محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی با اشاره به عوارض منفی کاهش دستوری سود سپرده های بانکی و تأثیر آن بر رونق بورس گفت: سقوط ارزش سهام و بحران دور از انتظار بورس تهران طی سه سال گذشته سئوالی است که ذهن غالب کارشناسان بازار سرمایه کشور و فعالان اقتصادی و همچنین مردم عادی را بخود مشغول کرده است. بحرانی که هیچ یک از کارشناسان و فعالان اقتصادی به دلیل چشم اندازهای مثبت اقتصادی و سیاسی که دولت طی سه سال گذشته دائماً برای مردم ترسیم کرده و میکند، آنرا هرگز پیش بینی نمی کردند. این بحران و ریزش ارزش سهام زمانی به سؤال جدی مبدل شده که سایر بازارهای موازی با بازار سرمایه هم در رکود جدی به سر میبرند و برای ورود سرمایه گذاران جذابیتی ندارند.
وی افزود: در تالار شیشه ای بازار بورس تهران، سهامداران با نگرانی شاهد بالا و پایین رفتن شاخص ها هستند. شاخص هایی که از اواخر سال1392روند نزولی داشته و بر نگرانی ها در مورد آینده این بازار افزوده است. سال 93 برای میلیونها سهامدار خرده ایرانی خوش یمن نبود، زیرا در کمتر از یکماه، بازدهی بازار بورس به منفی سه درصد رسید. این در حالیست که در سال92 بازار بورس تهران جذابیت زیادی برای سرمایه گذاران داشت و هیچ بحثی راجع به حباب قیمتها به گوش نمیرسید و حتی اعتقاد بسیاری بر این بود که کشور پس از انتخابات ریاست جمهوری، وارد فضای باثبات تر سیاسی و اقتصادی شده و از همین رو اوضاع بازار سرمایه روز به روز بهتر خواهد شد. حال سهامداران بازار بورس بدنبال پاسخ این سؤال هستند که آن روزهای خوش چه شد و کی دوباره آن ایام خوش و شیرین باز خواهند گشت.؟
علیپور اظهار داشت: دلایل مختلفی را میتوان در وقوع سونامی ریزش قیمتها در بازار بورس مؤثر دانست. از اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها که کمترین بحران آن افزایش قیمت حامل های انرژی و سایر کالاهای اساسی بود، تا رشد نقدینگی در جامعه، تورم30 الی40 درصدی، رکود مضائف، ورشکستگی واحدهای تولیدی و فعالیت سایر کارخانجات با حداقل ظرفیت، بدهی معوق شده بنگاههای اقتصادی به بانکها و نیاز به منابع مالی و سرمایۀ در گردش، ادامه بیکاری، کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز و از همه مهمتر بلاتکلیفی مذاکرات هسته ای در دو سال اول دولت یازدهم و ابهام نسبت به نتیجه مذاکرات ایران با 1+5. همچنین عدم اعمال سیاستهای درست اقتصادی از جانب دولت و گره زدن تمامی امورات مملکتی و مشکلات ریز و درشت کشور به بحث تحریمها، همه همه موجب بروز این بحران و بحرانهای دیگر شده اند. لکن آغاز اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها و افزایش چند ده درصدی قیمت حامل های انرژی، افزایش نرخ سایر کالاها و خدمات از جمله نرخ نان و حمل و نقل، کسری بودجه ریالی و کمبود منابع ارزی دولت، ابهام در نتیجه و آینده توافقنامه ژنو و پس از آن لوزان، اختلافات و درگیری جناحهای سیاسی کشور با هم، نگرانی و بی اعتمادی مردم نسبت به معیشت و آینده زندگی خود …. و دهها مورد دیگر که دولت را در دو سه سال قبل تحت فشار قرار داده و موجب شده است تا سایه شوم و سنگین تورم، رکود و بیکاری بر سر کشورمان همچنان باقی بماند.
وی تصریح نمود: دستکاری وضعیت سرمایه ای شرکتهای بزرگ برای نشان دادن اوضاع باثبات اقتصادی در کشور و در واقع ایجاد حباب در قیمتها هم میتواند در وضعیت فعلی بورس موثر باشد. ضمن آنکه انقباضی بودن بودجۀ سالهای 93 و 94 و مبهم بودن نرخ سود سپرده گذاری بانکها جزء دلایل دیگری برای از دست رفتن جذابیت بازار بورس تهران شده است. با این حال، برخی از کارشناسان و دولتمردان بر این باورند که کاهش سود سپرده های بانکی موجب خواهد شد تا امسال بازار بورس تهران مجدداً رونق گرفته و محل خوبی برای سرمایه گذاری و کسب سود های کلان باشد. این افراد خوشبین، معتقدند که جهت گیری سیاسی و اقتصادی کشور مثبت است و با صبر و همچنین تحلیل درست اطلاعات میتوان از بالا و پایین رفتن شاخص های بورس، درآمدی خوب کسب کرد.
رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی اعلام نمود: تصور تیم اقتصادی دولت نیز براین است که با انتشار خبر کاهش نرخ سود سپرده های بانکی، ظاهراً بورس تهران به این خبر واکنش مثبت نشان خواهد داد و دورا دور امیدها را به بورس باز خواهد گرداند. اما واقعیت قضیه چیز دیگری است و آن اینکه کاهش سود سپرده های بانکی به تنهایی نمیتواند گره گشای مشکلات بازار بورس باشد و کشتی به گل نشستۀ بورس کشور را نجات داده و به آبهای آزاد هدایت کند، همچنانکه طی سه سال گذشته با کاهش بخشی از سود سپرده های بانکی و همچنین تعویض مدیرعامل آن سازمان، هیچ رونقی به بازار بورس باز نگشت. زیرا کمتر سرمایه گذار خرد و کلانی وجود دارد که سپرده بانکی خود را بدلیل کاهش سود بانکها، از حسابش خارج کرده و در این اقتصاد مریض و بحران زده، پول خویش را روانه بازار بورس نابسامان و پر ریسک ایران کند. زیرا کسی که میخواهد سهام خریداری کند ابتدا به دنبال سهام شرکتهای سود ده خواهد بود نه شرکتهای زیان ده، که در این راستا دارندگان سهام شرکتهای سود ده فروشنده نیستند و غالباً سهام شرکتهای ضعیف و زیان ده به بازار عرضه و قابل خرید میباشند که هیچ عقل سلیمی پول خود را صرف خرید اینگونه سهام ها نمیکند.
وی مجدداً بازار بورس و بازار ارز و سکه را به کفه های یک ترازو تشبیه کرد و گفت: عوامل متعدد اقتصادی و همچنین مشکلات و موانع بوجود آمده بر سر راه برجام که آینده آن را در هاله ای از ابهام فرو برده، اما و اگرهای زیاد در میزان سود سپرده بانکها، جو روانی حاکم بر جامعه درخصوص شیوع گرانی بخاطر افزایش مجدد قیمت حامل های انرژی و بی اعتمادی به آینده در سال 94 و 95 موجب شده تا طی دو سال گذشته بخش اعظمی از نقدینگی مردم از بورس اوراق بهادار خارج شده و بسمت بازار ارز و سکه حرکت کند و حتی هزاران حساب پس انداز مردم نزد بانکها بدلیل کاهش سود سپرده ها بسته شد و پول آنها بسمت بازار ارز و سکه سرازیر گشت و همین امر موجب افزایش نرخ ارز و کاهش شاخص بورس گردید.
در اواخر سال گذشته و سال جدید نیز تعطیلات نوروز، آتش جنگ در منطقه و تنش بین ایران و عربستان و همچنین مبهم بودن آینده برجام به اضافۀ موارد برشمردۀ قبل، همه و همه مزیدی بر رکود بازار بورس شده اند. همچنانکه قبلاً نیز گفتم بازار بورس و بازار ارز همانند کفه های یک ترازو هستند بطوریکه هریک از آنها پایین رود دیگری بالا میآید و فعلاً کفه بورس پایین آمده و کفه بازار ارز و سکه بالا رفته و بازار ارز و سکه به توافقنامۀ وین و آغاز برجام نیز واکنش مثبتی نشان نداد و قیمتها کاهش نیافت که قطعاً این روند یعنی افزایش قیمت ارزها ادامه خواهد داشت و در آینده نیز کفۀ ارز بالاتر خواهد رفت و کسی توان مقابله با آن را نداشته و جلودار آن نیز نخواهد بود. بر همین مبنا پولهای خارج شده از بانکها در گذشته و همچنین در آینده بسمت بازاری سرازیر خواهند شد که جذاب و سود ده باشد و چون در این روزها کفه بازار ارز و سکه همچنان بالا میباشد، پس پولها روانه این بازار و یا بازارهای سود ده و شیرین تر دیگری خواهند شد نه بازار بورس بحران زده تهران.
سبزعلیپور با اشاره به تصمیم جدید وزارت اقتصاد و بانک مرکزی درخصوص کاهش سود سپرده های بانکی تأکید نمود: کاهش نرخ سود سپرده ها و به تبع آن کاهش سود تسهیلات امری بسیار پسندیده و مطلوب میباشد اما به شرط و شروطه ها، زیرا زمانی این معادله مثبت خواهد بود که اولاً بانکداری ایران و سیاستهای پولی کشور انبساطی باشد نه انقباضی. ثانیاً نرخ سود سپرده و تسهیلات را باید عرضه و تقاضا تعین و مشخص کند نه دستور دولت به بانکها. دستور دولت به بانکها جهت کاهش و یا افزایش نرخ سود و تکلیف به همه بانکها و موسسات مالی و اعتباری جهت تبعیت از این نرخ گذاری و اعمال نرخ واحد با روح بانکداری اسلامی بدون ربا منافات داشته و متأسفانه بانکداری را به سمت ربا سوق میدهد. زیرا زمانیکه نرخ سود سپرده ها و یا تسهیلات، پیشاپیش توسط دولت تعین شده و همه هم مجبور باشند یک نرخ واحد از پیش تعین شده را اعمال کنند این سیاست و عملکرد بانکها، مملو از شائبه خواهد بود و هیچ ارتباطی با بانکداری اسلامی بدون ربا نخواهد داشت. بانکداری بدون ربا یعنی اینکه سود علی الحساب سپرده ها و تسهیلات را عرضه و تقاضا مشخص کرده و نرخ سود بانکها با هم متفاوت باشد.
وی افزود: کاهش سود سپرده های بانکی آنهم در دورانی که سیاستهای پولی و بانکی انقباظی میباشد موجب خواهد شد تا مردم پولهای خود را از بانکها خارج کرده و در بازار آزاد با نرخ های بسیار بالاتری به نیازمندان، وام دهند زیرا باتوجه به سیاستهای انقباظی بانکها، قطعاً متقاضیان به راحتی توان اخذ وام از بانکها را نخواهند داشت و در نتیجه برای تأمین نیاز مالی خود به سمت بازار سیاه پول رفته و با سودهای بسیار بالا، پول نزول خواهند کرد. پس کاهش دستوری سود سپرده های بانکی آنهم در زمانی که سیاستهای پولی و بانکی کشور انقباظی میباشد فقط بستر رباخواری در جامعه را فراهم میکند ولا غیر.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در پایان خاطر نشان کرد: بحران زدائی و رونق دادن به بازار بورس ایران نیازمند ابزار و فاکتورهای خاصی میباشد که تا آن موارد اعمال نشود امیدی به بهبود اوضاع بورس نخواهد بود. راه اندازی و رونق تولید، احیاء کارخانجات ورشکسته و افزایش ظرفیت شرکتهای تولیدی، ساماندهی و رفع مشکلات شرکتها علی الخصوص شرکتهای پذیرفته شده در بازار بورس، سودآور کردن شرکتها، آرام کردن بازار سکه و ارز، فرهنگ سازی و تبلیغات مناسب، اعمال مدیریت صحیح و قدرتمند بر سازمان و شرکت بورس تهران، رفع تنشها و برقراری آرامش در داخل و عرصه جهانی، بطوریکه تا آرامش در جامعه حاکم نگردد این روند و بحران اقتصادی همچنان ادامه خواهد داشت. تا زمانیکه درآمد و سود شرکتها بالا نرود و آنها نتوانند سود بالایی به سهامداران خود بابت سود سهامشان بپردازند آش همین است و کاسه همین.
پس بر همین اساس ملاحظه میفرمائید که تا وقتیکه غالب شرکتهای ایران ورشکسته هستند و یا با حداقل ظرفیت کار میکنند و به بانکها بدهکارند و اکثر فعالان اقتصادی ممنوع الخروج اند و برای بسیاری از شرکتها بدلیل بدهی معوقه بانکی، دائماً اجرائیه صادر میشود، سایه تنش های سیاسی در داخل و خارج بر سر کشورمان برقرار میباشد، و حمایت قابل قبولی از جانب دولت جهت ساماندهی بازار سرمایه صورت نگیرد و تیم اقتصادی دولت نیز نشسته و هر قدم و کاری را به اجرای برجام و رفع همه تحریمها منوط کرده، هیچ اتفاق مثبتی در عرصه اقتصادی کشور بویژه بازار سرمایه رخ نخواهد داد، قطعاً با اجرا و تحقق اقتصاد مقاومتی، نه تنها اقتصاد مریض بلکه بازار بورس زنده شده و از زمین بلند خواهند شد و برهمین اساس و با روند موجود، سپرده های خارج شده مردم از بانکها هم ناجی بازار بورس نخواهند بود که از این بابت اینجانب هم برای آینده دولت نگرانم زیرا با ادامه همین روند و سیاست هائیکه طی حدود 3 سال گذشته اعمال و سپری شده هیچ گرهی از مشکلات کشور و ملت عزیزمان باز نشده و نخواهد شد.
منبع: خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام//