با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.

وقتی مجله تجارت صدای آیت‌الله جوادی را نمی‌شنود

وقتی در میان عوام مردم بحث ربوی بودن سیستم بانکی به میان می آید، ذهن اکثریت معطوف به سود سپرده ها و وام های بانکی می شود؛ برخی در رد این نظریه تورم و کاهش ارزش پول در طی زمان را مطرح می کنند.
در واقع سطحی ترین دلیلی که میتوان برای منطقی بودن سود های بانکی آورد همین مثالی است که اخیرا آیت الله موسوی بجنوردی در مجله تجارت تحت عنوان رد نظریه ربای بانکی آورده است؛مجله اقتصادی که هیچگاه نظرات مراجع و علمایی را که متعرض نظام بانکی بودند را حتی در پاورقی های خود نیاورد چه رسد آنکه در صفحه اول مجله تصویر آنها را چاپ کند.

وی در این مصاحبه گفته است: با توجه به تورم 40 درصدی، اگر بنده پارسال به شما یک میلیون تومان قرض دادم، امسال نباید به بنده یک میلیون تومان بدهید. امسال باید یک میلیون و 400هزار تومان بدهید.
وقتی تورم 40 درصد است، شما اگر به بنده 10 میلیون تومان قرض دهید، بگویید سال دیگر 30 درصد از شما سود می خواهم، باز هم کم است و پول واقعی را نگرفته اید.
آیت الله موسوی بجنوردی همچنین گفته است:
من به سیستم بانکی اشکال داشتم که چرا می گویید به سپرده ها سود تعلق می گیرد؟ گفتم شما چه کسی را دارید مسخره می کنید؟ آقای طیب نیا گفت، حاج آقا من هم با شما هم عقیده ام همین است که شما می گویید گفتم خب حرف بزن. آن ها که اشکال می گیرند هنوز برای آن ها جا نیفتاده یا خوب تفهیم نشده است که می گویند تمام بانک های ما ربوی است. الان اصلا در بانک های ما ربا مفهوم ندارد. بانک های ما هیچ اشکال شرعی ندارند. بلکه مقداری ظلم می کنند به مردم. تازه پول خودشان را هم به آن ها نمی دهند.

این استدلال نه چندان پیچیده که در نگاه اول درست به نظر میرسد نهایتا به این منجر میشود که این آیت الله اصلاح طلب بگوید اصلا امروزه در بانک های ما ربا مفهومی ندارد! با توجه به سخنان وی حتی میشود ربای فردی را نیز توجیه کرد.
اما نکته بسیار پر اهمیتی که از چشم عوام جامعه و حتی آیت الله موسوی بجنوردی نیز مغفول مانده است این است که
چرا ارزش پول مدام در نوسان است؟
چرا یک ملیون تومان پول همیشه ارزش ثابتی ندارد؟ اگر پارسال با یک ملیون تومان پول میتوانستیم یک مقدار کالا بخریم چرا امسال فقط نیمی از آن مقدار کالا را با یک ملیون تومان میشود خریداری کرد؟
این کاهش قدرت خرید که به معنای کاهش ارزش پول ما است چگونه بر ما تحمیل شده است؟
ارزش کاهش یافته ی یک ملیون تومان پول ما اکنون در دست چه کسی است؟
اگر به مفهوم ربا بازگردیم و شکل ساده ی آن ،یعنی نزول کردن پول بپردازیم متوجه خواهیم شد که در سازو کار نزول پول به این گونه است که ما یک نیاز یک ملیون تومانی را با یک ملیون و چهارصد هزار تومان برطرف می کنیم؛ در واقع ما در حالت عادی برای برطرف کردن مشکل خود باید به مقدار یک ملیون تومان کار می کردیم اما اکنون با پول نزول کردن باید برای رفع یک نیاز یک ملیونی به اندازه یک ملیون چهارصد هزارتومان کار کنیم؛ این یعنی نزول ارزش پول و در واقع نزول ارزش زحمت ما!
در چنین جامعه ای متضرر ترین افراد،پرکار ترین افراد هستند. بدیهی است که صرف نظر از حرمت ربا چنین روابط اقتصادی به هیچ وجه عقلانی نبوده و به عدالت نمی انجامد.
اما در باب پول و آنچه ربوی بودن ذات سیستم مالی نامیده می شود چیزی شبیه به همین سازو کار فردی ربا اما در اشل سیستمی وجود دارد؛ بدین گونه که بانک هایی که اختیار چاپ پول را انحصارا در اختیار دارند در حکم ربا دهندگان با توزیع پول بدون پشتوانه،کاغذ بدون ارزشی را در اختیار متقاضیان قرار داده و در ازای آن چیزی با ارزش واقعی دریافت میکنند.
برای فهم بهتر نقش بانک ها در ربای سیستمی به شرح سازوکار آن می پردازیم؛سازوکاری که ربوی بودن آن به سادگی قابل فهم و اثبات است و نادیده گرفتن آن منجر به توجیه سود های بانکی و ربای فردی می شود.
شناخت تاریخچه مختصر پول در فهم سازوکار اسکناس های امروزی کمک بسیاری خواهد کرد. بعد از کنار گذاشته شدن شیوه مبادله کالا با کالا و روی آوردن مردم به یک کالا یا شی مشخص برای مبادله که نهایتا به پذیرفتن طلا به عنوان پول انجامید. عده ای برای سهولت مبادلات به نگه داری طلا پرداختند و به مردمی که طلا های خود را نزد آنها امانت گذاشته بودند رسید هایی تحویل میدادند که در حکم طلای مجازی بود. مردم میتوانستند با رجوع به مراکز نگه داری طلا و تحویل رسید خود ،همان مقدار طلا را تحویل بگیرند. رفته رفته دیگر آن رسید های طلا ، حکم خود طلا را پیدا کردند چرا که دیگر کمتر کسی برای دریافت طلای واقعی به آن مراکز مراجعه می کرد. همین امر باعث شد که افرادی که طلا را در اختیار داشتند بیش از موجودی طلای خود رسید صادر کنند، چرا که کسی از موجودی واقعی آنها مطلع نبود و مراجعه برای گرفتن طلای واقعی نیز کم شده بود.
واقعیت آن است که از سال 1971 رئیس جمهور وقت آمریکا بر تبدیل پذیری دلار به طلا پایان داد و از آن پس پول فیات مورد استفاده قرار گرفت. به این معنی که دلار آمریکا به عنوان ارز مرجع جهانی نه به پشتوانه طلا بلکه بدون پشتوانه چاب می شود؛ این دلار های بدون پشتوانه fiat currency نام دارند که مشابه همان رسید های بی ارزش طلایی است که در گذشته بدون اینکه طلایی به ازای آنها بوجود داشته باشد صادر می شدند. اما
چاپ دلار بدون پشتوانه چه اشکالی دارد و رابطه آن با “ربا” چیست؟
مسئله اینجاست که اختیار چاپ دلار بدون هیچ محدودیتی در اختیار فدرال رزرو آمریکا قرار دارد و از آنجا که بعد از 1944 همه پول های بر اساس دلار آمریکا تعریف می شوند، فدرال رزرو میتواند هر قدر که می خواهد دلار بدون پشتوانه چاپ کند و اسکناس های بی ارزش خود را در اختیار دیگران قرار دهد اما افراد و کشور هایی که این دلار را دریافت میکنند، در ازای آن چیزی با ارزش واقعی را به آمریکا میدهند. این یعنی هر قدر که دلار بیشتری دریافت کنید کار،تلاش یا چیز دارای ارزش ذاتی بیشتری را به صاحبان دلار داده اید و در عوض چیز کم ارزش بیشتری دریافت کرده اید؛ به عبارت دیگر شما هرقدر بیشتر با پول فیاتی که آمریکا در دست دارد مبادله انجام دهید بیشتر زحمت خود را نزول داده اید و دلار های بی ارزش را انباشت کرده اید. اما
ارزش واقعی دلار ها کجاست؟
ارزش واقعی پول در جیب کسانی است که طلای واقعی را در اختیار داشته و برای شما رسید های بی ارزش صادر میکنند! سرانجام جامعه ای که در آن اسکناس های بی ارزش وجود دارد چیزی جز سرانجام آن جامعه ای نیست که در آن نزول خواران و ربا دهندگان حضور دارند. در هردو مورد افرادی که پول و طلا را در اختیار دارند پول دارتر و افراد کارگر و تولید کننده فقیر تر میشوند. ارزش اسکناس های بدون پشتوانه نه در درون آنها بلکه در دست فدرال رزرو است. اسکناس ها برخلاف طلا ارزش ذاتی و ثابتی ندارند، به همین دلیل است که ما با یک ملیون تومان پولی که امسال در اختیار داریم نمیتوانیم همان مقداری که پارسال میتوانستیم با آن خرید کنیم ،کالا بخریم. چراکه
پول ایران نیز بر مبنای دلار تعریف میشود و نوسانات دلار بر ارزش پول ما اثر گذار است.
ربای اصلی ربای سازمان یافته ی دلار های بدون پشتوانه است که اثرات آن در جامعه می شود نوسان ارزش پول و کاهش روز به روز قدرت خرید. حال افرادی چون آیت الله موسوی بجنوردی وقتی می خواهند ربای بانکی را توجیه کنند عذر بدتر از گناه آورده و ناآگاهانه ربای جهانی را دلیل عدم حرمت ربای بانکی عنوان میکنند!
به راستی که امروزه ربا همه جوامع جهان را اسیر کرده است و صاحبان یهودی سازمان های مالی آمریکا چون فدرال رزرو هر روز بیش از قبل وقت و زحمت و ارزش کار مردم را در قبال اسکناس های بی ارزش می دزدند.
امام صادق (ع) می فرماید: «اذا اراد الله بقوم هلاکا ظهر فیهم الربا»
«هنگامى که خداوند اراده هلاکت قومى را کند، ربا در میان آنها ظاهر مى گردد»
با مطالعه سیستم مالی جهانی آلوده به ربای امروز میتوان به سازوکار هلاکت بار آن پی برد.

نویسنده: ژخار

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

  1. با تشكر از آقاي بت شكن
    پيشنهادم اين است سايتي تهيه شود كه هركس نياز به قرض الحسنه دارد و مانعي براي اعلام محل مصرف آن و يا موعد و شكل باز پرداخت آن ندارد در سايت اعلام كند به نظرم خيريني هستند كه خيلي هم انجام مستحبات دست و پاشان را نبسته متوانند حداقل مشكلي از اين قشر جامعه حل نمايند

  2. آقاي مرتضي جان ؛ مطلب من بالاي صفحه هم موجود است و اين بود :
    “نه تنها محل مصرف قرض نباید مشخص باشد بلکه مستحب است سوال هم نشود. چون اساسا قرض به شرط حرام است. حتی اگر شرط خواندن یک حمد و سوره باشد.”
    .
    قرض به شرط را مراجع حرام دانسته اند نه اطلاع از محل مصرف. البته مستحب است سوال نشود چون ممكن است تجسس باشد. نگفته ام كه اطلاع داشتن حرام است برادر.

  3. عليكم السلام
    قرض به شرط حرام است.
    حل مشكل مردم هدف است در صورتيكه منافاتي با دين نداشته باشد. وگرنه اكثر رباخواران بازاري و بانكي هم ميگويند هدفمان حل مشكل مردم است و اكثرا در ظاهر هم همين است.
    براي فرمايش شما هم “درخواست مشاوره حل مشكل است” نه “درخواست قرض الحسنه”
    كار دنيا را نبايد تعطيل كرد درست است. جمهوري اسلامي همين كار را كرد. بانك را موقتا با حيله ي ربا تبديل كرد به مثلا بانكداري بدون ربا (ان شاء الله).
    .
    اما الان به دنبال الگوي ايراني اسلامي پيشرفت هستيم.

    1. آقاي بت شكن طفره نرو برادر جواب سوال را بده مبناي فقهي قرض با داشتن اطلاع از محل مصرف آن حرام است را از كجا آوردي اين رابگو
      قرض دادن كه اجباري نيست براي اين تصميم از روي اختيار هم علم و اطلاع از محل مصرف كاري عاقلانه است

  4. آقای بت شکن
    سلام بفرمایید اولا این فتوی حرام بودن اطلاع از محل مصرف قرض را از چه منبع فقهی اعلام کردید
    در ثانی هدف حل مشکل مردم است .
    آدم قرض الحسنه بده، حتما خیرخواه طرف است که این کار را می کند و به احتمال زیاد توان فکری اقتصادی اش بیشتر از قرض گیرنده بوده که می تواند قرض بدهد، وقتی بداند مشکل چیست شاید بتواند مشکل را از راه بهتری حل کند و روش جایگزینی بدهد مهم نیست اسمش چی باشد مهم این است که مشکل طرف را حل کند و روش آن درست باشد و امکان انجام آن وجود داشته باشد. که این کار علما است که بانک و یا مردم راهدایت کرده روش اجرایی بدهند.
    در ضمن به نظر اینجانب کار دنیا را نباید تعطیل کرد بهترین روش موجود را از نظر شرعی و عرفی باید استفاده کرد هرزمان روش بهتری آمد جایگزین کنند.

    1. ما هم با شما موافقیم!
      اما باید دانست که ما بحث علمی را از بحث دینی جدا نمیدانیم و معتدقیم خطاکاران در علم گناه بسیار بزرگی برگردنشان است.

  5. با سلام. اینکه شما می گویید ارزش واقعی پول در جیب کسانی است که طلای واقعی دارند، باید بگویم که طلای واقعی هم که خودش بر اساس دلار قیمت گذاری می شود و نوسانات دلار باز هم موجب می شود که ارزش طلا هم نوسان داشته باشد و خلاصه چیز با ارزشی که نوسان نداشته باشد به این راحتی نمی توان یافت!

    1. علیکم السلام مشکل همینجاست امام صادق میفرماید طلا و نقره مهرهای خداوند بر روی زمین اند و اکنون شیطان توانسته اعتبار این مهر ها را ساقط کند. چرا باید ارزش ثابتی مثل طلا با چیز بی ارزشی مثل کاغذپاره ای به نام دلار مشخص گردد. این را تشبث میگویند یعنی تمسک چستن یک شی با ارزش به یک شی با ارزش کمتر!

    2. سلام
      طلا با دلار قیمت گذاری نمیشود بلکه در واقع دلار با طلا محک میخورد.
      وقتی فکر میکنیم قیمت طلای جهانی بالا رفته است در واقع آمریکایی ها میگویند ارزش دلار پائین آمده است.
      مثل اینکه شما با یک متر دارید طول ثابتی را اندازه گیری میکنید. اگر فردایش مترتان تغییر کند نباید بگوئید طول زیاد شده است.

      1. علیکم السلام
        ممنون از نظرتان. در هر صورت طلا کالا و معیار در اذهان عموم دلار شده است!

  6. شما فی الواقع حرف آقای موسوی بجنوردی را اساسا نفی نکردید و علیه آن هیپ استدلالی نیاوردید. اینکه در ربای سیستمی در دنیا وجود دارد مساله ای دیگر است که ایرادی به سخن موسوی بجنوردی وارد نمی کند.

    1. رد حرف با نقض حرف دوتا است. ما حرف ایشان را رد کردیم زیرا ایشان به یک چرخه ساده تمسک کرده‌اند و ریشه را ندیده‌اند و همین نگاه سطحی موجبات گسترش بیشتر ربا است.

    2. 1. وقتی پوست در اثر آلرژی گوارشی کهیر می زند، پزشک هم پماد می دهد که کهیر را درمان کند، هم دارو می دهد که بیماری گوارشی بر طرف شود؛ اولی سطحی است و دومی عمقی. هر دو هم لازم و به جاست؛ نمی توان به پزشک ایراد گرفت که چرا پماد دادی! البته بیماری های عمقی را باید در جای خود درمان کرد. ولی نمی توان به بیمار گفت فعلا نمیر تا بیماری عمقی را درمان کنم!

      1. وقتی شما پیش پزشک فاسقی مثل این مجله بروید فقط یک پماد به شما می‌دهد که آن هم پوست شما را خشک و به خارش می‌اندازد تا شما مجددا پیشش بیایید و شما را برای آزمایش های گران قیمت روانه کند. خانه از پایبست ویران است برادر…

  7. سلام
    کار مجله بازار چیز عجیبی نیست .بدبختی ما این شده که باید دوستان حوزویمان را راضی کنیم که بابا اصل واساس بانک رباست .و نهایت تلاششان این شده که تکیه میکنند به حرف علمای شهر که الحمدلله انها هم کاملا بروزاشنا بامسایل روزبعدش هم چون اسمشان حوزوی است وخطیب تهدید هم میکنند که کار دست خودت میدهی حواست جمع باشد.جدیدا همه فکر میکنند ما دیوانه شده ایم کسی هم که با کنایه میگفت ضدانقلاب شده ایم که علیه بانکهای جمهوری اسلامی حرف میزنیم.

    1. دوست البته همه علما و حوزویان را نباید با یه نگاه، دید، نظر صاحب فکرانی همچون علامه آملی هم ببینید متوجه میشید ایشون هم کاملا با این سیستم بانکداری ربوی مخالف هستن، متاسفانه بعضی ها از روی نداشتن علم کافی به عمق این فاجعه بانکداری و از اون بدتر عده ای هم….
      متاسفانه توضیح اینکه چیزی به اسم بانکداری اسلامی ذاتا امکان وجود ندارد خیلی مشکل است، بانک داری اسلامی مثل اینکه بگوییم شراب اسلامی یا زنای اسلامی، چون که بانک از ریشه و اساس تشکیل ااساس تداوم و حیات مشکل داره، جنگ با خدای اسلامی!

  8. همه ی استدلال سیستم بانکی همین است : “چون تورم هست، نزول معادل تورم ربا نیست.”
    در واقع ربای در قرض این گونه توجیه میشود.
    برای رد استدلال فوق باید گفت، کسی که پول قرض میدهد در واقع (از نظر مادی) خود را از منافع پولش محروم کرده است تا رضایت خدا را در قرض الحسنه جلب نماید.
    اینکه ارزش پول کاهش یابد یا هر اتفاق مشابهی که برای پول بیفتد ، هزینه ی ریسک قرض الحسنه است. در واقع خداوند ربا را حرام کرده تا احسان کردن از بین نرود.
    همه میدانیم پول نقد منافعی دارد. وقتی قرض میدهیم این منافع را به دیگری هدیه داده ایم و احسان کرده ایم. در نگاه مادی قرض الحسنه موجب ضرر قرض دهنده است، حتی اگر تورم هم وجود نداشته باشد. اما خدا خواسته مردم از منافع خود بگذرند و به هم قرض دهند تا احسان از بین نرود.
    البته برای حل مشکل مورد نظر حاج آقا هم راهکار منطقی وجود دارد. راه حل قر دادن طلا ست. مثلا 10 گرم طلا قرض داده شود و بعد از مدتی 10 گرم طلا عودت شود. اگر ریال بی ارزش تر یا باارزش تر شد، در اصل قرض تاثیری ندارد.
    مشکل ریشه ای نگرش بانکداری اسلامی (رباخوری کلاه شرعی دار) این است که میخواهد با پول اعتباری با ارزش متغیر ، روابط خود را شکل دهد. اگر کلیه ارتباطات مالی را بر مبنای طلا شکل دهیم ، استدلال اشتباه “تناسب تورم و ربا” از بین میرود.

    1. 1. شما قرض را با صدقه اشتباه گرفته اید. هر اتفاقی برای پول بیفتد به هر حال مقروض و مدیون ضامن است. 2. این ایده که 10 گرم طلا قرض داده شود، ایده خوبی است؛ فقط سوال بنده این است که اگر 10 گرم طلا از ابتدای سال تا انتهای سال 40% افزایش قیمت داشت، آن وقت این ربا نمی شود؟!! به نظر می رسد اساسا مفهوم ربا درست روشن نشده است!

      1. با سلام
        خیر منظور ایشان دقیقا قرض بود، آن هم قرضی که در قرآن خدا ازآن به قرض الحسنه یاد کرده و به آن دعوت کرده، در دین ما آنقدر ارزش قرض الحسنه بالاست که برای آن هجده برابر ثواب در نظر گرفته شده اما برای کسی که صدقه میدهد ده برابر پاداش مقرر شده، چرا که هرکسی که نیازمند مقداری پول است صرفا فقیر و مسکین نیست که با دادن صدقه شان و اعتبار او را ضایع و تباه کنیم، برعکس با دادن قرض حرمت و اعتبار یک انسان را حفظ میکنیم.
        در مورد بخش دوم حرفتون باید گفت شما اساسا با سیستم بانکداری ربوی جهانی آشنایی ندارید چون با کمترین اطلاع متوجه میشدید دلیل اصلی همان تورم که حاج آقا توجیهی برای ربا میدانند، همین سیستم بانکداری جهانی است، خیر دادن ده گرم طلا و گرفتن دقیقا ده گرم طلا ربا نیست هرچند قیمت طلا در موقع پس دادن، تغییر کرده باشد، زیرا اینجا ارزش پولی طلا در حکم ربا نیست بلکه مقدار وزن و گرم اون طلا معیار محسوب میشه و اگر مثلا در عوض ده گرم، یازده گرم طلا دریافت کنن ربا محسوب میشود، هرچند در اثر تورم قیمت طلا نسبت به قبل تغییر کرده باشد.

      2. به نظر من عبارت “قیمت طلا” اشتباه است. قیمت طلا نه زیاد میشود و نه کم. ارزش ریال است که تغییر میکند.
        مثل اینکه من یک لیتر بنزین به شما بدهم و سال آینده همان یک لیتر را دریافت کنم.
        این اتفاق داشت در سیستم گنجینه ی طلای بانک صادرات میافتاد. خیلی هم تبلیغ میکردند ولی بعد کنسلش کردند. دلیلش هم به نظز من ذات ربوی بانک است.

      3. به نظرم در قرض الحسنه باید محل مصرف قرض در ابتدا مشخص باشد اگر کسی راضی بود قرض را بدهد و در روز پس گرفتن پول خود بر مبنای کار انجام شده به قیمت روز پول خود را چس بگیرد .
        چرا که نه قرض دهندن نه قرض گیرنده نباید متضرر بلکه قرض دهنده باید برای این کار خیرش در این دنیا هم پاداش بگیرد و اصولا علت برچیده شدن سنت مهم قرض الحسنه در جامعه همین است که انسان پولش را که داد بعدا باید با التماس کسری از آن را بگیرد.
        بعنوان مثال طرف برای خرید خانه 300 میلیونی 100 میلیون کسری دارد خیری (انشاالله اگر دیدید به من هم معرفی کنید) پیدا می شود این پول را می دهد پس از سه سال خانه قیمتش می شود 600 میلیون تومان حال بر فرض فوق قرض گیرنده بابت بدهی خود که در واقع یک سوم قیمت ملک است 200 میلیون تومان پس بدهد و برای تشویق قرض دهندگان و پاداش دنیایی این قرض دهنده محترم یک سوم کرایه خانه را هم با رضایت بدهد در این حالت نه قرض دهنده و نه قرض گیرنده ضرر نکرده اند وچون نوعی از مشارکت هم هست همه علاقهمند می شوند ولی اگرکمتر از 200 میلیون بدهد قرض دهنده متضرر شده واین عمل خداپسندانه نیست

      4. سلام
        در پاسخ آقاي مرتضي
        دوست عزيز ؛ نه تنها محل مصرف قرض نبايد مشخص باشد بلكه مستحب است سوال هم نشود. چون اساسا قرض به شرط حرام است. حتي اگر شرط خواندن يك حمد و سوره باشد.
        .
        مثال موردنظر شما در مورد خريد خانه درواقع مشاركت در خريد است نه قرض. مباح هم هست. خير هم نميخواهد همين الان در نيازمندي ها بگرديد پيدا ميكنيد.
        .
        قرض دو جنبه دارد.
        اگر از نظر منافع مادي ارزش مورد قرض در نظر بگيريد، اين موضوع منتقل ميشود. مثلا در قرض دادن طلا هم به هرحال الان يك كيلوگرم طلا براي زرگرها ماهيانه 1000000 تومان منفعت دارد.
        اگر قرض توسط ريال باشد، مشكل به وجود ميآيد. علاوه بر اينكه منافعش منتقل ميشود، ارزشش هم توسط بانك مركزي كم ميشود. مثل اينكه يك كيلوگرم طلاي 18 عيار قرض دهيم و بعد يك كيلو گرم طلاي 14 عيار پس بگيريم. اينجا مشكل بروز ميكند.
        راه حل حاج آقا موسوي و شوراي فقهي بانك اين است كه اشكال ندارد يك كيلو و دويست گرم طلاي عيار 14 پس بگيريد.
        البته تورم و در نتيجه ربا در ذات پول اعتباري ست و من اعتقاد دارم تا پول اعتباري ريال و دلار هست، ربا هم بايد باشد وگرنه همين ظلم موردنظر شما اتفاق ميافتد و چاره اي هم نيست.
        .
        در مثال شما هم بهتر بود دو دانگ از خانه را قرض بدهد يا معادل ريالي آن. نه خود ريال.
        موفق باشيد.