هرگاه اسب قدمی بر میداشت، هویج هم به همان نسبت از او دور میشد. اسب هویج را دقیقاً مقابل خود میدید ولی هیچ توجهی به سوار خود و چوبِ در دستش نمیکرد.
ادامه خواندنربای کلان و بدهی
گفته میشود عیسی(ع) که نماد عطوفت و مهربانی در بین انبیاء است، یکجا بیش از حد عصبانی شده و برخوردی بسیار خشن انجام داد؛ در مقابل رباخوارانی که معبد سلیمان را به فساد ربا کشانده بودند. پیش از او اتفاقاً، همین رباخواران بودند که با سلیمان نبی(ع) نیز مواجهه صورت داده و در مقابل استقرار مُلک سلیمان با آن همه قدرت و جاه مقاومت میکردند. جالب آنکه اینگونه از «ربا»، در مقابل آنچه اکنون در نظام استعماری پولی جهانی به وقوع پیوسته، تنها مدلی ساده و محدود بوده است! اما وضعیت «ربا» در حال حاضر بسیار پیچیدهتر از گذشته است.
امروزه، به دلیل پیچیدگی نظام مالی جهانی در استعمار فرانو، آن «ربای خرد»، به «ربای کلان» ارتقاء یافته است و متکفل آن سیستم بانکی و دولتهای ملی و جهانی هستند. «ربای کلان» همان است که در علم اقتصاد به «حباب اعتباری» و «حباب بدهی» شناخته میشود. بانکها با رباخواری سازمانیافته و دولتها با چاپ پول قانونی مسبب ایجاد این حبابها هستند.
تاریخ نشان داده که ایجاد بدهی و خلق اعتبار که عبارت سادهی آن همان «ربای سازمانیافته» است منجر به ورشکستگیهای گستردهی اقتصادی میشود که اینبار نه یک آدم بازاری، سرمایهگذار ساده یا یک بنگاه تجاری را، بلکه یک کشور و در اندازهی بسیار وسیعتر یک تمدن را به ورطهی سقوط میکشاند و ورشکستگیهای جهانی را به وجود میآورد.
تمدن غرب، بهعنوان رباخوارترین و بدهکارترین تمدن تاریخ بشر، بارها بحرانهایی را تجربه کرده است که آن را تا انتهای عمیقترین پرتگاههای تاریخ سوق داده و فروپاشی را به معنای دقیق کلمه برای او تفسیر کرده است. اکنون آمریکا بهعنوان پیشانی اقتصاد لیبرال بدهکارترین کشور جهان در تمام طول تاریخ است؛ بیش از ۱۸ هزار میلیارد دلار!! …
این موضوع را در مرکز پایش استراتژیک فروپاشی اقتصاد لیبرال دنبال کنید …
?@economic_collapse
? http://payesh.kadamaei.ir
دنیاطلبی سیری ناپذیر
دنیاطلبی سیریناپذیر و حرص و ولع که در سیاست هژمونی و در اقتصاد، مصرف حداکثری و در علم اقتصاد The more is better (هرچه بیشتر بهتر) است، ارکان نظام سرمایهداری را شکل داده و مردم و دولت آمریکا به عنوان نماینده و الگو بر اساس آن رفتار میکنند.
ادامه خواندنربا جنگ با خدا / مواضع علما و مسئولین پیرامون ربا
عنوان ۶۲ موضع برتر علما و و مسئولین پیرامون ربا +توضیحات
ادامه خواندناقتصاد بازار صلواتی
مقدمه
باور عمومی در اقتصاد مدرن، طبق قاعدهی «برابر هرچه پول بدهی، آش میخوری» شکلگرفته است. پس برایناساس، زندگی و حیات بدون پول، امری خندهآور و غیرقابلباور مینماید.
و سؤال اساسی هم اینجاست. آیا حقیقتاً زندگی در عین بیپولی یا با پول بسیار کم میتواند به جریان عادی خود ادامه دهد!
در روزگاری که نوشیدن جرعهای آب برای رفع تشنگی و عبور از فاصلهی کوتاه بین دو چهارراه و کرایهی مضاعف تاکسی در روزهای بارانی، افزایش روزافزون قیمت کالا و اجارهبها و… ملاحظات لازم خودش را دارد، تصور زندگی بدون پول دشوار و سخت مینماید.
اما در میان همین روزها، گاه وقایعی بهیادماندنی پدید میآید که روا نیست تنها به جوششی احساسی مربوطش دانسته و بهسادگی از کنار آن عبور نماییم.
وقایعی که ریشه در سالهای نزدیک این مرزوبوم دارند. روزهای دشوار زندگی، در جنگی نابرابر میان قوای حق و باطل؛ و دفاعی که آوازهی تقدس آن از ژرفای آسمانها به گوش جان شنیده میشود.
آنچه در این نوشتار ازنظر میگذرد، قد برافراشتن نهادی بومی، ملی و دینی در مقابل نهاد لیبرالیستی بازار آزاد است.[۱]
ایستگاه صلواتی
وقتی سخن از انفاق میشود، نخستین تصویری که مجسم میشود، سرمایهدارانی هستند که مشغول خیرات نمودن جزئی از سرمایهی خود هستند؛ اما انفاق (علیالظاهر) فقرا، پدیدهای بود که بر مبنای انفاق، ایستگاههای صلواتی در دفاع مقدس را پدید آورد.
در ایستگاههای صلواتی هرکسی هرآن چه را که در زندگی خود اندوخته و توان ارائه به دیگری را دارا باشد، از مال و تخصص و خدمت و حرفه و… را به مدتی معین در کسب رضای خدا به دیگری بخشیده و درازای آن چیزی مطالبه نمیکند.
و این بخشش به دودسته تقسیم میشد:
- بخشش مال و دارایی
- بخشش وقت و حرفه
بهطور مثال، ایستگاههای صلواتی آرایشگری توسط افرادی با حرفهی آرایشگری که به دلایلی چون کهولت سن و یا ناتوانی امکان حضور در جبهه را نداشتند، در پشت خط دایر میشد.
و موارد مشابه ای چون حمام صلواتی – دفتر پست صلواتی – دفتر تلفن صلواتی – کفاشی صلواتی – بهداری صلواتی و حملونقل صلواتی و انواع خدمات دیگر در شهرهای درگیر جنگ همچون غذاخوری، خیاطی، نانوایی، کتابخانه و…
همچنین مواد اولیه برای ارائهی این خدمات نیز توسط مردم در پشت جبههها تأمین میشدند.
و حیرتانگیز مینماید که همین قضایای بهیادماندنی در حوادث گوناگونی که بهنوعی مربوط به آن روزگار است، بیهیچ دعوت و تشریفاتی مجدداً از سوی مردم و کاملاً داوطلبانه تکرار میشوند؛ و این خود سندی است بر حیات و جاری بودن این پدیده.
در روزگاری که قاعدهی هزینه-فرصت،[۲] مدام در گوش تجار و بازاریها حقنه میشود که یکلحظه غفلت از امر تجارت لطماتی شاید جبرانناپذیر در پی دارد؛ کاسبان و بازاریهایی را دیدیم که برای چند ساعت در تشییع پیکر ۱۷۵ شهید غواص،[۳] کرکرههای مغازه و یا مجتمع تجاری را به حالت نیمه بسته درآورده و خود به نشانهی احترام بیرون در ایستاده بودند.
یا تعدادی که آبسردکن داخل مغازهی خود را برای استفادهی زائران شهدا بیرون درب مغازهی خود گذاشته بودند و ایستگاههای صلواتی توزیع شربت و نوشیدنی هم که فبها.
ایستگاههای مربوطهی مترو مجانی مشود و بسیاری از سواریها کرایهای جهت رساندن یا برگرداندن زائرین مسافر دریافت نمیکنند.
غرض از بیان این دیدهها، دریافت پاسخ این سؤال است که چرا زمانی که در یک روز عادی برای عبور مرور درونشهری و رفع تشنگی و امثالهم، هزینهی قابلتوجهی از افراد کسر میگردد، ولی در چنین روزهایی میتوان مجانی تا آن سر شهر رفته و به میزان لازم از خوراکی و نوشیدنیها بهره برد و هیچ پولی پرداخت ننمود؟!
و چرا درحالیکه هزینههای پشتیبانی از پشت خط در جبههها در همهی دنیا برای دولتها کمرشکن و طاقت فرس است، در کشور فقیر ایران به مدت ۸ سال، بودجهی لازم برای جنگ تنها ۱۲ درصد از کل بودجهی جاری کشور را شامل میگردد؟![۴] مابقی هزینههای لازم چگونه و از چه منابعی تأمین میگردد؟
چرا در پشت خط، تقریباً همهی آنچه برای زندگی بهقدر کفایت در شرایط جبهه نیاز رزمندگان میبود، فراهم بوده و گره در تأمین نیازها وجود نداشت؛ اما همزمان در داخل شهرها که از مناطق جنگی دور و وضعیت عادی و غیرجنگی داشتند، انواع مشکلات اقتصادی گریبان گیر دولت و نهادهای اقتصادی و امنیتی بود؟
اقتصاد بازار آزاد، نهاد تجربهشدهی ناکارآمد!
اقتصاد بازار آزاد در فحوای دخالت هرچه کمتر دولت، به دنبال ایجاد رقابت آزاد است. با این عقیده که وقتی دولت دخالت خود را در بازار به حداقل ممکن برساند، آنگاه همه در یک رقابت آزاد توان رویارویی با همدیگر را خواهند داشت و بهاینترتیب قیمت کالاها و اجناس پایین آمده درحالیکه کیفیت محصولات رو به رشد خواهد بود.[۵]
اما درحالیکه تجربهی کشورهای دارای بازار آزاد حاکی از این واقعیت است که دخالت حداقلی دولت در بازار، در عمل حادث نگردید؛[۶] و آن میزان به وقوع پیوسته نیز بهطور کامل مطلوب نبوده و در موارد بسزایی اختلاس، پولشویی، اخلالگری و مواردی ازایندست را در پی داشته است. همچنین رقابت نه در جهت کیفیت روزافزون محصولات که در رسای راحتی و تنوع بهپیش میتازد.
بهجرئت میتوان هستهی مرکزی لیبرالیسم را قاعدهی لسهفر[۷] دانست؛ یعنی: بگذار هرچه میخواهد انجام دهد و اقتصاد بازار آزاد نیز از قاعدهی لسهفر بهره میبرد.
عنصر رقابت در بازار آزاد بر روی دو مقولهی لسهفر و مالکیت خصوصی تمرکز دارد؛ یعنی اگر هر کالایی این دو مؤلفه را شامل نباشد، از صحنهی رقابت حذفشده و نوعی داروینیسم اجتماعی رقم میخورد.
و از طرفی مالکیت خصوصی هم بر روحیهی تفرد[۸] در فرد فرد افراد اجتماع تمرکز دارد. در اقتصاد لیبرالیستی زمانی که یک جامعه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به مؤلفهی تفرد دستیافته باشد، کاپیتالیسم امکان ظهور و بروز را دارد.
تفرد و انانیت، خصیصهای خلاف خصایص انسان مؤمن
تفرد و فردیت، امروز بزرگترین خطری است که جهان را به آستانهی نابودی بهپیش میبرد. امام خمینی (ره) در تفسیر سورهی حمد از قید انانیت استفاده میکنند.
[انسان] تا در حجاب انیت و انانیت است، در لباس عبودیت نیست. بلکه خودخواه و خودپرست است و معبود او هواهای نفسانیهی اوست… و نظر او نظر ابلیس لعین است که در حجاب انانیت، خود و آدم علیهالسلام را دید و خود را بر او تفضیل داد… [۹]
تفرد به زبان ساده یعنی همهچیز برای من. دیگران نباشند تا من باشم! برای من حریم خصوصی تعریفشده و کسی وارد حریم من نشود. من وقتم را برای کسی نمیگذارم. امام روحالله (ره) از قید انانیت استفاده میکنند و در مقابل آن ادب حضور را مطرح مینمایند.[۱۰]
اگر کسی حاضر باشد خود را در جمع و در محضر خداوند ببیند و به خود سختی بدهد، پس متفرد نبوده و اقتصاد بازار آزاد دیگر بر او صدق نمیکند. برای او، قاعده «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ…»[۱۱] است؛ یعنی ازآنچه را که دوست دارد انفاق[۱۲] میکند. آنچه هرکسی دوست میدارد، یقیناً بهترین سرمایهی او نیز هست. پس او بیهیچ اجر و مزدی، بهترین سرمایهاش را به بهترین نحو انفاق میکند و این راز نهفتهی پیدایش ایستگاههای صلواتی بوده است.
نهادهای انفاق
«بخشش بی طلب اجر و مزد» بسیار پیش از ایستگاههای صلواتی، نیز تجربهشده است. وقتیکه خداوند متعال در قرآن کریم و از زبان هشت پیامبر عظیمالشان نقل میکند:
«وَمَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ»[۱۳] و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
در حقیقت روح حاکم بر نهاد نبوت و امامت، دعوت بی طلب اجر و مزد است و تجربهی دیگر، آنکه در زندگانی همهی افراد هرروز بارها رخ میدهد، نهاد خانواده است. مبتنی بر فقه شیعه، زنان برای کار در منزل خود و شیردهی به کودک خود میبایستی از همسر خود دستمزد دریافت نمایند؛ اما در اغلب قریب بهاتفاق موارد، چنین نمیشود. وزنان مزدی طلب نمیکنند. هریک از اعضای خانواده از زن و مرد و فرزندان وظایف خانه را بهنوعی تقبل مینمایند که گویی برای خودشان است، نه دیگری که در برابرش اجر و مزدی هم طلب کنند.
سوسیالیسم با ایجاد ساختار کیبوتص[۱۴] سعی بر آن داشت تا به این گزاره «بخشش بی طلب اجر و مزد» نزدیک بشود؛ اما در عمل به شکست منتهی گردید.[۱۵]
شایانذکر است که تفکر سوسیالیسم و لیبرالیسم همواره همانند دو لبهی یک الاکلنگ در پی هم میآیند. هرگاه یکی در اوج خود دچار مشکلاتی میشوند، توجهها کمکم به دیگری متمایل گشته و غلبهی هریک، افول دیگری را در پی دارد.
اما مدل سوم، مدل اسلام است که طبق آیهی کریمهی «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَومٍ حَتّی یغَیروا ما بِأَنفُسِهِم»[۱۶] تغییر انفسی را مقدمه و سبب تغییر جوامع میداند و مبنای این تغییر نیز عمل به حدود الهی و دستیابی به ادب حضور است. (بر طبق فرمودهی امام خمینی (ره) که پیشتر بیان گردید)
انسانها از نفوس خود هجرت کرده و به نفس مطمئناً نائل گردند تا رضایت خدا شامل حالشان گردد و به همین منظور ازآنچه بسیار دوست دارند، درراه خدا انفاق میکنند.
«معجزههای اجتماعی برخلاف معجزهی اژدها شدنِ عصای موسی است؛ چون آنطور معجزهها ربطی به ارادهی انسان ندارد؛ اما معجزههای اجتماعی بهطور مستقیم به ارادهی انسانها ارتباط پیدا میکند»[۱۷]
سوسیالیسم | تغییر در مناسبات تولید[۱۸] |
لیبرالیسم | تغییر در مناسبات اجتماع |
اسلام | تغییر انفسی |
اقتصاد بازار صلواتی در عمل
پس آنچه در ابتدا هدف بازار آزاد از طریق ایجاد رقابت آزادانه بود، یعنی قیمت پایین و کیفیت بالای محصول، نه در این نهاد لیبرالیستی که در بازار صلواتی محقق میشود. نظام برکت مبنا را نیز باید در همین نظام جستجو کرد؛ زیرا در بازار آزاد جایی برای انگارههای ماورائی وجود ندارد.
ایستگاههای صلواتی، نمونهی تجربهشده اقتصاد برکت مبنای پول زدا ست که اثربخشی بالایی نیز به همراه دارد. پس میتوان پول را از زندگی کنار گذاشته یا اثر آن را به حداقل رساند. جهت نیل به این هدف، چند مرحله اقدام امکان تحقق در شرایط امروز رادارند:
- فهرستی از مشاغلی که امکان انفاق فی سبیل الله رادارند، تهیه شود.
- برپایی یک فراخوان ملی، برای ثبتنام افراد داوطلب جهت ارائهی خدمات ثبتشده.
- شکلگیری مغازههای صلواتی جهت عرضهی اجناس انفاق شده بهصورت زنجیرهای
- شکلگیری محلههای صلواتی
- تهیهی دفترچه یا کارت اعتباری برای خدمات گیرندگان (مبتنی بر این کارت، خدمات توسط خدمت گیرنده یا دریافت میشوند و یا معاوضه میگردند. هر خدمت گیرنده تعهد مینماید که هرگاه خود به مرحلهی انفاق رسید، در اولین فرصت خدمت گرفتهشده را به طریقی مناسب جایگزین نماید تا چرخه حفظ شود)
نتیجهگیری
اقتصاد بازار آزاد | اقتصاد بازار صلواتی |
لسهفر | حفظ حدود الهی |
تفرد | ادب حضور |
رقابت (در نهان خود دشمنی پنهان را دارد) | تنفقوا مما تحبون- والسابقون السابقون |
داروینیسم اجتماعی | خلت (حب و دوستی و مهرورزی) |
افزایش حرص و ولع مالاندوزی | انفاق |
ربا (دکترین ربا)[۱۹] | بیع[۲۰] |
مصرفزدگی | برکت |
تغییر اجتماعی | تغییر انفسی |
نظام هایپر مارکتینگ | محلههای انفاق |
تمرکز بر تنوع محصول (کیفیت پایین محصول جهت برگشت هزینه) | انفاق باارزشترین دارایی (کیفیت بالا-دوام بیشتر) |
رفاه طلبی-راحت طلبی | تعدیل رفاه و راحتی؛ ابتلا و امتحان |
قاعدهی «همهچیز برای من» | ازخودگذشتگی و ایثار |
پول و مصائب ناشی از آن در حد اعلی (۱۰۰%) | تأثیر حداقلی پول و تورم و مسائل حاشیهای آن (تا زیر ۱۰%) |
خرید محور | فروش محور |
سالگرد خواسته امام امت از حوزه قم!
فروپاشی اقتصادی / دیترویت بزرگترین شهر ورشکسته شده آمریکا
شهر دیترویت Detroit در ایالت میشیگان Michigan از ۱۸ جولای ۲۰۱۳ -۲۷ تیر ۱۳۹۲- ورشکستگی خود را پذیرفت؛ این ورشکستگی ناشی از بدهی عظیمی بود که برای یک شهر در تاریخ آمریکا سابقه نداشت؛ رقمی بین ۱۸ تا ۲۰ میلیارد دلار. دیترویت بزرگترین و پرجمعیتترین شهری است که تاکنون در آمریکا دچار این فروپاشی شده؛ چراکه شهرهای دیگری چون استاکتن Stockton در کالیفرنیا -سال ۲۰۱۳-، جفرسون Jefferson در آلاباما -سال ۲۰۱۱- و… نیز دچار این شکستها شدهاند در حالی که جمعیت زیادی در آنها ساکن نبودند؛ اما جمعیت دیترویت در سال ۲۰۰۹ حدود ۹۱۱.۰۰۰ نفر بوده است. (مقایسه جمعیتی بین این سه شهر را میتوانید در اینجا ببینید.)
با توجه به آمارهای جمعیتی، یکی از دلایل وقوع ورشکستگی دیترویت را میتوان در خروج تودهی مردم در یک بازهی زمانی کوتاه -یک سال- نتیجه گرفت؛ جمعیتی که در سال ۲۰۱۰ به حدود ۷۱۱.۰۰ نفر رسیده -این یعنی حدود ۲۰۰ هزار نفر کوچ جمعیتی در یک سال- و تا سال ۲۰۱۳ -یعنی زمان اعلام ورشکستگی- این جمعیت به ۶۸۸.۰۰۰ نفر کاهش پیدا کرده است.
درنهایت، نتیجهی این اتفاقات برای دیترویت به وجود آمدن تعداد بسیار زیادی از خانههای متروکه، محلههای خالی از سکنه و خیابانهای خلوت بوده است. در ادامه تصاویری از آخرین وضعیت این شهر و زندگی مردم قرار میگیرد؛ بخش عمدهای از تصاویر زیر از وبسایت دویچه وِله Deutsche Welle -رسانهی برونمرزی آلمان- به دست آمده است.
علاوه بر موضوع کوچ جمعیت، مؤلفههای دیگر تأثیرگذار بر ورشکستگی و فروپاشی دیترویت و شهرهای دیگر ایالات متحده آمریکا نیز در مرکز پایش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
منبع: کد آمایی
درآمدی بر اقتصاد مقاومتی – دکترین کدآمایی جمهوری اسلامی
مقاومسازی اقتصادی، و جنگ تمامعیار اقتصادی، یک بررسی استراتژیک را میطلبد. «الگوی ایرانی معیشت» صفتی است که حسن عباسی به دانش «کدآمایی» میدهد؛ و کدآمایی را علم اقتصاد ایرانی میخواند و از این زاویه، مفهوم اقتصاد مقاومتی را دکترین بنیادی کدآمایی جمهوری اسلامی میداند.
بررسی ابعاد اقتصاد مقاومتی از دیدگاه استراتژیک به دو دلیل ضروری است: ابتدا از حیث مفهوم «مقاومسازی» اقتصاد. علوم استراتژیک، علوم بقاء جامعه و تمدن است و مقاومسازی اقتصاد، مقاومسازی یکی از ارکان اساسی جامعه است. دلیل دوّم، موضوع «جنگ تمامعیار اقتصادی» است. طبق بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی «تحریم از حدود زمستان سال ۱۳۹۰، به جنگ اقتصادی تبدیل شده است، یک جنگ تمامعیار اقتصادی علیه ملت ایران». مقاومسازی اقتصادی، و جنگ تمامعیار اقتصادی، یک بررسی استراتژیک را میطلبد. مجلهی خردنامهی همشهری موضوع اقتصاد مقاومتی را با حسن عباسی در میان گذاشته و نظر او را در این مورد جویا شده است. از نظر وی اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد ایرانی است.
«الگوی ایرانی معیشت» صفتی است که حسن عباسی به دانش «کدآمایی» میدهد؛ و کدآمایی را علم اقتصاد ایرانی میخواند و از این زاویه، مفهوم اقتصاد مقاومتی را دکترین بنیادی کدآمایی جمهوری اسلامی میداند.
آنچه در پی آمده، حاصل این پرسش و پاسخ است.
تلقی استراتژیک از اقتصاد مقاومتی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم اقتصاد مقاومتی را مقاومسازی اقتصاد خواندهاند؛ مقاومسازی اقتصاد، یک مؤلفهی استراتژیک است، زیرا با استحکام درونی اقتصاد میتوان به استحکام درونی جامعه رسید. استراتژی علم بقاء جامعه است؛ هرآنچه که موجب مقاومسازی و استحکام بنیانهای جامعه شود، یک گزارهی استراتژیک محسوب میشود.
شرایط اقتصاد کنونی ایران، شرایط یک محاصرهی کامل و وقوع یک جنگ تمامعیار اقتصادی است. محاصره و سپس جنگ تمامعیار اقتصادی، مؤلفههایی استراتژیک محسوب میشوند. اقتصاد مقاومتی، سازوکار آفند و پدافند در این جنگ تمامعیار اقتصادی است.
سابقه و تاریخ اقتصاد مقاومتی چیست؟
اقتصاد مقاومتی، یک دکترین اقتصادی بومی است و ریشه در تاریخ اقتصاد ایران دارد. اقتصاد ایرانی با مفهوم «کدآمایی» شناخته شود؛ کدآمایی، الگوی ایرانی معشیت است، که قدمت آن به تاریخ ایران باستان میرسد. حدود ۲۵ سال پیش که در دانشکدههای علوم نظامی، تاریخ استراتژی را تدریس میکردم، اقتصاد استراتژیک هر یک از تمدنها، موضوع جذابی بود که مطالعهی آن، بقاء آن تمدن یا جامعه را نمایش میداد. تاریخ استراتژیک ایران بهویژه ایران باستان نیز حاکی از بهرهمندی ایرانیان از تلقی استحکام اقتصادی به عنوان مؤلفهای استراتژیک است. در حین تدریس تاریخ استراتژی ایران باستان، موضوع بسیار جذاب، موضوع الگوی معشیت ایرانی است که به کدآمایی معروف شد. «آما» و «آمایش» معشیت، درواقع آمادهسازی و تدارک معاش با منابع موجود است که مؤلفهی اصلی آن «خودکفایی» و استقلال است. کدآمایی، تدارک و آمادهسازی معشیت عمومی با منابع موجود و بدون وابستگی به منابع بیرونی است. در فرهنگ ایرانی، دو مفهوم کدخدا برای مردان و کدبانو برای زنان، با همین حکمت شناخته میشود. حکمت کدبانویی و حکمت کدخدایی، از قوه و توان کسی حکایت میکند که میتواند بدون بهرهگیری از منابع بیرونی، و تنها با اکتفا به منابع درونی، معشیت را برآورده کند. کدبانو، زنی است که با آنچه در خانه و مزرعه و آغل گوسفندان در اختیار دارد، زندگی خانواده را سامان میدهد؛ غذا، لباس (از پشم گوسفندان)، و سوخت و انرژی (از هیزم و مدفوع حیوانات)، را از منابع اطراف خود تهیه و تدارک مینماید. در کنار کدبانو که تدبیر منزل و کلبه میکند، کدخدا، مردی است که تدبیر اجتماع و جامعه را نموده و با منابع فرهنگی- اقتصادی- اجتماعیِ قوم و قبیله و طائفهی خود، روستا را مدیریت میکند. فرهنگ کدخدایی و کدبانویی، ریشه در فرهنگ کدآمایی دارد. کدآمایی، دانش ایرانی اقتصاد است که با «اکونومی» غربی یا همان اقتصاد مدرن تمایز ماهوی دارد. تعریف اکونومی مدرن این است: «تخصیص بهینهی منابع محدود به نیازهای نامحدود». اما در کدآمایی، تنظیم و تحدید نیازها به منابع موجود است: اولاً نیازها محدود شده و در چارچوب طبیعی برآورد میشوند؛ و ثانیاً منابع موجود نه منابع محدود؛ زیرا در تلقی اکونومی مدرن، روی برخی منابع محدود تمرکز میشود که در مالکیت آنها نیست؛ مانند نفت خام. در اکونومی مدرن، این توجیهپذیر است که منابع محدود نفت در کشورهای اسلامی یا منابع محدود معدنی آفریقا را به روشهای گوناگون به کنترل خود درآوردند، چون تعریف علم اقتصاد آن را توجیه میکند. در واقع پرسش این است که «کدام منابع محدود؟ منابع محدود، مربوط به چه کسی است؟!» اما در کدآمایی، منابع موجود و تحت مالکیت خود مطرح است. از تعریف کدآمایی، قناعت برمیآید. پس در کدآمایی، نیازها تعدیل میشود، به منابع موجود قناعت میشود، و در نتیجه اصل کفایت رقم میخورد. نقطهی عزیمت، کفایت منابع و قناعت در نیازهاست. از این نقطه به بعد، با تولید روزافزون، گسترش کیفی و کمّی در معشیت پدید میآید.
تاریخ اقتصاد مقاومتی را در تاریخ الگوی معشیت ایرانی باید جستوجو کرد. الگوی معشیت ایرانی، همان کدآمایی است. کدآمایی در تفکیک و تنظیم نقشها به گونهای جنسیتی مردان را کدخدا و زنان را کدبانو میپروراند. نیاز حیاتی امروز جامعهی ایرانی، برای بقاء خود در یک تلقی استراتژیکی، بازتعریف نقشهای زنان و مردان، در امروزی کردن مفهوم کدبانو و کدخداست. در یک جمله، اقتصاد مقاومتی، دکترین دانش کدآمایی است که زنان را که بانوی امروزی، و مردان را کدخدای امروزی میخواهد.
درونزایی یکی از مؤلفههای اقتصاد مقاومتی است. درونزا بودن اقتصاد مقاومتی چیست و ریشهی آن در کدآمایی، کجاست؟
مقاومسازی اقتصاد که هدف نهایی اقتصاد مقاومتی است، نمیتواند پدیدهای بیرونی یا با هدایت از بیرون باشد. استحکام درونی اقتصاد ملّی در چهار حوزهی تنظیم و کاهش تقاضا، تولید بومی (با استحصال منابع موجود، و تبدیل آن منابع به کالا)، سپس عرضهی مطلوب و فروش، و در نهایت در مصرف بهینه دیده میشود. اقتصاد مقاومتی در هر یک از این چهار حوزه نگاه درونی دارد: ابتدا این که تقاضا باید طبیعی و عقلانی شود. تبلیغات بهگونهای مخرب عامل ذائقهسازی شده و به نیازهای غیرواقعی دامن زده و تقاضا را افزایش داده است. سپس تولید بومی، نه واردات منابع تولید از بیرون، یا ورود کالاهای خارجی. تکیه بر منابع داخلی برای تولید، و تکیه بر نیروی کار کیفی و کیفیسازی نیروی کار، کیفیسازی تولید است. ضمن اینکه واردات، نیروی کار داخلی را معطل میکند. عرضه مطلوب و فروش مبتنی بر معیارهای «بیع» در اسلام، عامل سوم درونزایی اقتصاد مقاومتی است. احتکار کالا، و رواج دلالی و واسطهگری، تنها دو نمونه از مصادیق عرضه و فروش مخرب و فرسایندهی استحکام درونی اقتصاد ملّی است. و در نهایت، مصرف بهینه است. اسراف و تبذیر، عامل اساسی فرسایش استحکام اقتصاد ملی است. هر یک از این چهار حوزه در رویهی غلط، به سستی اقتصاد ملّی منجر میشود و در تدبیر صحیح به استحکام آن میانجامد. هیچیک از این حوزهها راهکار بیرونی ندارد. کاهش و تعدیل تقاضا، عاملی درونی است؛ اتومبیل سواری با قیمت میلیاردی، یا تقاضا برای چیپس و پفک، معقول نیست. تعدیل تقاضا، نیاز به فرهنگسازی در درون جامعه دارد. ارتقاء فرهنگ کار، و ارتقاء وجدان کاری کارگر و کارمند، گزارهای درونی است. اصلاح الگوی مصرف، مقولهای درونی است. در نتیجه این اقتصاد، عوامل مقاومتی فرسایندهی درونی اقتصاد را بررسی نموده و آنها را استحکام میبخشد. درونزا بودن استحکام معیشت، روح کلی کدآمایی است. روح حاکم بر عمل کدخدا و کدبانو، استحکامبخشی به نظام معشیت خانواده و جامعه، از دورن خانواده و جامعه است.
منتقدین اقتصاد مقاومتی، مقولهی ترویج کاهش تقاضا را به عنوان گزارهی اقتصاد ریاضتی معرفی میکنند.
مغلطه میکنند. اقتصاد ریاضتی، کاهش نیاز طبیعی و ضروری را هدف میگیرد. اقتصاد مقاومتی، تقاضای نامعقول را نشانه میرود.
مثال مشخصی میزنید؟
مثال مشخص، پدیدهی «شومینه» در بناها و ساختمانهای ایرانی است. سال گذشته (۱۳۹۲) یک بررسی میدانی انجام دادیم، تا این پدیدهی زائد را واکاوی کنیم. شومینه، یک پدیدهی غربی است که مانند یک غدهی سرطانی در معماری ایرانی ریشه دوانده است. از نظر هدر دادن انرژی، این وسیلهی گرمایشی اصلاً مقرون به صرفه نیست. از هر هزار خانهای که در آن شومینه ساخته شده، تنها یک خانواده از آن استفاده میکنند. در ایران امروز بیش از پنج میلیون خانهی مجهز به شومینه وجود دارد. هر شومینه، بیش از یک متر مربع از سطح خانه را اشغال میکند. در هر شومینه، بیش از یک تن مصالح ساختمانی مرغوب مانند آجرنسوز بهکار میرود. هر شومینه با هزینهای بیش از یک میلیون تومان ساخته میشود. اکنون این اعداد را در تعداد شومینههای موجود در کشور ضرب کنید:
- پنج میلیون خانهی مجهز به شومینه در ایران وجود دارد؛
- یعنی پنج میلیون متر مربع زیر بنایر هدررفته؛
- یعنی پنج میلیون تن مصالح مرغوب ساختمانی هدررفته؛
- یعنی ۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ (پنج هزار میلیارد) تومان هزینهی هدررفتهی ساخت این تعداد شومینه در کشور.
این منابع زمین، مصالح و هزینه، برای ساخت پدیدهای هدررفته است که غیرضروری بوده و بلااستفاده است. تنها عامل ضرورت آن، مُد است که هر خانهای، یک شومینهی دکوری و غیرقابلاستفاده داشته باشد.در اقتصاد مقاومتی در تعدیل تقاضا، زدودن این موارد و مصادیق نامناسب که مصداق واقعی اسراف محسوب میشود مورد نظر است.
تعامل اقتصاد مقاومتی با اقتصاد بینالملل چگونه است؟
مؤلفههای روابط بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی به ترتیب «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» است؛ اقتصاد مقاومتی در عرصهی روابط بینالملل جمهوری اسلامی از این مؤلفهها مستثنی نیست. اقتصاد مقاومتی که درونزاست، چون به استحکام درونی اقتصاد ملی منتج میشود، حتیالمقدور استقلال اقتصادی را جستوجو میکند و کاهش وابستگی را در پی دارد. از اینرو اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد فعال و مهاجم استنه یک اقتصاد منفعل. اقتصاد منفعل، اقتصادی است وابسته که تعامل آن با اقتصاد بینالملل تلاش برای واردات است. اما اقتصاد مقاومتی چون بر مبنای اصل خودکفایی و قناعت عمل میکند حتیالمقدور از واردات، بینیاز است، و در مقابل، چون به تولید توجه میکند، امکان صادرات فراهم میشود، و در نتیجه فعال و مهاجم است.
اقتصاد مقاومتی پشتوانهی سیاست خارجی است؛به مؤلفهی عزت میانجامد، زیرا وابستگی را کم میکند و در صادرات، موجب وابستگی و نیاز دیگران به کالای ایرانی میشود. پس اقتصاد مقاومتی، بسته و درونگرا نیست، بلکه درونزا و برونگرا است. برونگرایی آن هم منفعلانه نیست بلکه فعال و مهاجم است؛ به مصلحت کشور نیست که وابسته باشد و دشمنان هرگاه اراده کردند با محاصرهی اقتصادی و تحریم، از نیازهای اقتصادی به عنوان اهرم فشار سیاسی علیه مردم ایران استفاده کنند. با توجه به مؤلفهی مصلحت در سیاست خارجی کشور، اقتصاد مقاومتی این حربه را از دست دشمن خارج میکند.
تعامل با دنیای خارج از کشور در حوزهی اقتصاد، اگر به وابستگی بیشتر بینجامد، تعامل سازنده نیست. تعامل سازنده مبتنی بر اقتصاد مقاومتی از الگوی مناسبات ظروف مرتبطه در فیزیک تبعیت میکند: تعامل سازنده در قاعدهی ظروف مرتبطه، تعاملی است از بالا به پایین؛ مانند ظرف پر از آب در بالا که به ظرف تهی در پایین آب میرساند. در واقع اقتصاد مقاومتی در عرصهی اقتصاد خارجی به «تراز» مثبت تجاری منجر میشود. «تراز» منفی تجاری با سایر کشورها، بستر و زمینهای است که به دشمن در تحریمها کمک میکند؛ تعامل مبتنی بر «تراز» منفی تجاری، تعامل مخرب است نه تعامل سازنده.
جایگاه عدالت در اقتصاد مقاومتی کجاست؟
عدل و عدالت، یعنی «هرچه سر جای خود». بدن انسان وقتی در برابر بیماریها مقاوم میشود و بنیهی جسمی انسان تقویت میشود، امکان بیمار شدن کاهش مییابد. انسان باید تلاش کند که حتیالمقدور بیمار نشود؛ این جلوهای از عدالت است؛ یعنی هرچه سر جای خود. اینکه انسان بیمار شود، یعنی چیزی سر جای خود نیست؛ آن گم شده، سلامت است. بهبودی و شفای بیمار، هنگامی است که سلامت بازگردد و بیمار سالم شود.
اقتصاد مقاومتی، مقاومسازی اقتصاد در برابر بیماریهای اقتصادی است. بیماریهای اقتصادی ناقض عدالت اقتصادی هستند: فساد اقتصادی، دلالی، احتکار، پولشویی، ارتشاء، اختلاس، رانت، و قاچاق، نمونههای بیماریهای اقتصادی هستند. این بیماریها، موجب ظلم اقتصادی در جامعه میشوند. ظلم در مقابل قسط است. قسط، کارکرد اصلی دین است. مفهوم قسط این است که سهم هرکس هرچه هست باید به او پرداخت شود. اقتصاد مقاومتی، بخشی از فرآیند تحقق عدل و قسط است.
الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی چیست؟
اقتصاد مقاومتی به عنوان دکترین کدآمایی، الزامات گوناگونی دارد که به بخشی از موارد آن میتوان پرداخت؛ مانند:
۱. نفی مدلهای اقتصادی لیبرالیستی مانند مکتب نئوکینزی، مکتب پولی، مکتب شیکاگو، و…. .
۲. حذف پول بدون پشتوانهی دلار از مبنای مناسبات اقتصادی ایران.
۳. ایجاد پیمان پولی دوجانبه میان ایران و تکتک کشورهای جهان، و حذف پول ثالث در تجارت خارجی.
۴. قرار دادن بازار سرمایه در کنار و همعرض سایر بازارها، مانند بازار صنعت، بازار مسکن،بازار غذا، بازار لباس و…. . اکنون بازار سرمایه، بازار هژمون در نسبت با سایر بازارهاست.
۵. (با توجه به تجربهی آمریکا در شکلگیری جنبش ضد طمع) ساماندهی تبلیغات و ممانعت از ذائقهسازی منفی. حرص و ولع و طمع، به عنوان مؤلفهی کلیدی سبک زندگی آمریکایی، به مرور در بین مردم ایران در حال فرهنگسازی است.
۶. اصلاح ساختاری و تحول اداری. بسیاری از سازمانها و نهادهای موجود، مخل مقاومسازی اقتصاد هستند؛ برای نمونه، نهاد بانک در ایران، بسترساز ربای سازمانیافته و بسیاری از بیماریهای اقتصادی است.
۷. نظریهپردازی در حوزهی اقتصاد مقاومتی و سپس ایجاد رشتهی تحصیلی کدآمایی، برای تحقق تولید علم در حوزهی اقتصاد بومی.
۸. بسط فرهنگ کدآمایی و ضرورت مقاومسازی اقتصاد. سبک زندگی کدبانویی، قلب فرهنگ کدآمایی است.
۹. تدارک آرایش جنگی در اقتصاد کشور. با توجه به اینکه جنگ تمامعیار اقتصادی علیه مردم ایران جریان دارد، ساختار عمومی جامعه و نهادهای اقتصادی کشور بایستی آرایش جنگی مناسب در برابر محاصره وتهاجم اقتصادی دشمن بگیرند. در برابر جنگ تمامعیار اقتصادی دشمن، هنوز قرارگاه و مرکز فرماندهی جنگ اقتصادی در کشور تشکیل نشده است.
۱۰. حذف قوانین مخل اقتصاد مقاومتی، در مجلس شورای اسلامی.
۱۱. پیدایش جنبش اجتماعی اقتصاد مقاومتی در میان تودههای مردم.
چقدر به آیندهی اقتصاد مقاومتی خوشبین هستید؟
اقتصاد مقاومتی چارهی گریزناپذیر بیماری اقتصادی کنونی کشور است. بقاء جامعه و تمدن ایرانی در گرو اقتصاد مقاومتی است. آیندهی ایران با توجه به اقتصاد مقاومتی، آیندهای روشن است. انشاالله
معرفی مرکز پایش فروپاشی اقتصاد لیبرال
ایست قلبی نظام اقتصادی ناگهانی و از قبل اعلام نشده خواهد بود. پایش مستمر این فروپاشی درست مانند اتصال دستگاه کاردیوگرام برای مانیتورینگ ضربان قلب سیستم اقتصادی جهان است… تحولات اقتصادی در جهان آنقدر با سرعت تغییر میکنند که تحلیلگران اقتصادی در جهان باید به صورت روزانه اخبار و وقایع مختلف در این حوزه را رصد کنند تا شاید از تحولات جا نمانند؛ تحولاتی که نه مردم عادی بلکه تحلیلگران اقتصادی هم از تحلیل آنها عاجز ماندهاند. نبض معیشت و اقتصاد در جهان آنقدر تند میزند و آهنگ آن به حدی سریع در حال نوسان است که باید هر آن به روند تغییرات چشم دوخت و منتظر اتفاقی غیر منتظره بود.
بحران مالی-اقتصادی سال ۲۰۰۷ همچنان ثبات معیشت را در جهان تهدید میکند. تحولات پرشتاب در این عرصه هر آن ممکن است آرامش ظاهری اقتصاد را دوباره به بحران و آشفتگی بازگرداند. بسیاری از تحلیلگران و آیندهشناسان، بیش از پیش مراقب افتوخیزهای مستمر در عرصهی معیشت هستند، چرا که برای آنها مسجل شده فروپاشی اقتصاد با تدوام روند فعلی، هر آن ممکن است نه در قالب یک روند تدریجی، بلکه به عنوان یک اتفاق آنی و یکباره رخ دهد.
بسیاری از مورخان و تئوریپردازان در حوزهی تاریخ، فروپاشی تمدنها و امپراتوریهای عظیم و در یک کلمه سیستمهای حکومتی بسیاربسیار پیچیده را امری تدریجی و در یک چرخه و فرآیند ارزیابی میکنند. آرنولد تویینبی، جیوانی باتیستا ویکو، پاول کندی، توماس اشپنگلر و… همه و همه برای امپراتوریها یک چرخه قایلند. تمدنها از نظر آنها مانند دوران حیات انسان که از کودکی میآغازد و در پیری و کهنسالی، عمرش به پایان میرسد دارای یک چرخهی تدریجی ظهور و سقوط است.
اما این پیشفرض اشتباه است. مفهوم پیچیدگی و فروپاشی بطلان این پیشفرض را اثبات میکند؛ پیچیدگی و فروپاشی به عنوان دو مفهوم کلیدی در ذهن تمدنشناسان و آیندهشناسان مطرح است؛ مفهومی که پیچیدگی سیستمهای اجتماعی فعلی و فروپاشی ناگهانی و یکبارهی این سیستمها را دربردارد. واقعیت این است که پایان عمر تمدنهای شناخته شده در طول تاریخ زمانی اتفاق میافتد که هیچکس انتظارش را ندارد. درست مثل یک سکتهی قلبی که بهیکباره رخ میدهد، تمدنها بدون اینکه کسی آمادگی داشته باشد آنفاکتوس میکنند.
نظام معیشتی یا به غلط مصطلح نظام اقتصادی جهان نیز از این قاعده مستثنی نیست و مانند هر سیستم پیچیدهای ممکن است که هر آن دچار توقف و فروپاشی شود. توقف و ایست قلبی نظام اقتصادی در جهان در قالب فروپاشی اقتصادی قطعاً مانند توقف سایر سیستمهای پیچیده ناگهانی و ازقبل اعلامنشده خواهد بود.
«پایش مستمر این فروپاشی درست مانند اتصال دستگاه کاردیوگرام برای مانیتورینگ ضربان قلب سیستم اقتصادی جهان است؛ پایشی که وبسایت کدآمایی قصد دارد در این بخش به آن بپردازد.»
از اینرو پایش مستمر این فروپاشی درست مانند اتصال دستگاه کاردیوگرام برای مانیتورینگ ضربان قلب سیستم اقتصادی جهان است؛ پایشی که وبسایت کدآمایی قصد دارد در این بخش به آن بپردازد. آنچه که در این پایش اهمیت دارد رصد مداوم اتفاقات است؛ اتفاقات و وقایعی که همانگونه که گفته شد بسیار سریع درحال رخداد هستند. از اینرو به هریک از گزارههایی که مطرح خواهد شد بهصورت موجز و خلاصه پرداخته میشود و در این میان موارد مهمی هم وجود خواهد داشت که به تفصیل در بخش اصلی سایت مورد طرح و بررسی قرار خواهند گرفت.
منبع: کد آمایی
پوستر کتاب مواضع (۴۰ موضع برتر پیرامون ربا)
آیتا… جوادی: قرآن بانکداری ربوی را دیوانگی میداند.
حجتالاسلام معصومینیا: ربا از هفتادبار عمل نامشروع در کنار خانه خدا بدتر است.
آیتا… نوری همدانی: ربا و حرام شرعی را هیچچیز حلال نمیکند.
امام خمینی: کاری کنید پول کار نکند، در اسلام پول کار نمیکند.
آیتا… نوری همدانی: سود در اسلام برای کسبوکار قرار دادهشده است، نه پول!
امام خامنهای: نیاز ما به کرسیهاى بحث آزاد فقهى در حوزهى قم برآورده نشده است.
حسن عباسی: هر کس دکترای علم اقتصاد مدرن دارد علمش، علم ربا است.
آیتا… جوادی: ۸۰% مردم با ربا به سر میبرند.
آیتا… نوری همدانی: تا ربا را از اقتصاد جدا نکنیم مشکلات حل نخواهد شد.
حسن عباسی: با پشتوانه دلار اسیر ربای جهانی هستیم.
آیتا… حائری: پول رایج جهانی ملازم با رباست.
آیتا… حائری: امام بانکداری بدون ربا را در شرایط اضطرار پذیرفت
حسن عباسی: بانک مترادف با کلمه ربا است.
مدیرعامل بانک سپه: ۶۰ درصد اقتصاد ایران متعلق به بانکهاست.
ایرج توتونچیان: نظام بانکداری ربوی علتالعلل اقتصاد غیرتولیدی کشور است.
امام خامنهای: حیل الربا را تعطیل کنید.
آیتا… جنتی: رشوهخواری و رباخواری در کشور بیداد میکند.
امام خامنهای: یکی از مشکلات جدی کنونی کشور، بنگاهداری بانکها است.
آیتا… مکارم:کارمزد بالای۴درصد و جریمه دیرکرد رباخواری است
آیتا… نوری همدانی: جریمه دیرکرد روزانه بانکها ربا و حرام است و با هیچ دستاویزی حلال نمیشود.
آیتا… حائری شیرازی: دانشگاهها گفتند ربا علم است و هر معترضی را به تهمت بیسوادی کنار گذاشتند.
آیتا… حائری: آقایان اسم ربا را برداشته، بهجایش کلمهی مضاربه گذاشتهاند.
آیتا… هادوی تهرانی: ابزارهای نجس اقتصاد سرمایهداری را در حوض کوثر اسلام میزنید و میگویید اسلامیشده!
آیتا… جوادی: با کلاهشرعی و اسم مضاربه، تنها بانک ربوی ما چاق میشود.
حسن سبحانی: بانکها قانون را از قالب تهی کردهاند.
حسن سبحانی: نظام بانکی و اقتصادی ما بدون ربا نمیتواند عمل کند!
حسن سبحانی: چرا وقتی بانکها در رونق هستند، تولید رونق ندارد؟
آیتا… جوادی: با بانک ربوی نمیشود، اقتصاد و تولید مملکت را به راه انداخت.
بعثه مقام معظم رهبری: وام بانکی برای تشرف به عمره اشکال شرعی دارد.
آیتا… جوادی: کارمندان بانک ملعوناند/حقوقشان حرام است.
آیتا… جوادی: بانکها پول حرام ربا به کارمندان خود میدهند.
آیتا… جوادی: بانکهای ربوی دیگر نمیگذارد نمازهای جماعت ما اثر کند.
آیتا… مکارم: نباید اجازه داد گناه تبدیل به عرف شود.
آیتا… جوادی: اگر ملتی، گرفتار بانکهای ربوی باشد؛ این ملت هرگز قائم نیست، چه رسد به مقاومت.
آیتا… گرگانی: امام زمان (عج) ظهور کنند بانکها چه جوابی به ایشان میدهند؟!
حجتالاسلام ماندگاری: تبلیغات بانکها نظام سرمایهداری را در کشور رواج میدهد.
آیتا… جوادی: صداوسیما که اینگونه ربا را دامن میزند کذا و کذا است!
آیتا… سبحانی: پخش تبلیغات بانکی و اخذ دیرکرد حرام است.
حسن عباسی: چرا صداوسیما تبلیغ رباخواری میکند؟
آیتا… نوری همدانی: مشکلات اقتصادی اروپا به خاطر رباخواری قابلحل نیست.
آیتا… نوری همدانی: رباخواری علت جنبش ۹۹ درصدی است.
این پوستر به ۴۲ موضوع برتر پیرامون ربا میپردازد که از کتاب مواضع جلد سوم استخراج شده است برای دریافت کتاب به کتابخانه جنبش و برای دریافت این پوستر به صفحه اقلام تبلیغاتی بروید. همچنین محتوی این پوستر در قالب یک برگ A4 پشت و رو برای چاپ سیاه وسفید نیز آماده شده که میتوانید از همان صفحه اقلام تبلیغاتی دریافت نمایید.
کتابخانه جنبش: کتاب مواضع
پوستر ۷: ۴۰ موضع برتر پیرامون ربا
بروشور توزیع انبوه این پوستر: برگ A4 پشت و رو
هجدهمین بانک آمریکایی تعطیل شد

بانک مبتنی بر یک اصل و گزاره فقهی در دین یهود است-ب۲
همانگونه که از توضیحات شما معلوم است، یک نهاد در درون محیطی با ارزشهای فرهنگی خاص خود طراحی میشود، آیا این نهاد ارزشهای فرهنگی حاکم در آن محیط را به کاربرانش انتقال نخواهد داد؟
به نکتهی خوبی اشاره کردید. یکی از اشکالاتی که در نگاه نهادگرایان وجود دارد و گفتم ممکن است در ادامهی بحث به آن برسیم همین مسئله است. همانگونه که یک گوشی هوشمند یا یک تبلت بهعنوان نمادی برای نهاد میتواند ارزشها و فرهنگ حاکم در محل طراحی خود را منتقل کند، آنهم به عنوان یک وسیلهی تکنیکی و با تأثیرات خرد و محدود بر روی یک فرد، یک نهاد هم با تمام ابعاد و اجزای پیچیدهاش قطعاً ارزشهایی از خود ساطع خواهد کرد، ارزشهایی که برآمده از محیط فرهنگیای است که از آن آمده است.
یک نهاد وقتی به این حد از هوشمندی رسیده که میتواند به عنوان تافتهای جدا بافته در محیط مقصد خدماترسانی کند قطعاً ارزشهای حاکم در محیط ساختش را نیز به محیطزیستش منتقل خواهد کرد.
این نکتهای است که عمدتاً در مطالعات نهادگرایی به آن اشاره نمیشود. یکی از دلایلی که باعث شده این بیتوجهی اتفاق بیفتد این است که این نهادها توانستهاند جامعهی مبدأ خود را به حدی از پیش رفت برسانند که رسیدن به این پیشرفت دغدغهی دیگر جوامع هم هست. ازاینرو متفکرین نهادگرا به دنبال راههایی میگردند تا خیلی زود جامعهی خود را به این پیشرفت برسانند. این مسئله باعث تقلید صرف در استفاده از این نهادها در جوامع دیگر میشود بدون توجه به این مسئله که ممکن است یک نهاد در جامعهی میزبان به خوبی خدماترسانی کند اما قطعا ناقل فرهنگ و ارزشهای جامعهای که از آن میآید هم خواهد بود.
خوب با این حساب ساخت و فراگیر سازی یک نهاد نباید خیلی دشوار باشد؟
نه اصلا این طور نیست. هم فرآیند ساخت یک نهاد پیچیده است، هم فرآیند فراگیر سازی آن زمان بر. این تصور برای شما به این دلیل شکل گرفته که یک نهاد پدیدهای سهل و ممتنع است.ممکن است استفاده از یک نهاد برای یک جامعه مثل استفاده از یک گوشی هوشمند برای یک فرد، ساده باشد اما همانقدر که طراحی و ساخت یک گوشی هوشمند دشوار است، طراحی و شکلگیری یک نهاد هم بسیار پیچیده و قطعاً دشوارتر از ساخت یک ابزار تکنولوژیک است.
«نهاد پدیدهای سهل و ممتنع است.ممکن است استفاده از یک نهاد مثل استفاده از یک گوشی هوشمند ساده باشد اما همانقدر که طراحی و ساخت یک گوشی هوشمند دشوار است، طراحی و شکلگیری یک نهاد هم بسیار پیچیده و قطعاً دشوارتر از ساخت یک ابزار تکنولوژیک است.»
علاوه بر پیچیدگی برای نهادینه شدن یک ساز و کار هوشمند در یک جامعه، مدتها زمان نیاز است. اما همانگونه که گفتم وقتی یک سیستم به حد لازم از پیچیدگی رسید و در جامعهای فراگیر و نهادینه شد، دیگر استفادهی آن در دیگر جوامع خیلی زمانبر نیست. فقط کافی است که یک نهاد جا بیفتد، وقتی جا افتاد پراکندن و فراگیرسازی آن خیلی زمان نخواهد برد.
خوب فکر میکنم زمان آن رسیده باشد که به تفاوتهای اقتصاد اسلامی از اقتصاد غربی یا به بیان شما الگوی معیشت غرب از الگوی معیشت اسلام بپردازیم.
البته. با این مقدمات خیلی سادهتر میتوان این مقایسه را انجام داد. ببینید با رویکرد پدیدارشناسانه اینجا هم باید از نهادها صحبت کرد. امروز الگوی معیشت غرب یعنی اکانامی، با یک سری از نهادها اجرا میشود. ممکن است ویراستها یا نسخههای متفاوتی از اکانامی به کار رود، مثلاً ویراست کینزی یا فریدمنی که در کل به آنها لیبرال گفته میشود یا ویراست نئوی آنها، که میشود نئوکینزی یا نئوفریدمنی و به آنها نئولیبرال گفته میشود. لیبرال اکانامی یا نئولیبرال اکانامی، هر دو از نهادهای ثابتی استفاده میکنند؛ نهادهایی مثل پول، بانک، بازار سهام و مواردی مانند اینها نهادهایی هستند که الگوی معیشت غرب را در یک جامعه عملیاتی میکنند.
«لیبرال اکانامی یا نئولیبرال اکانامی، هر دو از نهادهای ثابتی استفاده میکنند؛ نهادهایی مثل پول، بانک، بازار سهام و مواردی مانند اینها نهادهایی هستند که الگوی معیشت غرب را در یک جامعه عملیاتی میکنند.»
اگر الگوی معیشت اسلام یعنی بیع هم بخواهد در یک جامعه عملیاتی شود، تنها با حرفهای کلان و نظری نمیتوان آنرا پیاده کرد، بلکه با نهادسازی میتوان این حرفها را در جامعه اجرایی کرد. اینکه چه نهادهایی در معیشت مردم در یک جامعه در حال نقش آفرینی هستند و هر یک به کدام الگوی معیشت تعلق دارند، در عمل و نه در نظر، نشان میدهد که کدام الگو در یک جامعه حاکم است، الگوی غربی یا الگوی اسلامی.
در واقع نهادها شاخصی هستند برای میزان پدیدار شدن و محسوس شدن تئوریهایی که در یک الگوی معیشت مطرحند. در الگوی معیشت بیع نهادهای دیگری مطرحاند. شاید برخی از آنها به گوش شما آشنا باشد اما قطعاً نه به عنوان نهاد. برخی از آنها را به عنوان عقد میشناسیم. عقود اسلامی همه قابلیت تبدیل شدن به نهاد را دارند. یعنی نهادهایی برای هر یک از این عقود شکل بگیرد و آنها را عملیاتی کند. عقد قرض، عقد اجاره، عقد مضاربه، عقد مزارعه، عقد مساقات و عقودی از این دست.
مثلا عقد قرض، میتواند فراتر از یک عقد، نهادی برای عملیاتی شدن این عقد در جامعه داشته باشد.
«عقود اسلامی همه قابلیت تبدیل شدن به نهاد را دارند. یعنی نهادهایی برای هر یک از این عقود شکل بگیرد و آنها را عملیاتی کند. عقد قرض، عقد اجاره، عقد مضاربه، عقد مزارعه، عقد مساقات و عقودی از این دست.»
چهگونه میتوان از یک عقد ساده یک نهاد ساخت؟
ببینید، فکر میکنید اساس شکلگیری نهادی مثل بانک، چیزی فراتر از این بوده؟ بانک مبتنی بر یک اصل و گزارهی فقهی در دین یهود که از تورات بیرون آمده است شکل گرفته. اینکه یک یهودی نمیتواند به برادر خودش ربا دهد، اما به غیر یهودی میتواند. همین اصل فقهی اساس شکلگیری بانک بوده که آنرا قبلتر توضیح دادم، یهودیان بر اساس همین اصل روی نیمکتهایی مینشستند و به تجار مسیحی که غیر یهودی بودند ربا میدادند. بعد به مرور این نیمکتها تبدیل شدند به این تشکیلات گسترده که به بانک معرف شده است.
حال اگر مبتنی بر عقد قرض در الگوی معیشت بیع، که برآمده از اصول فقهی اسلام است، نهاد شکل بگیرد، این نهاد میتواند این عقد بر زمین مانده را در جامعه نهادینه و اجرایی کند. به هر حال افراد در فعالیتهای معیشتی خود نیاز به قرض دارند، به این نیاز در الگوی معیشت اسلام پاسخ داده شده است، اما وقتی نهادی برای اجرایی شدن آن در جامعه وجود نداشته باشد و در مقابل نهاد بانک به وفور موجود باشد، طبعاً افراد جامعهی شما با وجودی که مسلمانند و اسلام ربا را جنگ با خدا میداند، به سراغ نهاد ربوی بانک خواهند رفت.
سایر عقود هم به همین شکل میتوانند نهادی مختص به خود داشته باشند و عملا معیشت یک جامعه را اداره کنند. علاوه بر اینها الگوی معیشت اسلام، نهادهای دیگری مثل خمس، زکات، انفاق، نذر و مواردی از این دست را هم دارد، که نهادهای ثانویه هستند و با وجود نهادهای اولیه میتوانند به کارکرد حداکثری خود برسند.
«الگوی معیشت اسلام، نهادهای دیگری مثل خمس، زکات، انفاق، نذر و مواردی از این دست را هم دارد، که نهادهای ثانویه هستند و با وجود نهادهای اولیه میتوانند به کارکرد حداکثری خود برسند.»
وقتی تعداد زیادی از این نهادها فعال شدند، آنگاه این نهادها الگوی معیشتی را که به آن تعلق دارند در جامعه حاکم خواهند کرد. امروز خیلیها دغدغه دارند تا الگوی معیشت اسلام در جامعهی حاکم باشد، شاید در حوزهی نظری هم این ادعا تا حدی درست باشد، چون حکومت اسلامی طبعا الگوی معیشت اسلامی باید داشته باشد، اما تا وقتی این الگو از حوزهی نظر به حوزهی عمل در قالب سیستم و نهاد منتقل نشود، هیچگاه چتر الگوی معیشت بیع بر سر جامعه باز نخواهد بود. عملاً این چتر الگوی معیشت غرب است که بر فراز جامعهی ما سایه افکنده است؛ چرا که الگوی معیشت غرب سیستمها و نهادهای خاص خود را طراحی کرده و نه تنها در غرب بلکه در جهان حاکم کرده است، و این نهادها وارد جامعهی ما هم شدهاند.
به بیان دیگر امروز در سطح کلان نظری و حوزهی تفکر، الگوی معیشت بیع حاکم است اما هر قدر هم چتر پارادایم الگوی معیشت بیع در این سطح بر فراز ذهنها باز باشد، چه کسی میتواند کتمان کند امروز نهادهای اکانامی در سطح عملیاتی در حال خدمترسانی در جامعه هستند. در واقع اگر در اینجا این نهادها را به مثابه میلههایی که زیر یک چتر، باعث میشوند تا پوشش چتر بر فراز سر شما باز شود، فرض کنیم، هر کدام از آنها بخشی از پوشش پارادایم الگوی معیشت غرب را بر فراز سر جامعهی ما باز میکنند. حال وقتی این نهادها در جامعه مثل یک منظومه در کنار هم خدماترسانی کنند، عملا چتر پارادایم اکانامی به طور کامل بر فراز جامعهی ما باز خواهد شد.
«اگر نهادها را به مثابه میلههایی که زیر یک چتر، باعث میشوند تا پوشش چتر بر فراز سر شما باز شود، فرض کنیم، هر کدام از آنها بخشی از پوشش پارادایم الگوی معیشت غرب را بر فراز سر جامعهی ما باز میکنند. وقتی این نهادها در جامعه مثل یک منظومه در کنار هم خدماترسانی کنند، عملا چتر پارادایم اکانامی به طور کامل بر فراز جامعهی ما باز خواهد شد.»
امروز دو چتر بر فراز جامعهی ما باز است، یکی در سطح کلان و نظری تحت عنوان الگوی معیشت اسلام یعنی بیع، اما دیگری قدری پایینتر تحت عنوان الگوی معیشت غرب یعنی اکانامی. مردم میدانند که در حوزهی نظر دغدغه حاکمیت الگوی معیشت اسلام است؛ شاید از خیلی از مردم هم سوال کنید آنها هم قطعاً تمایل داشته باشند که الگوی معیشت اسلام حاکم باشد، اما چیزی که هست آنها عملا دارند از نهادهای اکانامی خدمات میگیرند و سنگینی سایهی الگوی معیشت غرب را بر روی سرشان حس میکنند!
«امروز دو چتر بر فراز جامعهی ما باز است، یکی در سطح کلان و نظری تحت عنوان الگوی معیشت اسلام یعنی بیع، اما دیگری قدری پایینتر تحت عنوان الگوی معیشت غرب یعنی اکانامی.»
اینجاست که میتوان فهمید که چهگونه یک الگوی معیشت از نظر تا عمل، در یک جامعه اجرایی میشود و مولفههای کلیدی هر الگوی معیشت، چهطور از حوزهی نظر بیرون آمده و در درون یک جامعه نهادینه میشود. و اینجاست که شما به ضرورت نظامسازی که یکی از کارخواستههای اصلی شخص رهبری در این مقطع از عمر انقلاب اسلامی است، میتوانید پی ببرید. پیاده شدن الگوی معیشت بیع در جامعه یا همان اقتصاد اسلامی از مسیر نظامسازی یا به تعبیر غربیاش سیستمسازی میگذرد. نهاد آنطور که قبلا توضیح دادم همان سیستم است البته از نوع هوشمندترش، حال نهادسازی، سیستمسازی یا نظامسازی، تقریبا مفاهیم همارزی هستند که امروز اگر بخواهیم الگوی معیشت اسلام را در جامعهی خود پیاده کنیم، راهی جز آن نداریم. علاوه بر نهادسازی یا نهادزایی باید نهادزدایی هم به صورت همزمان صورت بگیرد تا جا برای ایجاد نهادهای جدید باز شود.
خوب فکر میکنم برای امروز کافی است، فرصت شما هم محدود است، اما سوالات زیادی باقی ماند، فکر میکنم ما مجددا باید در فرصت دیگری وقت شما را بگیریم و پاسخهای شما را به باقی سوالات بشنویم.
بله، انشاءالله در فرصتی در آیندهی نزدیک، حتما باید به این سوالات بپردازیم، فقط امیدوارم سوالات بعدی شما مثل این سوال اولتان اینقدر کلی نباشند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید از شما متشکرم.
من هم از شما و مخاطبانتان که حرفهای بنده را در این مصاحبهی طولانی تحمل کردند تشکر میکنم.