یکی از مشهورترین شایعات درباره امام خمینی(ره) انتساب جملاتی دروغین درباره آب و برق مجانی در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۵۷(سخنرانی در بهشت زهرا) است. این شایعه البته توسط دوستداران امام پاسخ داده شده؛ به این معنا که اولاً جملاتی که نقل می شود مربوط به ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ است(نه ۱۲ بهمن) و دوماً آن سخنان که در جمع مردم قم در مدرسه فیضیه ایراد شده، مقدمات و موخراتی دارد که در سخنرانیهای قبل و بعد ایشان در اسفند ۱۳۵۷ مفصلاً درباره آن ایراد سخن شده است.
از جمله اینکه امام در همان سخنرانی صراحتاً می فرمایند هدف انقلاب تأمین نیازهای معنوی است نه مادی: «ما علاوه بر اینکه زندگى مادى شما را مى خواهیم مرفه بـشـود، زندگى معنوى شما را هم مى خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. مـعـنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم. آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند. اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند. اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما هم دنیا را آباد میکنیم؛ هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین معناست که خواهد شد. این دارایی از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و من امر کردهام به مستضعفین بدهند و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر هم در امور حاصل خواهد شد. لکن یک قدری باید تحمل کنید. به این نغمههای باطل گوش نکنید. آنها حرف میزنند ما عمل میکنیم. آنها شما را میخواهند دلسرد کنند از اسلام. اسلام پشتیبان شماست.» [۱]
امام در ادامه این سخنرانی به لزوم اصلاحات ساختاری در کشور اشاره می کنند که اصلاح بانک ها و رفع ربا هم جزو مسائل عمده آن است: «ما پس از این، راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از این وضع رقّتبار برگردد، از این وضع استعماری برگردد. باید تمام این کاخهای وزارتخانه را، وزارتخانهها را که میلیونها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی. این فرمْ فرم خارجی است، فرم اجنبی است، فرم طاغوت است. در دادگستری «کاخ» درست شده است لکن دادگستری نیست، دادخواهی نیست، فقط کاخ است. کاخها باید برود، دادخواهی به جای آن بنشیند. بانکها بتدریج باید تعدیل بشود، و «ربا» بکلی قطع بشود.» [۲]
و تأکید می کنند که اسلام برای مسائل اقتصادی و اجتماعی جامعه هم برنامه دارد: «من باید به مَصادر امور بگویم که، اخطار کنم که، اینقدر ضعف نفس به خرج ندهید! دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنید. بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما دادگستری غربی باشد، قوانین ما قوانین غربی باشد. اینقدر ضعیفالنفس نباشید! ما قانون غنی داریم؛ ما قانون الهی داریم. آنهایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح میدهند، اینها از اسلام اطلاع ندارند. آنهایی که میگویند نمیشود اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای این[است] که اسلام را نشناختهاند؛ نمیفهمند چه میگویند… ما با ملت ایران، با همراهی ملت ایران، با پشتیبانی ملت ایران، تمام آثار غرب را ـ تمام آثار فاسده، نه آثاری که تمدن است ـ تمام اخلاق فاسدۀ غربی را، تمام نَغَمات باطلۀ غربی را خواهیم زدایید. ما یک «مملکتِ محمدی» ایجاد میکنیم. بیرق ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد، آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد؛ باید آرمهای اسلامی باشد. از همۀ وزارتخانهها، از همۀ ادارات، باید این «شیر و خورشید» منحوس قطع بشود؛ عَلَم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برود. اینها آثار طاغوت است؛ این تاج آثار طاغوت است؛ آثار اسلام باید باشد.» [۳]
شکی نیست که بانکداری بدون ربا یکی از رئوس اقتصاد اسلامی است و تحقق آن می تواند نماد تحقق اسلام در مسائل اجتماعی باشد. امام(ره) هم از همان ابتدای مبارزات به این امر که اسلام برای مسائل اجتماعی هم برنامه دارد، تاکید داشته اند. چنانچه در یکی از سخنرانی های آغازین نهضت در مسجد شیخ انصاری نجف(۲۳ آبان ۱۳۴۴) می فرمایند: «شاید به یک معنا مسوولیت علمای اسلام از همه کس زیادتر باشد. بر آنهاست که اسلام را آن طور که میدانند معرفی کنند بر دنیا. البته ما وسایل نداریم؛ این هم از بیعرضگی ماست؛ ما وسایل نداریم، همه وسایل دست دیگران است. مسلمین بما هم مسلمین، علما بما هم علما، ندارند یک دستگاهی که اسلام را ابلاغ کنند به دنیا و بگویند اسلام این است. یک کالای به این خوبی، یک کالای به این خوبی دست شما هست و نمیتوانید عرضه کنید به عالم… در محیط خودمان هم نمیتوانیم احکام اسلام را آن طوری که هست عرضه بداریم. ما مباحثاتمان از حدود کتاب «طهارت» و کتاب – عرض میکنم که – «خمس» و کتاب چه و چه، از این حدود تجاوز نمیکند. سیاست اسلام را بحث دیگر نمیکنیم از آن؛ حدود اسلامی دیگر بحث از آن نمیشود. اجرا نشدن غیر آن است که نباید عرضه داشت به دنیا؛ باید عرضه داشت آقا. این یک مطلبی است که باید دنیا بفهمد که اسلام برنامه دارد.» [۴]
در دوران تبعید در نوفل لوشاتو هم در یکی از مصاحبه های مهم خود در پاسخ به این سوال خبرنگار روزنامۀ اندونزی تمپو که “مبانی اقتصادی شما در رژیم اسلامی چیست؟ برای مثال در بخش بانکی آیا ربح از بین خواهد رفت؟ حق مالکیت را در رابطه با اصلاحات ارضی چطور میبینید؟” می فرمایند:
«ربا در اسلام حرام است و به هیچ شکل در اقتصاد اسلامی وارد نباید بشود. و مالکیت در اسلام پذیرفته شده است ولکن اسلام در چیزهایی که حق مالکیت به آنها تعلق میگیرد و نیز در شیوه و شرایط پیدا شدن این حق دستوراتی داده است که نظام اقتصادی اسلام را و نیز روابط اقتصادی در جامعۀ اسلامی را از روابط و نظام اقتصادی سرمایهداری امروز دنیا جدا میکند. و اگر این حدود و شرایط مراعات شود جامعه نه مشکلات و نابرابریهای دنیای سرمایهداری امروز را پیدا میکند و نه دولت اسلامی به بهانههای مختلف هر گونه آزادی را از انسانها سلب میکند. در اینجا باید نظام اقتصادی اسلام را در مجموعۀ قوانین و مقررات اسلامی در کلیۀ زمینهها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلّم است که از نظر اسلامی حل تمامی مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها تنها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص حل نمیشود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرد، و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست. ما معتقدیم تنها مکتبی که میتواند جامعه را هدایت کند و پیش ببرد اسلام است. و دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند و انسان گونه، باید به اسلام روی بیاورد.» [۵]
پس از پیروزی انقلاب هم این تأکید در سخنان ایشان دیده می شود. از جمله اینکه ۲۳ فروردین ۱۳۵۸ در قم باز هم درباره رفع ربا از اقتصاد می فرمایند: «سیستم بانكداری به این وضعی که الان در ایران هست، این وضع وضع طاغوتی است. ربا در اسلام حرام است؛ در قرآن اعلام به حرمت شده است: کسی که ربا بخورد، ربا بگیرد در اسلام، در قرآن گفته شده است که جنگ با خدا میکند! این سیستم باید متحول بشود. سیستم بانكی باید عوض بشود؛ و ما امیدواریم که با همت همه کارمندان و کارگران اینطور مسائل حل بشود. اگر این مسائل حل نشود، فرهنگ ما همان فرهنگ باشد، وزارتخانههای ما همان وزارتخانهها باشد، افراد وزارتخانهها باز همان باشد، ادارات ما باز همان ادارات باشد، و مردم ما باز همان افكار را داشته باشند که در زمان طاغوت داشتند، من خوف این را دارم که شكستی به ما وارد بشود که دیگر جبران نتوانیم بكنیم»[۶]
و نیز در خرداد همان سال ربا را «بدترین نوع استثمار» می خوانند: «اصل بهره از پول یک امری است بسیار خلاف انصاف و خلاف انسانیت که یک پولی آنجا گذاشتهاند، بعد آن پول نه کاری، نه چیزی، یک چیزی در آورند. بدترین انواع استثمار همین رباست که در مقابل هیچ، خود پول که هست و در مقابل هیچ، این بزاید، بهره بردارد. در اسلام، این البته به هر صورتش حرام است حتی این فرارهایی که بعضی ها جایز میدانند، این فرارها هم صحیح نیست. فرار از ربا هم صحیح نیست. یک راههایی گفته شده است، لکن آنها هم صحیح نیست بهرهبرداری از این نقود و از پول به هیچ وجه در اسلام جایز نیست. از جهتی که یک همچو بانک اسلامی که مبنایش بر این باشد که بهره در کار نباشد و ربا در کار نباشد، این یک خدمت بزرگی است به جامعه و به اسلام، هر دو، که امید است که احتیاج مردم از سایر بانکها به واسطۀ این بانک سلب بشود و مردم توجه بکنند به این بانک که اسلامی است، مبنایش اسلام است، اسلامی است و مبنایش بر این است که استثمار نکند مردم را، بهرهبرداری از انسان بیخودی نکند.»
و درباره لزوم برچیده شدن بانکهای ربوی می فرمایند: «توفیق شما را از خدا میخواهم که در این راه با صداقت، با نیت صادقانه عمل بکنید، چنانچه هر کاری که با نیت صادقانه شد، آن کار به نتیجه میرسد، و به نتیجهای که بخواهید میرسد. نیتها را باید صادق کرد و برای خدا. یک همچو کار بزرگی که شما الآن انجام میدهید انشاءاللّه برای خدا باشد تا منافع آخرتی هم برای همهتان انشاءاللّه داشته باشد و من امیدوارم که توفیق پیدا بکنید و بانک شما یکوقت بانک اول باشد و سایر بانکها که بر مبنای بهرهبرداری و بر مبنای خلاف و فساد است، اینها از بین بروند، یا بهرهها از بین بروند که همه اسلامی بشوند، آنوقت شما هم یکی از بانکها. اگر اسلامی شدند آنها هم بمانند، و الاّ بالاخره باید برچیده بشوند اگر اسلامی نشوند..» [۷]
از تأکیدات مداوم ایشان در سال نخست پیروزی انقلاب آنست که تا رفع کامل آثار طاغوت از ساختار کشور و از جمله ربا، نمی توان دلخوش به استقرار جمهوری اسلامی بود: «البته جمهوری اسلامی تصویب شده است. قانون این جمهوری هم تصویب شد. این هر دوشان با آرای کم نظیر این[ملت]تصویب شده. اما مقصد که این نبوده است که ما یک پرچم جمهوری پیدا بکنیم و یک تمبر جمهوری و یک[عنوان جمهوری اسلامی] مقصد که این نبوده. مقصد این بوده است که جمهوری اسلامی، یعنی سرتاسر مملکت اسلامی باشد. مردم رأی دادند به جمهوری اسلامی، سرتاسر باید اسلام باشد و کارشناس های اسلامی باید اسلام را معرفی کنند. ادارات باید ادارات اسلامی بشود. یعنی نمیشود انسان بگوید که ما مسلم هستیم وقتی که برویم در مؤسساتشان ببینیم که بویی از اسلام نیست. ما بگوییم ما به جمهوری اسلامی رأی دادیم و مملکت ما جمهوری اسلامی است، لکن برویم تو بازارش، ببینیم[هنوز] ربا هست. و برویم توی اداراتش ببینیم[هنوز] رشوه است. برویم در فلان جا ببینیم کمکاری و بیکاری و – عرض میکنم – هرزه روی و این طور چیزها. این نمیشود. این تناقض است مابین جمهوری اسلامی و عمل.» [۸]
و در مقام مقایسه بین حکومت اسلامی و رژیمهای فاسد، یکی از شاخصه های حکومت اسلامی را مخالفت با ربا می دانند: «آن حکومتی را که اسلام میخواهد و آن رژیمی را که اسلام میخواهد متحقق باشد انشاءاللّه متحقق بشود به طوری که شما هرجا بروید، بازار بروید ببینید بازار اسلامی است؛ دیگر اجحاف نمیشود؛ زیادفروشی بیجا نمیشود؛ کم فروشی نمیشود؛ ربا نمیشود؛ مفتخوری نیست. در ارتش بروید ببینید که اسلامی هست؛ همهشان توجه به اسلام دارند؛ نماز میخوانند؛ روزه میگیرند ماه رمضان. و هکذا در مسجد بروید میبینید که همه چیز درست است. در ارتش بروید میبینید که مثل این است که توی مسجد رفتهاید، و همه جای مملکت، وزارتخانههایش، اداراتش، همه اسلامی بشود. اگر انشاءاللّه آنی که خدای تبارک و تعالی فرموده است بشود، تحقق پیدا بکند، آن وقت یک نمونهای است که در عالم عرضه بشود به اینکه آنکه ما میخواستیم این است. و الآن هم، که تا اینجا رسیدید، کاری انجام گرفته است که دنیا باورش نمیآید. این کار را اسلام کرد. مردم چون فریاد کردند «اسلام»، تودههای مردم داد زدند «اسلام»، وقتی که از پهلُویِ ارتش رفتند، ارتش هم به اینها متصل شد؛ وقتی از پهلوی ژاندارمری رفتند، ژاندارمری هم به اینها متصل شد، همه متصل شدند به هم و این مطلب اعجاز آمیز را متحقق کردند. و امیدوارم که به این تتمهاش هم همه مجتمعاً با هم انشاءاللّه برسید. و ـ قضیۀ ـ مِنبعد قضیۀ قانون اساسی را هم با آن مجلس خبرگان ـ که باید اشخاص بسیار خبیر و اسلامی باشند ـ آنها هم متحقق بشود. یک قانون اساسی اسلامی، یک مجلس شورای اسلامی، یک رئیس جمهور اسلامی، همۀ اینها تحقق پیدا بکند. و بعد که اینها تحقق پیدا کرد، کارهای اصلاحی آسان پیش میرود. انشاءاللّه خدا همۀ شما را حفظ کند و موفق باشید به اینکه همهمان خدمت کنیم.» [۹]
و در دفاع از بازاریان مسلمان و متعهدی که مخالف ربا هستند، می فرمایند: «بازار باید مظهر تام اسلام و عدالت باشد. بازار باید احتراز کند از چیزهایی که مخالف دستورات اسلام است. و اقبال کند به آن چیزهایی که موافق دستورات اسلام است. از ربا بازار باید مُطهّر باشد. اگر در بین بازاریها اشخاصی باشند که خدای نخواسته ربا میخورند، خود بازاریها آنها را نصیحت کنند. مبادا یک همچو مرضی توسعه پیدا بکند و مملکت ما را به نابودی بکشد. ربا خوری، بازارها را از بین خواهد برد. مردم را خواهد تباه کرد. مبادا خدای نخواسته در بین بازار یک همچو معصیت بزرگی ـ که در رأس معاصی، خدا قرار داده است و آن را بالاتر از زنا[۱۰] و در حکم مقاتله با خدا قرار داده است[۱۱] مبادا یک وقت در بازار یک همچو امری باشد. و انصاف نیست که در بازار گرانفروشی باشد. در موقعی که مردم ایران، زن و بچۀ مردم ایران برای جنگزدهها دارند از منافع خودشان میگذرند و آن چیزی که دارند هدیه میکنند، مبادا در یک همچو موقعی در بازار، اشخاصی پیدا بشوند که گرانفروشی کنند که موجب فلج مردم و ناراحتی مردم بشود. اگر خدای نخواسته از اعمال ما یک شکستی واقع بشود به اسلام، مسئولیت ما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار بزرگ است.» [۱۲]
من از ملت معذرت میخواهم
به همین دلیل است که یک سال بعد ایشان از اینکه با گذشت دو سال از پیروزی انقلاب هنوز نتوانسته اند آرمان های انقلاب را محقق سارند، خاضعانه از محضر ملت عذرخواهی می کنند: «من از شماها عذر مىخواهم. من از ملت ایران عذر مىخواهم. من از ملت ایران عذر مىخواهم. من از این مادرهایى که بچههاى خودشان را از دست دادند معذرت میخواهم. من از این برادرهایى که عزیزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت میخواهم… معذرت میخواهم که عُرضه این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت مىخواهم. من از پیشگاه ولى عصر امام مهدى- سلام اللَّه علیه- معذرت مىخواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت مىخواهم… ما نتوانستیم براى شما کار انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازى هستیم. ما باز گرفتار آرمهایى شاهنشاهى هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهى است. وزارتخانههاى ما، وزارتخانههاى ما باز وزارتخانههاى طاغوتى است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم.» [۱۳]
به همین جهت در وصیت نامه خود هم به سوء استفاده فرصتطلبان از انقلاب اشاره کرده و سلطنت طلبان و رباخواران را در یک ردیف قرار می دهند: «اشخاص غرضمند سلطنت طلب سرمایه دار هنگفت که با رباخواری و سودجویی و با اخراج ارز و گرانفروشی به حد سرسام آور و قاچاق و احتکار، مستمندان و محرومان جامعه را تا حد هلاکت در فشار قرار داده و جامعه را به فساد می کشند، نزد شما آقایان به شکایت و فریبکاری آمده و گاهی هم برای باور آوردن و خود را مسلمان خالص نشان دادن به عنوان «سهم» مبلغی می دهند و اشک تمساح می ریزند و شما را عصبانی کرده به مخالفت برمی انگیزانند، که بسیاری از آنان با استفاده های نامشروع، خون مردم را می مکند و اقتصاد کشور را به شکست می کشند.» [۱۴]
احکام فقهی امام خمینی درباره ربا هم قابل توجه است. ایشان در مساله هفتم تحریرالوسیله میفرمایند: «برخی از فقها برای خلاص شدن و فرار از ربا راههایی را در کتابهای خودشان ذکر کردهاند. من در این مورد تحقیق کردهام و دریافتهام که برای ربا هیچ راهی وجود ندارد و با توجیهات شرعی نمیتوان از شر ربا خلاص شد.» [۱۵]
به همین جهت و در اثر تأکیدات امام بر اقتصاد بدون ربا بود که قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۶۲ تصویب و از ابتدای سال ۱۳۶۳ در کلیه بانکهای کشور به مرحله اجرا درآمد.[۱۶] هرچند که به مرور این قانون دستخوش سوء استفاده شد و ظرفیت های آن بالقوه ماند. به همین جهت شاید یکی از نمادهای پایبندی به خط امام، ایستادگی بر اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا باشد تا آثار تبعیض و اسثمار از اقتصاد کشور برطرف گردد. باید همه آنانی که دل در گرو امام و راه امام دارند منویات ایشان درباره مبارزه با ربا و دیگر نمادهای استثمار از اقتصاد ایران را مد نظر قرار داده و بر اجرای کامل آن پایفشاری کنند.
[۱۰]– فروع کافی، ج ۵، ص ۱۴۴، ح ۱٫
[۱۱]– اشاره است به آیۀ ۲۷۹، سورۀ بقره: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤوسُ أَمْوَ الِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ» پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول برخاستهاید، واگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال برای شماست، به کسی ستم نکردهاید و ستم ندیدهاید.