اسلام دین معنویت و زندگی است. از این رو هم مردم را به عبادت خدا فراخوانده است و هم به عدالت اجتماعی و اقامه قسط و عدل دعوت کرده است، زیرا انسان از آنجا که مخلوق خداست و خدا ربوبیت و تدبیر او و نظام هستی رابر عهده دارد، باید او را عبادت کند. همین خدا او را اجتماعی آفریده است تا با دیگران رابطه برقرار کند. بنابراین باید اصلی بر زندگی اجتماعی او حاکم باشد تا تعادل جامعه برقرار و از هر نوع تعدی و تجاوز و ظلم و ستم جلوگیری شود. از این رو، خداوند متعال یکی از اهداف ارسال انبیای الهی را اقامه قسط و عدل معرفی کرده است: «لیقوم الناس بالقسط» (حدید، 28).
زندگی اجتماعی انسان دارای شئون گوناگونی چون سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و … است که یکی از مهمترین آنها، شأن اقتصادی است. انسان باید بداند چه چیزی را و چگونه و به چه مقدار و برای چه تولید کند و همچنین چه چیزی را و چگونه و چه مقدار و برای چه توزیع کند و نیز چه چیزی را و چگونه و چه مقدار و برای چه مصرف کند. همه اینها مربوط به تدبیر و معیشت زندگی انسان است.
برای اینکه انسان نظام اقتصادی خود را در تولید و توزیع و مصرف تنظیم کند، آموزه های دینی برنامه هایی را در بعد ایجابی و سلبی ارائه کرده است تا عدالت حاکم و ظلم و ستم برچیده شود. در بعد ایجابی آدمی را به کار و اشتغال ترغیب کرده و از بیکاری بر حذر داشته است تا انسان در پرتو کار و اشتغال، به تولید و توزیع بپردازد و در بعد سلبی، او را از تولید درآمد حرام بازداشته و از او خواسته است تا از احتکار، ظلم، ستم، سرقت، رشوه و مانند آن بپرهیزد.
از جمله کارهایی که قرآن به عنوان مصداق ظلم اقتصادی معرفی می کند رباخواری است. از این رو خدای متعال از مومنان خواسته است رباخوری نکنند که رباخوری جنگ با خدا و ظلم به مردم است:
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربا ان کنتم مومنین فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تُبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون».
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا پروا داشته باشید و باقیمانده مطالبات ربا را واگذارید اگر ایمان دارید. اگر چنین نمی کنید بدانید خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید سرمایه های شما از آن شماست. نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود (بقره، 278 تا 279)
با توجه به این آیه، لازمه ایمان به خدا، تقوای اقتصادی و ترک رباست. با در نظر گرفتن آیات مربوط به ربا چند سوال مطرح می شود: 1- معنای ربا و اقسام آن کدام است؟ 2- دلایل ناپسندی ربا در قرآن و روایات چیست؟ 3- پیامدهای رباخواری چیست؟
معنای ربا
ربا در لغت به معنای افزوده، برجسته و برآمده است. قرآن درباره برآمدن زمین بر اثر بارش باران فرموده است: «فاذا انزلنا علیها الماء اهتزَّت وربَت» (حج، 5) ما وقتی آب را بر زمین فرو فرستادیم زمین به اهتزاز درآمده و بالا آمده است. از کفی که روی آب و سیل برجستگی دارد از آن به زَبَد رابی یاد کرده است (رعد، 17) و درباره انسان هایی که خود را نسبت به دیگران برجسته می پندارند فرموده است: «ان تکونَ امهٌ هی اربی من امَه» (نحل، 92) یعنی امتی برجسته تر از امت دیگر باشد.
ربا در اصطلاح، زیاده گیری یا مال زیادتر در قرض یا خرید و فروش مکیل و موزون است نه مطلق زیاده گرفتن یا مال زائد.
نزول تدریجی حکم ربا
روش قرآن در مبارزه با انحرافات ریشه دار اجتماعی آن است که تدریجاً زمینه سازی می کند و افکار عموم را گام به گام به مفاسد آن آشنا می سازد . پس از آماده شدن زمینه برای پذیرفتن حکم نهایی، حکم و قانون را به صورت صریح اعلام می کند.
در زمان جاهلیت، رباخواری در بین مردم بخصوص در بین اهل مکه بشدت رواج داشت. به همین دلیل قرآن برای ریشه کن ساختن آن، حکم تحریم را در چهار مرحله بیان کرده است:
مرحله اول: قرآن در مرحله اول در قالب یک اندرز اخلاقی اعلام می کند رباخواری در پیشگاه خدا کار پسندیده ای نیست: «و ما آتیتم من ربا لیربو فی اموال الناس فلا یربو عندالله و ما آتیتم من زکاهٍ تریدون وجه الله فاولئک هم المُضعِفون» آنچه به عنوان ربا می پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد نزد خدا فزونی نخواهد یافت و آنچه را به عنوان زکات می پرداید و در آن رضای خدا را می طلبید پس آنها پاداش مضاعف دارد (روم، 39).
بر اساس این آیه، افراد سطحی و کوته بین، ثروت حاصل از ربا را افزایش مال می پندارند، اما در پیشگاه خدا چیزی بر مال آنها افزوده نمی شود، بلکه زکات در راه خداست که ثروت را افزایش می دهد.
مرحله دوم: درمرحله بعد، قرآن ضمن انتقاد از عادات و رسوم ناپسند و غلط، به عادات زشت رباخواری اشاره کرده و می فرماید: «وأخذِهِمُ الربا و قد نهوا عنه» یکی دیگر از عادات بد آنها این بود که رباخوار بودند با اینکه از آن نهی شده بودند (نسا، 161).
مرحله سوم: در مرحله سوم رباخواری بشدت منع و این کار در حد جنگ با خدا اعلام شده است (بقره، 275-279) که در مقاله مورد بحث به آن پرداخته می شود.
مرحله چهارم: به صراحت حکم تحریم را اعلام می کند و می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لاتاکلوا الربا اضعافا مضاعفه و اتقواالله لعلکم تُفلحون و اتقو النار التی اعدت للکافرین». ای کسانی که ایمان آورده اید! ربا را چند برابر نخورید، از مخالفت با فرمان خدا بپرهیزید تا رستگار شوید و از آتشی که برای کافران آماده شده است، خود را حفظ کنید (ال عمران، 130 و 1312).
در زمان جاهلیت معمول بود اگر بدهکار نمی توانست در سررسید مدت بدهی خود را بپردازد از طلبکار تقاضا می کرد مجموع سود و اصل بدهی را به شکل سرمایه جدیدی به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد. یعنی سود به اضافه سرمایه، سود جدیدی را تشکیل می داد تا از این راه بدهکار، چندین برابر اصل سرمایه را به رباخوار بپردازد.
اقسام ربا
ربا از نظر فقهی دو نوع است:
1- ربای معاوضی: یعنی دو هم جنس را به زیاده گرفتن مبادله کند در صورتی که آن دو کیل و موزون باشند. بنابراین، این حالت دو شرط دارد: از یک جنس بودن عوض و معوض و کیل و موزون بودن. یعنی از باب مثال گندم را با گندم مبادله کند و زیاده از آنچه که داده است دریافت کند.
2- ربای قرضی: اگر کسی چیزی را به کسی قرض دهد، گرفتن زیادتر از آن حرام است خواه آن زیاده شدن، عینی باشد مثل پول یا حُکمی مثل اینکه شرط کند کاری برای او انجام دهد. ربای قرضی مشروط به هیچ قید و شرطی نیست بلکه مطلق است.
تفاوت ربای قرضی و ربای معاملی
1. ربای معاملی محدودیت دارد، یعنی محدود به کیل و موزون بودن و از یک جنس بودن است. در حالی که در ربای قرضی، محدودیتی نیست یعنی زیاده گرفتن در هر قرضی چه کیل و موزون باشد یا نباشد، حرام است. از این رو، حرمت ربای قرضی از حرمت ربای بیع گسترده تر است.
2. در ربای قرضی، اگر شرط اضافه شود، سرمایه ای که قرض داده و پس گرفته می شود حلال است و مقدار زائد، حرام است. ولی در ربای معاملی، اصل داد و ستد و معامله باطل و حرام است.
امام صادق (ع) در شدت حرمت ربا نسبت به سایر محرمات فرمود: «درهمٌ من ربا اعظمُ عندالله من سَبعین زنیه کلها بذات محرم فی بیت الله الحرام» یعنی عقوبت یک درهم ربا نزد خدا از هفتاد زنا به محارم در مسجدالحرام و مقدسترین مکان بیشتر است (تفسیر قمر، ج1، ص 93).
تقوای اقتصادی
تقوا ملکه ای نفسانی است که دارنده آن از وفاق هوا و مخالفت با خدا پرهیز می کند، تقوا در رابطه با مال و پرهیز از ربا، تقوای اقتصادی و رعایت حقوق مالی دیگران است. از این رو، در آیه مورد بحث خدای سبحان خطاب به مومنان فرمود: تقوا پیشه کنید و اگر ایمان دارید ربا و زیاده خواهی را رها سازید زیرا ترک سود ربوی نشانه ایمان است و تکرار ایمان در آغاز و پایان آیه، تاکیدی بر این است که رباخواری با روح ایمان و تقوا سازگاری ندارد.
ربا، جنگ با خدا و رسول
نافرمانی و ترک اوامر الهی و ارتکاب نواهی، اعلام جنگ با خدا و اخلال در نظام اقتصادی، اجتماعی و حکومتی اسلام و نیز نبرد با ولی مومنان و رسول خداست و هر یک در دنیا و آخرت، مجازات جداگانه ای دارد و رباخواران چون هم حکم الهی حرمت ربا را زیر پا می گذارند و هم حکم حکومتی را که بر اساس تأسیس و اداره نظام اسلامی است، اعلام نبرد با خدا و رسول کرده است و به عبارت دیگر، ربا چون نافرمانی خداست، اعلام جنگ با اوست و چون اخلال در نظام اسلامی است، اعلام نبرد با رسول خداست.
مشی دیوانه وار رباخواران
در قرآن کریم شخص رباخوار به آدم دیوانه ای تشبیه شده است که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بردارد: «الذین یاکلونَ الربا لا یقومون الا کما یقومٍ الذی یتخبَّطه الشیطان من المسَّ ذلک بانهم قالوا انَّما البیع مثل الربا و احلَّ الله البیع و حرم الربا فمن جاءهُ موعظه من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله و من عادَ فاولئک اصحابُ النارِ هم فیها خالدون».
کسانی که رباخواری می کنند در روز قیامت از قبر بر نمی خیزند مگر بسان شخص دیوانه و وحشت زده ای که شیطان آشفته و پریشانش کرده است. این کیفر بدان جهت است که گفتند: خرید و فروش از نظر حلال بودن و سودآوری همسان رباخواری است، در صورتی که خدای سبحان داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است. بنابراین کسی که موعظه الهی به وی رسد و از رباخواری دست بردارد، سودهایی که در سابق برده از آن اوست و این تحریم شامل گذشته نمی شود و کارش به خدا واگذار می شود و کسانی که به رباخواری بازگردند اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود (بقره، 275).
سرّ مخبط و جنون آمیز قیام رباخوار آن است که تفکر اقتصادی او جنون آمیز و وارونه است. چون بر اساس منطق رباخواران، اقتصاد فقط ربوی است و ربا اصل و محور اقتصاد است و بیع، فرع و شبیه آن.
این تفکر وارونه، همه اوصاف و افعال رباخوار را مخبطانه می کند. به عبارت دیگر، شیطان صفتان رباخواری خود را چنین توجیه می کنند که خرید و فروش هم مثل رباست. در صورتی که اینچنین نیست، زیرا در معامله و داد و ستد، شخص کار و کوشش و مهارت به خرج می دهد و به نقل و انتقال و فعالیت تجارتی می پردازد و کالا را در دسترس مردم قرار می دهد و هر گونه خسارتی را عهده دار می شود و در مقابل، مقداری سود دریافت می کند، ولی در ربا شخص از یک دست پول به افراد نیازمند می دهد و از دست دیگر با مقداری اضافه می گیرد. در نتیجه عده ای مرفه بی آنکه کاری انجام دهند و ضامن خسارت مال باشند. روز به روز بر ثروتشان افزوده و افراد ضعیف روز به روز ضعیفتر می شوند. بنابراین ربا وسیله ای برای استعمار و استضعاف و استثمار مردم است. از این رو مقایسه بین داد و ستد و ربا، مقایسه نامناسبی است.
مراد از شیطان
مراد از شیطان در مفهوم کلی، هر شری است که مصادیق آن ابلیس و دیگر جنیان و انسان های شرورند یا فقط ابلیس است که از طایفه جن به شمار می رود (مفردات راغب، ص 404). از آیه استفاده می شود که شیطان در جنون برخی دیوانگان تاثیر دارد، هر چند علل و اسباب طبیعی در دیوانگی نقش دارد ولی علل طبیعی جنون سبب نمی شود اثر شیطان را در جنون انکار کرد و تشبیه رباخوار و مجنون را همراهی با فرهنگ خرافی مردم دانست، زیرا جن زدگی خرافات نیست و خدای سبحان برتر از آن است که در کلامش هر چند در قالب تشبیه باشد به مطلب خرافی استناد کند و اگر سخنان خرافی را بیان کند بطلان آن را نیز اعلام می کند چون در کلام خدای سبحان اصلاً باطل و خرافات راه ندارد (فصلت، 42).
نویسنده:حضرت آیت الله جوادی آملی
تهیه و تنظیم: حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پور
منبع: گسترش اخلاق اسلامی