با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.

سفر بیداری در کربلا

خسرو غنی زادهعکس  از سفر -کربلا- سال 1391 و آشنایی با افکار آیت الله محی الدین حائری در رابطه با  پول ,”کیل “, و پول اعتباری و  پول اسلامی و رابطه طلا و پول و اهمیت ثبات ارزش پول ( پول اسلامی ) و  مشکلات شرعی در رابطه با ( کاهش ارزش پول).

و فهمیدم  *1  واحد اندازه گیری اگر متغیر شد جهالت رفع نمیشود و جهل و غرر تمام معاملات را باطل میکند.

و فهمیدم  در اقتصاد، سرچشمه عدالت، ,پول, است . ظلم وقتی در سر چشمه آمد « ملئت ظلماً و جورا » یعنی حتی یک خانه از آن در امان نمی ماند .

و فهمیدم ,آمریکا, از تمام خانه های فقراء ما همین ایام باج میگیرد .

در این سفر فهمیدم که چرا جمال الدین اسد آبادی به مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در نامه نوشت : « البانک و ما ادریک ما البانک » .

و بعد بیشتر فهمیدم چرا ,آیت الله حائری, هم میگوید : « النّقد الاعتباری و ما ادریک ما الاعتباری».

و فهمیدم چطور امریکا  مردم ما را با دلارش آلوده کرده و چطور با دلارش با مردم دنیا بازی میکند  و بعد بیشتر فهمیدم با کمی کاغذ و جوهر و با چاپ اسکناس و بعد با  نوسان ارزش آن حاصل دارائی ملت به نفع  خود یعنی آمریکا مصادره میشود .

و فهمیدم پول اسلام، اعتباری نیست .

و فهمیدم  این مطلب را قبل از به نتیجه رسیدن جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم ، نه ,حوزه, به آن اهیمت می دهد و نه دانشگاه. دانشگاه پول اعتباری را علمی میداند و بر اساس آن بهره را علمی میکند و مخالفت با بهره را تحجّر و ضد علمی ، عمل کردن میداند و تمام مؤسسات قرض الحسنه و تعاونی اعتباری ها  بر مبنای نظر دانشگاه بهره را محاسبه می کنند .

و فهمیدم    حوزه هم تنها در حد تغییر اسم از مرابحه به ,مضاربه, و مشارکت بسنده کرده است .

و فهمیدم   در شهر خون و قیام ، قم ، مراجع عظام مطلع شدند نزولخواران در بازار قم غوغا  کرده اند . دادگاه ویژه ای تشکیل شده همه را آوردند . دادستان قم که اکنون در شیراز است آقای حجت الاسلام نعمت اللهی گفت : قرار ما بر این بود که از آنها تعهد بگیریم که اسلامی عمل کنند و مقداری از نزول گرفته شده را به مردم برگردانیم . یکی از کسبه نزولخوار به نمایندگی از بقیه مطلبی را عنوان کرد که شما همان آئین نامه بانک ها را به ما بدهید ما بهمان صورت عمل می کنیم . جلسه بهمین مطلب تمام شد و آقایان بدون هیچ تعهدی مرخص شدند و به سر کار خود رفتند .

و فهمیدم   چرا ما با ,ربای رابح, در بازار که نزولخواری است و عمل اعلام ,محاربه با خدا ,و رسول است نمی توانیم مقابله کنیم ؟ برای اینکه دانشگاه طرح میدهد و حوزه امضاء میکند . دانشگاه منفعل از دانشگاههای خارج و حوزه منفعل از دانشگاه است . دانشگاه کپیه میکند حوزه هم  در باغ نیست که فرق بین دینار و درهم صدر اسلام و پول رایج جهانی، نظر او را جلب کرده باشد . مبحث الفاظ قضیه هنوز در حوزه تمام نشده است، لفظ پول بر چه اطلاق میشود . به قول مرحوم حاج ملا هادی سبزواری :   « وجوده من اوضح الاشیاء و کنهه فی غایه الخفاء » اینجانب نگرانم مبادا خبرگان مردم برای رهبری آینده یک حوزوی به دور از کار اجرائی را معرفی کنیم و بگوئیم انشاء ا… وقتی متولی و متصدی شد تجربه میکند . عمده صبغه حوزوی است .

رهبری غیر از مرجعیت است . مرجعیت و فقاهت همان است که میگوئیم شأن فقیه تشخیص موضوع نیست .رهبری یعنی راه را دیدن و راهرو را شناختن . در راه با بصیرت گام نهد و گام را مناسب با معدل استعداد تمام مردم بردارد و رعایت اضعف فرماید .رهبری کارشناسی لحظه به لحظه موضوع است . این کارشناسی موضوع است که وقتی آمریکا وارد عراق میشود میگوید : « باتلاقی است ، در آن گرفتار میشوید » چون در سیاست و نظامی گری دخالت کرده کارشناس شده .

امام راحل در تمامی امور ابصر بود . همانگونه که داود علیه السلام در قضاوت ابصر بود . امام راحل و آقای بهجت مثل داود و سلیمان « و داود و سلیمان اذ یحکمان فی الحرث اذ نقشت فیه غنم القوم و کنا لحکمهم شاهدین ففهمناها سلیمان وکلا آتینا حکما و علما ( سوره انبیاء آیات 78 و 79 ) »

و فهمیدم    ولی لازمه فتوای آقای بهجت این نیست که بهره درست باشد بلکه لازمه آن این است که تورم ضمان آور است  و فهمیدم    راه رفع ضمان احتراز از پول اعتباری است نه توسل به بهره .

و فهمیدم    درباره موضوع پول، مطلبی باید اضافه کنم . پول مثل خون است خون بایستی از کانال رگ ها به عدالت بین تمام اعضاء و بافت ها و جهازات مختلف حتی مورد به مورد سلولها برسد . گاهی خون ریزی صورت می گیرد و خون خارج میشود . در مورد پول هم وقتی مراکز تجاری یا مسکونی یا باغ شهر یا زمینی با تفکیک به دلیل افت قدرت خرید پول، محلی میشوند برای نگهداری دارائی، بدون هیچ کاهشی، بلکه با افزایشی بسیار بالاتر ازسود سپرده .

و فهمیدم    ورود پول، از تولید به مراکز فوق، موجب کاهش شدید حرکت پول به سمت اساس تولید شده و ورود مقادیر عظیم سود به دست نوکیسه ها خواهد شد .

و فهمیدم   قوانین موجود، کافی برای مهار این جریان نیست، زیرا در چهارچوب همین قوانین وقتی زمین زراعتی به قطعات هزار متری تفکیک شود تا زمانیکه حرکت پول به سمت زمین ادامه دارد مرتباً بر قیمت افزوده میشود، این افزایش نتیجه ارزش افزوده نیست، نتیجه تفاوت وضعیت درآمد در اماکن تجاری مسکونی و تفریحی با درآمد کشاورزی و صنعت است . تجاری ، مسکونی و تفریحی، سطح پائین و صنعت و کشاورزی سطح بالا هستند . « هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است » ریزش پول در اماکن تجاری و تفریحی و غیره مثل ریزش خون است . باید مهار شود . وگرنه افت فشار خون کشنده است .

و فهمیدم   وقتی زمین ، تجارتخانه و یا مرکز تفریحی ارزش افزوده فوق العاده پیدا میکند، دولت از درآمد حاصل از ترقی، پنجاه درصد سهیم باشد، چقدر خریده و چقدر میفروشد ؟

و فهمیدم   کسانیکه صاحب پول شده اند، اگر از همین محل بوده ، دولت سهیم باشد از درآمد حاصل از این مالیات به سرمایه گذاری در اشتغال و تولید بلاعوض تزریق شود .

و فهمیدم   هیچ چاره ای نیست که تفاوت علوم انسانی و سایر علوم را در دخیل بودن و دخیل نبودن تعریف انسان در احکام مسائل علوم بدانیم .حال وقتی مسلم شد تعریف انسان در احکام و مسائل علوم انسانی دخیل است تعریف دانشگاهیان از انسان چیست ؟ تا در علوم انسانی روی پاشنه گردان انسان شناسی بچرخد .

و فهمیدم   اسلام برای انسان تعریف دارد . مدعی انسان شناسی است . شما میدانید هیچ دانشمندی ادعا نکرده که انسان در حد قابل تعریف شناخته است . وقتی انسان شناسی از پاشنه گردان خود خارج شد و کسی چیزی نگفت اقتصاد هم از پاشنه گردان خود خارج شد و کسی اعتراض نکرد .

و فهمیدم   وقتی پول که واحد اندازه گیری ارزش است متغیر شد تمام اندازه گیری ها مجهول شد ، حلال و حرام از پاشنه گردان خود خارج شده است . شما با خارج شدن پول از پشتوانه ثابت ، دیگر رفع کننده ای برای جهالت ندارید . نرخ تورم ، رفع کننده ی جهالت نیست چون تورم بر تمام کالا یکسان عارض نمی شود.

و فهمیدم   بالاخره چه مسئله پول و چه مسئله علوم انسانی هر دو از پاشنه گردان خود خارج شده اند و علاج کار برگشتن درب، بر روی پاشنه گردان خودش است …

محاسبه تورم از طریق قانون مرابحه، صحه گذاشتن بر کار کردن پول و نظام اقتصادی ربا و سرمایه داری است .

و فهمیدم   واحد اندازه گیری اگر متغیر شد جهالت رفع نمیشود و جهل و غرر تمام معاملات را باطل میکند .

 پول خون است . خون باید سالم باشد . پول کالائی ، خون سالم است . پول اعتباری بیماری خونی است . شما نمیتوانید آن را ثابت نگه دارید . تفاوت کالا و اعتبار تفاوت ظروف مرتبطه روی زمین و ظروف مرتبطه روی ترازوست .

در ظروف مرتبطه روی ترازو قانون یک مساوی همه حاکم است که آن هم برمبنای یا همه یا هیچ استوار است . مثل مسئله امنیت ، که یا همه دارند یا هیچکس ندارد . امری غیر قابل تفکیک است .

و فهمیدم   ,امنیت, مثل زنجیری است که هزار متر طول دارد و هر یک متر ، هزار بادامه زنجیر . یک میلیون بادامه زنجیر اگر همه سالم باشد امنیت دارد اگر یک بادامه سست باشد مثل اینکه همه از کار بیافتند . نتیجه تابع، احسن مقدمات است .

قدرت کشش زنجیر، معادل کشش ضعیف ترین است . ظروف مرتبطه روی ترازو دائم التحول است و ظرف مرتبطه روی زمین دائم التعادل . شما وقتی پشتوانه را اعتبار قرار دادید حفظ تعادل اگر ممتنع نباشد در حد طاقت نیست زیرا در ظرف مرتبط روی ترازو ، به نسیمی یکی بالا و پائین شود . بالاخره یکی در دیگری خالی خواهد شد .

و فهمیدم   پول کار کردن ، یعنی یکی همه و دیگری هیچ خواهد شد .

برای اینکه « لکم رؤس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون » تحقق پیدا کند باید پول ثابت پیدا کنیم . پول اعتباری موّاج است و مشکل بالاتر اینکه تنزل قدرت خرید پول اعتباری ضمان آور است . در حالیکه پول کالائی ، گرانی و ارزانی آن در تعاملند . همانطور که تولید و عرضه در تعاملند . همانطور که سردی و گرمی در آب گرمکن در تعاملند . اما در پول اعتباری درست به عکس است . دولت روی دولت و نکبت روی نکبت است . به مجردی که خریدار‌ِ پولی کم شود فروشنده آن افزایش می یابد و همین افزایش فروشنده عرضه را بالا می برد و قیمت شکسته تر میشود . عیناً همانگونه که دو ظرف مرتبط روی ترازو که با یک قطره یکی سنگین تر شده و پائین تر رفته دیگری سبک تر شده و بالا آمده از ظرف سبک تر آب به ظرف سنگین تر منتقل میشود تا هر چه اختلاف ارتفاع بیشتر میشود سرعت انتقال افزایش می یابد تا یکی خالی و هیچ و دیگری همه شود آن موقع حرکت متوقف میشود .

رحم در سیستم سرمایه داری، یعنی پیشگیری از توقف دوشیده شدن ضعیف به وسیله قوی . همه عوامل برای تداوم دوشیدن بکار می رود .ربا گرفتن، عیناً همین گونه است . درهمِ اولِ ربا که از هفتاد زنا در خانه کعبه با مادر و خواهر بدتر است چون سرآغاز دوشیده شدن ضعیف به وسیله قوی است که منجر به هیچ شدن یکی و همه شدن دیگری میگردد . « یک نفر کشتن بی جرم مساویِ با کشتن همه است » به همین معنی است .

وقتی امنیت نیست ، وقتی قصاص نیست و وقتی ربا قانونی است گرفتن، پس دادن ندارد . اما وقتی قانون ، فرمان پس گرفتن ربایِ پرداخت شده را میدهد، ضعیف و قوی مثل ظروف مرتبطه روی زمین هستند اگر یکی از دیگری گرفته باشد سطح آب بالا میآید و به سمت ظرف کمتر آب حرکت میکند .

آمریکا از تمام خانه های فقراء ما همین ایام باج میگیرد . مگر هفده درصد تورم از دارائی فقراء و اندوخته نقد آنان نمی کاهد ؟ مگر دخائر ارزی که اندوخته دولت ماست با کاهش ده درصدی دلار در همین چند روز ، هفت میلیارد دلار معادل بیش از شش هزار میلیارد تومان از ما نبرد ؟ چه شد ؟ با پول اعتباری، حاصل دست رنج ضعفا از دستمان خارج شد و باز با پول اعتباری دلار، حاصل دارائی دولت به نفع آمریکا مصادره شد .

پول اسلام، اعتباری نیست . این مطلب را قبل از به نتیجه رسیدن جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم ، نه حوزه به آن اهیمت می دهد و نه دانشگاه . دانشگاه پول اعتباری را علمی میداند و بر اساس آن بهره را علمی میکند و مخالفت با بهره را تحجّر و ضد علمی ، عمل کردن میداند و تمام مؤسسات قرض الحسنه و تعاونی اعتباری ها بر مبنای نظر دانشگاه بهره را محاسبه می کنند .

حوزه هم تنها در حد تغییر اسم از مرابحه به مضاربه و مشارکت بسنده کرده است .

خلاصه مبحث پول :

1 ) پول اعتباری اگر چه جهانی است، ارزشی نیست . ممکن است روزی انجمن کلید ( کی کلاب ) جهانی شود ، ارزشی نیست . امروزه ربا جهانی شده است ، ارزشی نیست .

2 ) این پول که ذخائر ارزی کشورها، از یک پولِ رایج جهانی در آن استفاده میشود، همان تورّمی را که پول ملی بر دارائی اشخاص تحمیل میکند، پول بین المللی بر دارائی ملت ها تحمیل می کند . وقتی در یک روز دلار از طلا به میزان ده درصد کاهش قیمت پیدا میکند اول هیچکس نمی گوید دلار ارزان شد همه میگویند طلا گران شد . زیرا واحد اندازه گیری دلار است واحد اندازه گیری در تمام رشته های علوم ثابت است . در اقتصاد هم واحد اندازه گیری ارزش پول است . آنچه در اقتصاد اتفاق افتاده با جهانی شدن پول اعتباری، خلاف اجماع تمام واحدهای اندازه گیری است و مردم عالم عادت کرده اند که واحد اندازه گیری را ثابت فرض کنند از این رو حرکت را به کالا نسبت میدهند .

3 ) پول اسلام، کالائی است یعنی ,طلا, است و هزاران سال عملی بوده و دارای ارزش حقیقی،

4 ) « لن یجعل ا… للکافرین علی المؤمنین سبیلا » کافران نباید بر مومنین راه تسلطی داشته باشند ، باید به مقتضای این آیه عمل شود و در اقتصاد هنوز ولایت با پول جهانی است . اسلام باید پول جهانی داشته باشد همانگونه که باید زبان بین الملل داشته باشد . پول اسلام و زبان اسلام را مشترکاً به کشورهای اسلامی مطرح کنیم . وحدت زبان را کشورهای عربی زودتر از دیگران می پذیرند و وحدت پولی را هم عالم اسلام قبول میکند . این کار شدنی است .

و فهمیدم   که عقود وقتی صوری شد و تشریفات و فرم صوری و ظاهری باشد ربا  و حرام است  باعث اقتصاد ربوی می شود.

*2 یا ایها الذین امنوا اتقوالله وذرو اما بقی من الربا  ران کنتم مومنین

خودم و شما را سفارش می کنم به تقوا. موضوعی که مهم ترین و اساسی ترین موضوع زندگی یک مسلمان است.

و فهمیدم    تقوا یک سیری است که در وجود هرکس باشد تمام و جود او را نورانی، معنوی، آسمانی و الهی می کند. ظلماتها و آلودگی ها را از وجود انسان می زداید. یکی از نشانه های بارز متقین همانگونه که در قرآن مجید بیان شده است تقوا است. یکی از نشانه های متقین دوری از حرام خوری و ربا   خواری است.

مؤمنین تقوا پیشه کنید ,مال حرام, در زندگیتان پیدا نشود. از راه ربا   مالی کسب نکنید. ,ربا, نخورید. در داد و ستدهایتان اگر ربا  یی پیدا شد آن را از خود دور کنید، پرهیز کنید. خود و خانواده و مال تان و غذایتان را با ربا   آلوده نکنید

عجیب این است که در آیه دیگر می فرمایند: یا ایها الذین امنوا سما تا کلو الربا   اضعافا مضاعقه واتقو الله لعکم تفلحون مؤمنین  شما که ایمان و اعتقاد به اسلام دارید ربا   را به صورت افزودن های مکرر نخورید. ربا روی ربا  . اضافهً مضافاً . بترسید از خدا،

و فهمیدم    بپرهیز از مال حرام که از ربا  بدست آمده است.

و فهمیدم   ربا   یعنی مالی که انسان در ارتباط با داد و ستد با کسی، یا قرض و پولی به کسی داده یک وجه اضافه طلب کند و بگیرد. وجه اضافه را ربا   می گویند و ربا   در اسلام حرام است.

و فهمیدم    دادن ربا  و خوردن ربا و گرفتن ربا  گناه و حرام است.

آیات عدیده ای هست که صراحتاً نهی فرموده مؤمین را از دادن و گرفتن ربا و تعبیر شده است به خوردن ربا . بعضی از جاها تعبیر به خوردن شده است. اگر کسی پولی که استحقاق آن را ندارد بگیرد. ممکن است نخورد ، شاید خوردنی نباشد لباس بگیرد نخورد ولی لباس بخرد و وسایل بخرد یا به کسی بدهد ولی قرآن این را به خوردن تعبیر کرده است. هر کس ربا   بگیرد ربا  خوار است ولواینکه نخورد.

و فهمیدم    ربا  دادن و گرفتن  هر دو حرام است. بعضی می گوید ما پولی از کسی می گیریم و او می گوید باید پولی اضافه بدهی و ما ناچاریم بگریم آیا ربا   است؟ بله ربا   است. ربا   خواری کاری است شیطانی، این تعبیری است که خداوند در قرآن فرموده است کسانی که ربا می خوردند مثل کسی هستند که شیطان در دل، جان، روح و مغز او رسوخ پیدا کرده و او را آشفته کرده. گرفتار جنون مالی شده، حرض مال به جانش افتاده، بیمار شده، مریض، دیوانه، شیطان زده، کسانی برای خود مجتهد می شوند و فتوا صادر می کنند. خدا می فرماید کسانی که می خواهنددست به این عمل بزنند خود و کارشان را توجیه می کنند. می گویند ربا   مثل خرید و فروش است. چون نخرید آزاد هست این هم آزاد است. این هم یک معامله است. قرآن می فرماید اینطور نیست. مردم تنبل می شوند و کسی دنبال خرید و فروش نمی رود و اقتصاد جامعه اسلام دنبال اقتصاد سالم است، اقتصادی در آن جامعه به رونق افتد.

یکی از علل قرض الحسنه که از زیباترین کارهاست و قرض دادن به خداست رخت بر می بندد، حذف می شود. دیگر کسی به کسی قرض الحسنه نمی دهند و آنگاه مردم مجبور می شود ربا بگیرند و ربا  بدهند، از روی اکراه نزول بدهند و ربا بخورند و در نتیجه ترویج ربا  خواری می شود.

و فهمیدم   این توجیه گری در جامعه ما متأسفانه هست. بسیاری که ربا می دهند و می خورند برای خود توجیه می کنند. می گویند با خرید و فروش فرقی نمی کند . ربا  به اسم مبادله و مضاربه داد و ستدی صحیح است و تجارت را رونق می دهند. انسان را از جا بلند و به شهر و جای دیگر می کشد برای دادو ستد و این حلال است. مضاربه یعنی کسانی که پول اضافه دارند بدهند به کسانی که توانایی کار دارند و این افراد طبق قرارداد این پول را بگیرند و بروند سراغ کسب و ,تجارت, و سود. این پول را به چرخه تولید بیندازند و بعد سودی  که در میآورند با هم تقسیم و اگر ضرر داشت با هم تقسیم کنند.

خیلی ها سوال می کنند پولی که به عنوان سپرده می دهیم و می گذاریم آیا حلال است یا نه؟ مراجع تقلید نظرشان این است اگر بر اساس قانون مضاربه باشد و انجام شود اشکال ندارد، ولی اگر آن قانون و آن امضایی که سپرده گذاری با بانکی کند پای فرم مضاربه اگر شکل صوری و ظاهری باشد این سپرده گذاری و این وام گرفتن از بانک حرام است. اگر ,بانک, یا صندوق این قانون را درست اجرا کند و صوری و ظاهری نباشد اشکال ندارد. اگر دقیقاً قانون مضاربه اجرا و انجام شود خوب است و اشکال ندارد .

اگر به عنوان تشریفات و فرم صوری و ظاهری باشد ربا  و حرام است. اینجا لازم است اقتصاد دانان و مراجع کشور این موضوع را برای همیشه حل کنند. اقتصاد ما اقتصادی بیمار است. پول های موجود در دست مردم و جای دیگر معمولاً در مسیر صحیح به کار گرفته نمی شود.

تشریفات و فرم صوری و ظاهری باشد ربا  و حرام است  باعث اقتصاد ربوی می شود.

و آخرش فهمیدم که ریشه مشکلات کشور و ربا در  مبحث پول از چیست ؟

نوشته‌ای از: آقای خسرو غنی‌زاده

منابع:

*1 مقاله درج شده در وبلاگ او خواهد آمد

*2 وبسایت نهاد امام جمعه مرودشت