وقتی ریگان در سال 1981 به ریاست جمهوری امریکا رسید، برای نشان دادن وخامت اوضاع مالی دولت با خودش یک بستهي یک میلیون دلاری در برابر دوربین تلویزیونی آورد و اعلام داشت كه میزان بدهیهای دولت ستونی به ارتفاع 70 کیلومتر از اين بستههاست. در پایان دو دورهي چهارسالهي ریاستجمهوری او ارتفاع بستهها به 200 کیلومتر رسید یعنی بدهی دولت از 1000 میلیارد دلار به 3000 میلیارد دلار افزایش یافت.1 اما امروز ارتفاع بستهها بیش از 1000 کیلومتر (بالغ بر 15هزار میلیارد دلار) است و آمریکا را بدهکارترین کشور جهان کرده است. 2
بدهیهای دولت آمریکا در واقع کسری بودجههای انباشته شدهي سالهای گذشته است که شامل مخارج دولت (بهداشت، جنگ، تامین اجتماعی و…) و بهرهای است که برای بدهیهای گذشته باید بپردازد. دولت امریکا تنها در سال گذشته 1293 میلیارد دلار بیش از درآمدهایش خرج کرده است.3
وضع اقتصادی مردم آمریکا هم بهتر از دولتشان نیست. از سال 1975 تاکنون، تراز تجاری آمریکا (تفاضل مجموع ارزش کالاها و خدمات صادراتی و وارداتی) همواره منفی بوده است. به بیان دیگر، بیش از 35 سال است که مردم آمریکا به کمک پول جهانی خود (دلار) و خرید داراییهای مالیشان توسط مردمان سایر کشورهای دنيا، بیش از آنچه به مردم جهان میدهند، از آنان میگیرند.4 در واقع آنها به مدد نظام پولی و مالی بینالملل اوراقی منتشر میکنند و کالا میگیرند. جیمز توبین، اقتصاددان تأثیرگذار آمریکایی و برندهي جایزهي نوبل اقتصاد در سال 1981، میگوید: «چه دلپذیر است که آدمی در حیاتخلوت خانهاش دستگاه ضرب مسکوک یا چاپ اسکناس داشته باشد و نظام برتون وودز [نظام پولی بینالمللی بعد از جنگ دوم جهانی که در آن دلار به عنوان پول بینالمللی معرفی شد] این امتیاز را به ما ارزانی داشت.»
شکی نیست که اقتصاد آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیاست و به لحاظ تکنولوژی هم در رتبهي نخست قرار دارد. اما دولت همین اقتصاد بزرگ دنیا چند ماه پیش به مرحلهای رسید که توان پرداخت حقوق کارکنانش و بهرهي بدهیهایش را نداشت؛ يعني اگر کنگرهي آمریکا با افزایش سقف بدهیهای دولت برای هفتادوهفتمین بار در نیم قرن گذشته موافقت نمیکرد، واقعا این اتفاق میافتاد.5 به واسطهي همین امکان عدم توانایی بهرهي بدهیها بود که مؤسسهي S&P رتبهي اعتباری آمریکا را کاهش و هزینهي استقراض آن را افزایش داد.
اما علت این کسریهای بودجه و کسریهای تجاری مداوم چیست؟
دنیاطلبی سیریناپذیر و حرص و ولع که در سیاست هژمونی و در اقتصاد، مصرف حداکثری و در علم اقتصاد The more is better (هرچه بيشتر بهتر) است، ارکان نظام سرمایهداری را شکل داده و مردم و دولت آمریکا به عنوان نماینده و الگو بر اساس آن رفتار میکنند.
دنیاطلبی سیریناپذیر و حرص و ولع که در سیاست هژمونی و در اقتصاد، مصرف حداکثری و در علم اقتصاد The more is better (هرچه بيشتر بهتر) است که ارکان نظام سرمایهداری را شکل داده و مردم و دولت آمریکا به عنوان نماینده و الگو بر اساس آن رفتار میکنند. در سال کنونی دولت آمریکا بیش از 700 میلیارد دلار (چیزی نزدیک به دو برابر تولید ناخالص ایران) صرف هزینههای دفاعی و جنگ کرده است. دولت در عرصهي سیاسی و مردم در عرصهي مصرف زیادهخواه هستند و ميتوان گفت كه چنين رفتاري بحرانزاست و البته پایانی هم خواهد داشت.
پی نوشت:
1- کتاب پول، بهره، بحرانهای اقتصادی- اجتماعی نوشته هلموت کرویتس و ترجمه حمیدرضا شهمیرزادی، انتشارات کانون اندیشه جوان، سال1378
2- http://www.treasurydirect.gov/NP/BPDLogin?application=np
3- http://www.usgovernmentspending.com/federal_deficit_chart.html
4- http://research.stlouisfed.org/fred2/series/BOPGSTB?rid=51&soid=18
5- http://www.ritholtz.com/blog/2011/05/debt-ceiling-limits-through-the-ages
منبع:اسماء، ویژه نامه بحران نظام سرمایهداری