مضاربه غیر از ربا
همان گونه که در جاهلیت خرید و فروش را مانند ربا تصور می کردند، در جاهلیت مدرن نیز برخی مضاربه و ربا را همتای هم می انگارند. از این رو بانکداری اسلامی را که در قالب عقود اسلامی فعالیت اقتصادی می کند مرکز ربا می دانند در حالی که این قیاس ما چه نو و چه کهن مع الفارقند زیرا بیع و مضاربه تبادل کالا به نقد یا تبادل کار به نقد است و در مضاربه در واقع، مشارکت کار و سرمایه است که مضاربه گیرنده، سرمایه را می گیرد و با کار خود با آن به فعالیت اقتصادی می پردازد و از این طریق سودی به دست می آورد که بخشی از آن را به صاحب سرمایه می دهد.
احکام الهی تابع مفاسد و مصالح
احکام الهی به استناد مصالح و مفاسد کنونی است که خدای حکیم از آن آگاه است و بندگان درصدد فهم آن اسرار و رموزند که به برخی از آنها پی برده اند و مصالح بیع و مفاسد ربا پشتوانه تحلیل بیع و تحریم رباست. آن مصالح و مفاسد عبارتند از:
1. در خرید و فروش معمول هر دو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هر دو سود می برند و گاهی هر دو زیان می کنند و گاهی یکی زیان و دیگری سود می برد در حالی که در معاملات ربوی، رباخوار هیچ گاه زیان نمی بیند و تمام زیان های احتمالی بر دوش ربادهنده سنگینی می کند. به همین دلیل است که موسسات ربوی روز به روز سرمایه دارتر می شوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف، پیوسته بر حجم ثروت آنان افزوده می شود.
2. در تجارت و خرید و فروش معمولی، دو طرف معامله در مسیر تولید و مصرف گام برمی دارند در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد، بلکه بعکس تعادل اقتصادی را در جامعه به هم می زند، زیرا رباخواران سود می برند و زیان های اقتصادی تنها متوجه دهنده رباست.
3. با شیوع رباخواری، سرمایه ها در مسیر ناسالم قرار می گیرد و پایه های اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل می شود، در حالی که تجارت صحیح، موجب گردش سالم ثروت است.
4. رباخواری از آنجا که نوعی تبادل ناسالم اقتصادی است، موجب می شود عواطف و پیوندها را سست کند و بذر کینه و دشمنی را در دل ها بپاشد. از این رو، رباخواری منشأ دشمنی ها و جنگ های طبقاتی است در حالی که تجارت صحیح چنین نیست و هرگز جامعه را به طبقاتی شدن و جنگ های ناشی از آن سوق نمی دهد.
5. در روایات اسلامی سِرّ و حکمت تحریم ربا را امتناع مردم از کار نیک می داند. امام صادق (ع) فرمود: «انما حرّم الله الرّبا لکیلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف» یعنی خداوند ربا را حرام کرده است تا مردم از کار نیک امتناع نورزند (وسایل الشیعه، ج 12، ص 422).
6. چهره باطنی رباخوار، دیوانگی و شکم بزرگی است. امام صادق (ع) می فرماید: پیامبر اکرم (ص) در شب معراج عده ای را دید که می خواستند از جایشان بلند شوند اما نمی توانستند زیرا شکم آنها خیلی بزرگ بوده است، از جبرئیل پرسید اینها چه کسانی هستند؟ جبرئیل در جواب گفت: «هولاء الذین یأکلون الربا لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المسّ» یعنی اینان رباخوارانند که قیامشان مانند قیام دیوانگان است که بر اثر مسّ شیطان به آن مبتلا شده اند (نورالثقلین، ج 1، ص 29).
9. در روایتی از امام رضا (علیه السلام) علیه تحریم ربا را فساد اموال می داند و می فرماید: همان طوری که دادن مال به افراد سفیه و کم خرد و رشدنایافته، سبب فساد اموال می شود ربا نیز سبب فساد اموال می شود. «حرمّ الله الرّبا امله فساد الاموال کما خطر علی السفیه ان یرفع ماله الیه لما یتخوف علیه من افساده حتی یونس منه رشده» خدای سبحان ربا را برای این حرام کرده است که موجب فساد اموال می شود چنان که از دادن مال به سفیه منع کرده است، زیرا تا وقتی که به سن رشد نرسیده باشد امکان از بین بردن و فساد مال است (عیون اخبار الرضا، ج 2، صص 100 و 101). و در بخش دیگری از این حدیث فرمود: «عله تحریم الرّبا بالنسیه امله ذهاب المعروف و تلف الاموال و رغبه الناس فی الریح و ترکهم القرض و الفرض و صنایع المعروف و لما فی ذلک من الفساد و الظلم و قناء الاموال» (همان منبع) یعنی علت تحریم ربا نسبت به نسیه آن است که معروف و کار نیک از بین می رود و کسی به عمل نیک و پسندیده احترام نمی کند و اموال نابود می شود و مردم با رغبت به سود، قرض و کار واجب مالی مثل خمس و زکات و کارهای پسندیده را ترک می کنند و این امر فساد و ظلم و نابود شدن اموال را در پی دارد.
کاهش در ربا و افزایش در صدقات
در قرآن ربا در برابر انفاق و صدقات آمده است و یکی را موجب خیر و برکت و دیگری را موجب سلب خیر و برکت می داند. از این رو فرموده است: «یمحِقُ الله الربا و یربی الصدقات و الله لایحبُّ کلَّ کفارٍ أثیمٍ» یعنی بر خلاف پندار کفار، خداوند ربا را کاهش و صدقات را افزایش می دهد. کسانی که به جای دستگیری از نیازمندان به پاس نعمت الهی دست به رباخواری می زنند افرادی ناسپاس و گناهکارند و خداوند هیچ انسان ناسپاس و گناهکاری را دوست ندارد (بقره، 276).
از پیامبر اکرم روایت است که آشکار شدن ربا در یک سرزمین، نشانه هلاکت آنجاست و ربا اگر چه بسیار باشد عاقبت اندک شود، محق به معنای نقصان و از بین رفتن و بردن برکت است برعکس پندار دنیاپرستان که به ظاهر ربا را موجب افزایش مال و صدقات را باعث کاهش مال می بینند، خداوند خیر و برکت را از رباخواران می گیرد و به مال صدقه دهندگان برکت و فزونی می دهد.
بنابراین، آیه «یمحق الله الربا و یربی الصدقات» دو مطلب را می فهماند: 1. زوال و ظلمت ربا و زیادت و برکت و نورانیت صدقه در امور فردی و اجتماعی؛ 2. نابودی تدریجی و تاریکی عمل ربوی در دنیا و آخرت و برکت و نورانیت صدقه در دنیا و آخرت ظهور دارد.
علت نابودی و زوال حتمی ربا آن است که اولاً خدا هر باطلی را نابود می کند: «ان الباطل کان زهُوقاً» (باطل حتماً نابودشدنی است) و ثانیاً ربا، خوردن مال به باطل است پس در نتیجه ربا نابود شدن است (اسرا، 81).
در آیه، رباخواران را کفار و اثیم می داند زیرا معاصی فراوانی را در پی دارد از باب مثال رباخوار اگر روزه می گیرد، روزه خود را با مال دیگران افطار می کند و نماز او با لباس حرام همراه است و تجارت وی آمیخته با حرام است و خانه او از مال حرام ساخته شده است پس این عمل، سبب آلودگی همیشگی به معصیت است. از سوی دیگر بر اساس وظیفه اجتماعی و دینی، رباخوار باید با مومنان برادر باشد، لکن رباخواری به جای ایجاد پیوند برادری، ایجاد کننده قهر آفرینی و کینه است، مومنان باید برای افزایش برّ و تقوا همکاری کنند ولی ربا سبب همکاری بر اثم و عدوان است.
از امام صادق (ع) از معنای آیه «یمحقُ الله الربا…» پرسیدند که با اینکه به ظاهر، مال رباخوار افزایش پیدا می کند چرا از کاهش مال رباخوار سخن می گوید امام فرمود: «فایّ محق احمق من درهم یمحق الذین فان تاب منه ذهب ماله و افتقرها» یعنی: چه نابودی بدتر از نابودی دین با یک درهم رباست و اگر توبه نکند مال او از بین رفته و فقیر می شود (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 279).
توضیح آنکه مال متراکم ربوی از دو صورت خارج نیست یا مورد بهره برداری رباخوار واقع می شود که در این صورت دین او به حماق رفته است و یا توبه می کند و اموال را به صاحبان آنها باز می گرداند. در این صورت چیزی در دست او نمی ماند.
چگونگی توبه رباخوار
اگر انسانی مبتلا به رباخواری باشد اگر حکم الهی را دریافت کند و با قانون خدا آشنا شود و احکام الهی را به عنوان موعظه و خیرخواهی خدا تلقی کند از کارهای حرام توبه می کند. این توبه چند صورت دارد:
1. اگر قبل از اعلام حکم ربا، مسلمانی اقدام به رباخواری می کرد و پس از آگاهی از احکام الهی توبه کند با توجه به اینکه قانون عطف به ماسبق نمی شود، کیفر ربا از این دسته برداشته است و آنها کیفری ندارند و توبه آن همان ترک ربا و خودداری از دریافت اضافه پس از آگاهی از حکم الهی است. چنان که در صدر اسلام پیش از نزول حکم ربا برخی از مسلمانان رباخوار بودند.
2. اگر فردی قبل از اسلام و مسلمان شدن در نظام اسلامی ربا گرفته است و اکنون اسلام آورده است، با اینکه پس از نزول حکم و قانون، همگان مکلف به اجرای احکام فقهی اسلامند و قانون درباره آنها به طور کامل اجرا می شود اما درباره این گروه، پذیرش دین اسلام تفضلاً تخلفات پیشین آنان را جبران می کند و می پوشاند، ولی پس از صدور حکم ربا یا پذیرش دین، هیچ کس اجازه ندارد باقی مانده طلب های ربوی را از مدیون دریافت کند و تنها اصل آن را مالک است. نتیجه آنکه حکم وضعی اموال ربوی گذشته درباره غیر مسلمان رباخوار، صحت تملک آنهاست و رابطه او با خدا به امر الهی واگذار شده است. از این رو شاید در قیامت بخشیده شود.
3. اگر مسلمانی با آگاهی از حکم ربا، اقدام به رباخواری و پس از آن توبه کند، باید فقط اصل سرمایه را دریافت کند و از دریافت سود بپرهیزد: «و تبتُم فلکُم رووسُ اموالکم لا تَظلمون و لا تُظلمون». در حقیقت، اگر انسانی توبه کند تنها مالک اصل مال خویش است و مجاز به دریافت سود نسیت، زیرا رباخواری ظلم است. علت ظلم بودن رباخواری هم انضمام ناحق مال دیگران به اموال رباخوار است و اگر رباخوار بخواهد توبه کند با توبه مالک اصل مال خود خواهد بود و کسی مجاز نیست آن را به وی نپردازد و در حقش ظلم کند، نه ظلم کند و نه مورد ظلم واقع شود.
اصل جامع طرد ظلم از ظالم و مظلوم
مهمترین عنصر اعتقادی، «توحید» و برجسته ترین عنصر اجتماعی – سیاسی «عدل» است. عدالت مانع ستمگری و ستم پذیری است. اصل طرد ظلم از ظالم و مظلوم اصلی جامع است که هم در قلمرو اسلامی که تنظیم روابط بین مسلمانان را بر عهده دارد حاکم است و هم در قلمرو توحیدی که عهده دار روابط موحدان جهان است و هم در سطح بین الملل که روابط انسانی را تنظیم می کند و هم در مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی و مسائل خانوادگی حاکم است. از این رو، این آیه به حاکم شدن عدالت بر روابط اقتصادی نسبت به رباخوار و ربادهنده اشاره دارد که ربادهنده باید اصل سرمایه را پرداخت کند و رباگیرنده از دریافت رباخودداری و پرهیز کند.
آمرزش رباخوار جاهل با توبه
رباخوار باید از رباخواری توبه کند زیرا این توبه سبب آمرزش و پاداش الهی است و مخالفت با آن غضب خدا و عذاب جهنم را در پی دارد. امام صادق (ع) فرمود: «ان التوبه مطهره من انس الخطیئه… و ان تبتم فلکم رووس اموالکن لا تظلمون و لا تظلمون فهذا ما دعاالله الیه عباده من التوبه و وعد علیها من ثوابه فمن خالف ما امره الله به من التوبه سخط الله علیه و کانت النار اولی به و احق» یعنی در حقیقت توبه، آدمی را از آلودگی گناهان پاک می کند و اگر کسی از رباخواری توبه کند مالک سرمایه خود است نه مورد ظلم واقع می شود و نه ظلم می کند و این از سوی خدا دعوت به توبه است، اگر کسی توبه کند به ثواب وعده داده شده خدا دست می یابد و اگر کسی از دستور خداوند به توبه، مخالفت کند خدای سبحان بر او خشم می گیرد و آتش عذاب الهی برای او شایسته تر است (تفسیر عیاشی، ج 1، 153).
نتیجه گیری
اسلام از آنجا که دین معنویت و زندگی است هم آدمیان را به خداشناسی و عبادت و مناجات با خدا فراخوانده است تا انسان ها در پرتو آن معنای زندگی را بیابند و از تنهایی رهایی پیدا کنند و اضطراب و نگرانی نداشته باشند و هم برای تأمین زندگی سالم به عدالت فراخوانده است. از این رو خداوند برای برقراری رابطه اقتصادی با مردم، انسان ها را به تعاون و همکاری دعوت کرده و از ظلم و ستم بر حذر داشته است. به همین دلیل انسان را از رباخواری بازداشته و نتیجه رباخواری را دیوانگی دانسته و پیامد سوء آن را در دنیا و آخرت بیان کرده است. همچنین از نظر معنوی آن را جنگ با خدا و از نظر اجتماعی ظلم به انسان ها می داند و اگر انسانی بر اثر جهل یا غفلت و یا غلبه هواپرستی و دنیاطلبی به این عمل اقدام کرد او را به توبه فراخوانده است تا با توجه به ضمن دریافت اصل سرمایه خود از گرفتن ربا و زیاده پرهیز کند و آنچه که مال صاحب سرمایه نیست به او برگرداند. انسانی هم که از این گناه توبه کند در قیامت به ثواب الهی می رسد و اگر از دعوت به توبه سرباز زد گرفتار عذاب الهی خواهد شد.
نویسنده:حضرت آیت الله جوادی آملی
تهیه و تنظیم: حجت الاسلام و المسلمین مصطفی پور
منبع: گسترش اخلاق اسلامی