودي ها و عمال صهيونيسم بين المللى شايع شد، آنها خواستند بدين ‏وسيله اقتصاد كشورها را در دست بگيرند تا در واقع بر همه حكومت كنند، البته اين موضوع نخست در اروپا شيوع يافت ولى سپس در آمريكا و آسيا و آفريقا نيز با طُرق ديگرى عملى شد، و در هر موردى بهره ‏بردارى خاصى شد، مثلاً در اروپا و امريكا بدين وسيله سياست هاى داخلى و خارجى تحت نفوذ و سيطرۀ كامل سهام داران بانك ها، تراست ها، كارتل ها و شركت هاى نفتى قرار گرفت، و در آسيا و آفريقا همين وام ها و قرض ها مقدمۀ استعمار و استثمار ملّت ها گرديد، نخست كمك بلا عوض دادند سپس قرض و وام هاى طويل المدة پرداختند و هنگامي كه طرف معامله عاجز از پرداخت سود و اقساط لازم در موقع معين گرديد، دوران استعمار و حكومت رسمى يا غير رسمى بر كشورها و ملّت ها شروع گرديد»[2]

* ربا موجب بيكارى می شود
‏ربا موجب بيكارى و مُفت خوارى و سرباز زدن از كوشش و فعاليت است، زيرا رباخوار فقط منتظر رسيدن وقت سررسيدها و دريافت سود است، و بدون آن كه كارى انجام دهد يا فعاليت و كوششى بكند و يا ضررى متحمل شود استفاده مى ‏برد.

بى ‏ترديد بدون كار و كوشش و به بطالت گذراندن عمر، فسادها برمى ‏انگيزد، و به فرمودۀ امير مؤمنان على عليه السلام:

         إنّ الشباب و الفراغ و الجدة             مفسدة للمرء أيّ مفسدة‏ [3]

جوانی و بيكارى و پولدارى براى مرد بسيار مفسده ‏زا است.

آموزه های دین اسلام نیز بیان داشته اند که: مبغوض ترين افراد در اسلام كسانى هستند كه عمر را به بطالت مى ‏گذرانند.

در روايات بسيارى چنين آمده است: «إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّبَا كَيْلَا يَمْتَنِعُوا مِنْ صَنَائِعِ الْمَعْرُوفِ»[4] خداى متعال بدان جهت ربا را حرام فرموده كه مردم از كارهاى خير سرباز نزنند.

و در روايات بسيار ديگر: «فَحَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ»[5] خداى متعال ربا را حرام كرد زيرا رباخوارى به تباهى اموال مردم مى ‏انجامد.

و نيز: «إِنَّهُ لَوْ كَانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَكَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فَحَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا لِتَنْفِرَ النَّاسُ مِنَ الْحَرَامِ إِلَى الْحَلَالِ وَ إِلَى التِّجَارَاتِ مِنَ الْبَيْعِ وَ الشِّرَاءِ فَيَبْقَى ذَلِكَ بَيْنَهُمْ فِي الْقَرْضِ»[6]

اگر ربا حلال مى ‏بود مردم تجارت و آن چه از كارها و معاملات كه نيازمند آنند رها مى ‏كردند، پس خداى متعال ربا را حرام كرد تا مردم از حرام دورى كرده و به حلال و تجارت ها و معاملات رغبت نمايند- و اگر ربا حلال بود جز قرض ربوى در ميان آنان چيزى باقى نمى ‏ماند.

* زيان هاى اقتصادى‏
1- همچنان كه در روايت فوق الذكر بيان شده، ربا موجب آن است كه رباخوار از كارهاى توليدى و توزيعى دست كشيده و از كوشش و فعاليت در اين كارها سر باز زند و يا لااقل نسبت به چنين كارهايى كه براى جامعه ضرورى است كم تفاوت يا بى ‏تفاوت شود؛ و آشكار است اگر كارهاى توليدى نظير زراعت، دامدارى، صنعت، و كارهاى توزيعى مثل كسب و تجارت در جامعه ‏اى بى ‏رونق شود، اقتصاد آن جامعه لطمه خورده و به سوى نابودى سوق مى ‏يابد، و زمينه اى مناسب براى استعمار و استثمار به وجود مى ‏آيد؛ نمونۀ روشن چنين پیامد سوئى را در رژيم منفور سابق در ايران ديديم كه با اسم هاى فريبنده، كشاورزى، دامدارى و صنعت را يا نابود ساختند يا به نابودى نزديك كردند تا بازار پررونقى براى مصرف كالاهاى استثمارگران اجنبى فراهم شود و كشور اسلامى ما در همه چيز حتى در نيازمندي هاى ضرورى و اوّليه به آنان محتاج باشد.

2- از پیامدهاى سوء ربا يكى تمركز ثروت است؛ تمركز ثروت به اين معنا كه پول در انحصار برخى افراد جامعه باشد، اقتصاد جامعه را فلج مى ‏كند؛ زيرا رابطۀ ميان توليد و مصرف‏، و عرضه و تقاضا اقتضا دارد كه توليد بيش از مصرف و مصرف بيش از توليد نباشد زيرا توليد بيش از مصرف، موجب تورّم است، و مصرف بيش از توليد، موجب ترقّى نرخ هاست و تعادل ميان توليد و مصرف به جريان پول در ميان همۀ افراد جامعه بستگى كامل دارد، و هنگامي كه پول در انحصار برخى از افراد قرار گيرد ناچار توازن و تعادل از بين مى ‏رود، و لازمۀ آن تورّم است؛ و تورّم مفاسد و پیامدهایی نظير: ورشكستگي ها، كم‏ كاري ها، بى‏كاري ها و استثمارها را در برخواهد داشت‏

تمركز ثروت موجب شكاف طبقاتى است كه سرآغاز مفاسدى چون عقده‏ ها و عياشي ها است و سرانجام به سيستم سوسياليسم منجر مى ‏شود كه خود مصيبت ‏ها به همراه داشته و دارد.

و چون دريافتيم كه ربا موجب تمركز ثروت و شكاف طبقاتى است؛ مى ‏توان گفت؛ بانك ها به دست صهيونيسم بين الملل به وجود آمد تا شكاف طبقاتى را ايجاد کرده و بتواند بر سرنوشت ملّت ها سلطه يابد چنانكه همين طور هم شد.

3- اسلام ربا را موجب نابودى مال، و انفاق و قرض الحسنه را موجب افزايش اموال مى ‏داند:

«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ»[7] (خداوند ربا را نابود مى ‏سازد و به صدقه افزايش و بركت مى ‏دهد).

«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»[8]

چه كسى به خدا قرض الحسنه مى ‏دهد تا خدا آن را چندين برابر براى او افزايش دهد، و خداست كه روزى را تنگى و گشايش مى ‏دهد و به سوى او بازگشت مى‏ كنيد.

اختصاص اين ‏گونه آيات به آخرت وجهى ندارد زيرا:
الف: ‏با جملۀ:‏ «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» سازگار نيست چرا كه در آخرت ربا نابود نمى ‏شود و ربا در اين دنيا، موجب آتشِ در آخرت است كه شكم رباخوار را از آن پر مى ‏كنند، چنانكه در روايات نيز به همين مطلب اشاره شده است.

ب: ‏با جملۀ: «يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» سازگار نيست زيرا قبض به معناى گرفتن است و در آخرت قبضى در كار نيست، و در دنياست‏ كه آنچه رباخوار گرفته، از او گرفته مى ‏شود.

ج: ‏با جملۀ:‏ «وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» سازگار نيست، زيرا ذكر اين جمله بعد از «يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» دليل آن است كه پاداش در آخرت غير از پاداش دنيوى است.

بهر حال ما وجهى براى آنكه اين ‏گونه آيات را فقط راجع به آخرت بدانيم، نمى ‏بينيم، و اتفاقاً به تجربه ثابت شده كه افراد نيكوكار غالباً در همين دنيا نيز نسلاً بعد نسل سعادتمندند، و افراد متجاوز و مخصوصاً رباخواران نسلاً بعد نسل شقى و بدبخت و گرفتارند.

رباخوار اگر خودش هم فقير و گرفتار نشود، نمى ‏تواند با اموالش ديگران را بهروزى و سعادت بخشد؛ شاهد بر فرمايش قرآن، مسائلى است كه در دنياى امروز مى ‏بينيم؛ رباخوارى در عصر حاضر در جهان شايع است و اسباب نابودى اموال نيز براى آنان شيوع بيشترى دارد، يك مجلس شب ‏نشينى، يك جلسه قمار، يك جلسه عياشى براى نابودى اموال برخى كافى است … آيا همين معناى‏ « يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» و «يُرْبِي الصَّدَقاتِ» نيست؟!.

پاورقی:
[1]. كتاب اسلام و رباخوارى
[2]. كتاب اسلام و رباخوارى
[3]. ديوان منسوب به امير مؤمنان على عليه السلام
[4]. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 566
[5]. همان.
[6]. وسائل الشيعة، ج‏18، ص: 120
[7]. سوره‏ بقره آيه‏ 276
[8]. سوره‏ بقره آيه 245.
منبع: کتاب «مقايسه ‏اى بين سيستم ‏هاى اقتصادى»، آیت الله العظمی مظاهری

منبع: خبرگزاری حوزه