حضرت آيتالله جوادي آملي در مطلبي پيرامون ,ربا, نوشت: طبق آيات قرآن، ,زكات, باعث افزايش ثروت در جامعه و ربا موجب كاهش آن ميشود.
حجتالاسلام مصطفيپور مطالب مهمي از آيتالله عبدالله جوادي آملي در مورد حرمت ربا در ماهنامه پاسدار اسلام منتشر كرده است. ,اسلام, دين معنويت و زندگي است. از اين رو هم مردم را به عبادت خدا فرا خوانده است و هم به عدالت اجتماعي و اقامه قسط و عدل دعوت كرده است، زيرا انسان از آنجا كه مخلوق خداست و خدا ربوبيت و تدبير او و نظام هستي را برعهده دارد، بايد او را عبادت كند. همين خدا او را اجتماعي آفريده است، تا با ديگران رابطه برقرار كند. بنابراين بايد اصلي بر زندگي اجتماعي او حاكم باشد، تا تعادل جامعه برقرار و از هر نوع تعدي و تجاوز و ظلم و ستم جلوگيري شود. از اين رو، خداوند متعال يكي از اهداف ارسال انبياي الهي را اقامه قسط و عدل معرفي كرده است: «ليقومالناس بالقسط» (حديد، 28). زندگي اجتماعي انسان داراي شئون گوناگوني چون سياسي، اقتصادي و اخلاقي است كه يكي از مهمترين آنها، شأن اقتصادي است. انسان بايد بداند، چه چيزي را و چگونه و به چه مقدار و براي چه توزيع كند و نيز چه چيزي را و چگونه و چه مقدار و براي چه مصرف كند. همه اينها مربوط به تدبير و معيشت زندگي انسان است. براي اينكه انسان نظام اقتصادي خود را در توليد و توزيع و مصرف تنظيم كند، آموزههاي ديني برنامههايي را در بعد ايجابي و سلبي ارائه كرده است، تا عدالت حاكم و ظلم و ستم برچيده شود. در بعد ايجابي آدمي را به كار و اشتغال ترغيب كرده و از بيكاري برحذر داشته است، تا انسان در پرتو كار و اشتغال، به توليد و توزيع بپردازد و در بعد سلبي، او را از توليد درآمد حرام بازداشته و از او خواسته است، تا از احتكار، ظلم، ستم، سرقت، رشوه و مانند آن بپرهيزد.
* رباخواري : ظلم اقتصادي از جمله كارهايي كه قرآن به عنوان مصداق ظلم اقتصادي معرفي ميكند، رباخواري است. از اين رو خداي متعال از مؤمنان خواسته است رباخواري نكنند كه رباخواري جنگ با خدا و ظلم به مردم است: آيه قرآن«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ( 278) فَإِن لَّمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ(279)» اي كساني كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا داشته باشيد و باقيمانده مطالبات ربا را واگذاريد. اگر ايمان داريد. اگر چنين نميكنيد،(با خدا و رسولش اعلان جنگ كنيد) و اگر توبه كنيد، سرمايههاي شما از آن شماست. نه به كسي ستم كنيد و نه بر شما ستم وارد شود. (بقره 278 تا 279). با توجه به اين آيه، لازمه ايمان به خدا، تقواي اقتصادي و ترك رباست.
با در نظر گرفتن آيات مربوط به ريا چند سؤال مطرح ميشود:
1. معناي ربا و اقسام آن كدام است؟ 2. دلايل ناپسندي ربا در قرآن و روايات چيست؟3. پيامدهاي رباخواري چيست؟
معناي ربا در لغت به معناي افزوده، برجسته و برآمده است. ربا در اصطلاح، زيادهگيري يا مال زيادتر در قرض يا خريد و فروش مكيل(پيمانه شده) و موزون است، نه مطلق زيادهگرفتن با مال زائد.
*نزول تدريجي حكم ربا روش قرآن در مبارزه با انحرافات ريشهدار اجتماعي آن است كه تدريجا زمينهسازي ميكند و افكار عموم را گام به گام به مفاسد آن آشنا ميسازد، پس از آماده شدن زمينه براي پذيرفتن حكم نهائي، حكم و قانون را به صورت صريح اعلام ميكند. در زمان جاهليت، رباخواري در بين مردم به ويژه در بين اهل مكه به شدت رواج داشت.به همين دليل ,قرآن, براي ريشهكن ساختن آن، حكم تحريم را در چهار مرحله بيان كرده است: مرحله اول: قرآن در مرحله اول در قالب يك اندرز اخلاقي اعلام ميكند، رباخواري در پيشگاه خدا كار پسنديدهاي نيست: «وَمَا آتَيْتُم مِّن رِّبًا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللَّـهِ وَمَا آتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّـهِ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ(روم 39)» آنچه به عنوان ربا ميپردازيد، تا در اموال مردم فزوني بايد، نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زكات ميپردازيد و در آن رضاي خدا را ميطلبيد، پس آنها پاداش مضاعف دارد (روم، 39).
*افزايش ثروت با زكات نه ربا : بر اساس اين آيه، افراد سطحي و كوتهبين، ثروت حاصل از ربا را افزايش مال ميپندارند، اما در پيشگاه خدا چيزي بر مال آنها افزوده نميشود، بلكه ,زكات, در راه خداست كه ثروت را افزايش ميدهد.
مرحله دوم: در مرحله بعد، قرآن ضمن انتقاد از عادات و رسوم ناپسند و غلط، به عادات زشت رباخواري اشاره كرده و ميفرمايد: « وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ» يكي ديگر از عادات بد آنها اين بود كه رباخوار بودند، با اينكه از آن نهي شده بودند (نسا، 161)
مرحله سوم: در مرحله سوم رباخواري به شدت منع و اين كار در حد جنگ با خدا اعلام شده است (بقره، 275-279) كه در مقاله مورد بحث به آن پرداخته ميشود.
مرحله چهارم: به صراحت حكم تحريم را اعلام ميكند و ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّـهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (130) وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ(131)» اي كساني كه ايمان آوردهايد! ربا را چند برابر نخوريد، از مخالفت با فرمان خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد و از آتشي كه براي ,كافران, آماده شده است، خود را حفظ كنيد (آل عمران، 130 و 131). در زمان جاهليت معمول بود، اگر بدهكار نميتوانست در سررسيد مدت بدهي خود را بپردازد از طلبكار تقاضا ميكرد، مجموع سود و اصل بدهي را به شكل سرمايه جديدي به او قرض بدهد و سود آن را بگيرد، يعني سود به اضافه سرمايه، سود جديدي را تشكيل ميداد، تا از اين راه بدهكار، چندين برابر اصل سرمايه را به رباخوار بپردازد.
*ربا؛ جنگ با خدا و رسول نافرماني و ترك اوامر الهي و ارتكاب نواهي، اعلام جنگ با خدا و اخلال در نظام اقتصادي، اجتماعي و حكومتي اسلام و نيز نبرد با ولي مؤمنان و رسول خداست و هر يك در دنيا و آخرت، مجازات جداگانهاي دارد و رباخواران چون هم حكم الهي حرمت ربا را زير پا ميگذارند و هم حكم حكومتي را كه بر اساس تأسيس و اداره نظام اسلامي است، اعلام نبرد با خدا و رسول كرده است و به عبارت ديگر، ربا چون نافرماني خداست، اعلام جنگ با اوست و چون اخلال در نظام اسلامي است، اعلام نبرد با رسول خداست.
*مشي ديوانهوار رباخواران در قرآن كريم ربا خوار به آدم ديوانهاي تشبيه شده است كه به هنگام راه رفتن قادر نيست تعادل خود را حفظ كند و به طور صحيح گام بردارد.«الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّـهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّـهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ(بقره 275)» كساني كه رباخواري ميكنند، در روز قيامت از قبر نميخيزند، مگر بسان شخص ديوانه و وحشت زدهاي كه ,شيطان, آشفته و پريشانش كرده است. اين كيفر بدان جهت است كه گفتند، ,خريد و فروش, از نظر ,حلال, بودن و سودآوري همسان رباخواري است، در صورتي كه خداي سبحان داد و ستد را حلال و ربا را حرام كرده است، بنابراين كسي كه موعظه الهي به وي رسد و از رباخواري دست بردارد، سودهاي كه در سابق برده از آن اوست و اين تحريم شامل گذشته نميشود و كارش به خدا واگذار ميشود و كساني كه به رباخواري بازگرداند، اهل آتشند و هميشه در آن خواهند بود.
* رباخواران اصل را ربا و ,داد و ستد, را فرع آن ميدانند سر(راز) مخبط و جنون آميز بودن قيام رباخوار آن است كه تفكر اقتصادي او جنون آميز و وارونه است، چون بر اساس منطق رباخواران، اقتصاد فقط ربوي است و ربا اصل و محور اقتصاد است و ,بيع,، فرع و شبيه آن. اين تفكر وارونه، همه اوصاف و افعال رباخوار را مخبطانه ميكند به عبارت ديگر شيطان صفتان رباخواري خود را چنين توجيه ميكنند كه خريد و فروش هم مثل ربا است در صورتي كه اين چنين نيست، زيرا در معامله و داد و ستد شخص كار و كوشش و مهارت به خرج ميدهد و به نقل و انتقال و فعاليت تجارتي مي پردازد و كالا را در دسترس مردم قرار ميدهد و هرگونه خسارتي را عهده دار ميشود و در مقابل مقداري سود دريافت ميكند، ولي در ربا شخص از يك دست پول به افراد نيازمند ميدهد و از دست ديگر با مقداري اضافه ميگيرد، در نتيجه عدهاي مرفه بي آنكه كاري انجام دهند و ضامن خسارت مال باشند، روز به روز بر ثروتشان افزوده و افراد ضعيف روز به روز ضعيفتر ميشوند. بنابراين ربا وسيلهاي براي استعمار و استضعاف و استثمار مردم است. از اين رو مقايسه بين داد و ستد و ربا مقايسه نامناسبي است.
*مضاربه: غير از ربا همانگونه كه در جاهليت خريد و فروش را مانند ربا تصور ميكردند، در جاهليت مدرن نيز برخي مضاربه و ربا را همتاي هم ميانگارند، از اين رو ,بانكداري اسلامي, را كه در قالب عقود اسلامي فعاليت اقتصادي ميكند، مركز ربا ميدانند، در حالي كه اين قياس ما چه نو و چه كهن مع الفارقاند، زيرا بيع و مضاربه تبادل كالا به نقد يا تبادل كار به نقد است و در مضاربه در واقع مشاركت كار و سرمايه است كه مضاربه گيرنده سرمايه را ميگيرد و با كار خود با آن به فعاليت اقتصادي مي پردازد و از اين طريق سودي به دست ميآورد كه بخشي از آن را به صاحب سرمايه ميدهد.
*احكام الهي تابع مفاسد و مصالح احكام الهي به استناد مصالح و مفاسد كنوني است كه خداي حكيم از آن آگاه است و بندگان در صدد فهم آن اسرار و رموزند كه به برخي از آنها پي بردهاند و مصالح بيع و مفاسد را با پشتوانه تحليل بيع و تحريم رياست آن مصالح و مفاسد عبارتند از:
1- در خريد و فروش معمول هر دو طرف به طور يكسان در معرض سود و زيان هستند، گاهي هر دو سود مي برند و گاهي هر دو زيان ميكنند و گاهي يكي زيان و ديگري سود ميبرد، در حالي كه در معاملات ربوي رباخوار هيچگاه زيان نميبيند و تمام زيانهاي احتمالي بر دوش ربادهنده سنگيني مي كند. به همين دليل است كه مؤسسات ربوي روز به روز سرمايهدارتر ميشوند و در برابر تحليل رفتن طبقات ضعيف پيوسته بر حجم ثروت آنان افزوده ميشود. 2- در تجارت و خريد و فروش معمولي دو طرف معامله در مسير ,توليد, و مصرف گام برميدارند، در صورتي كه رباخوار هيچ عمل مثبتي در اين زمينه ندارد، بلكه بعكس تعادل اقتصادي را در جامعه به هم ميزند، زيرا رباخواران سود ميبرند و زيانهاي اقتصادي تنها متوجه دهنده رباست. 3- با شيوع رباخواري، سرمايهها در مسير ناسالم قرار ميگيرد و پايههاي اقتصاد كه اساس اجتماع است متزلزل ميشود، در حالي كه تجارت صحيح موجب گردش سالم ثروت است. 4- رباخواري از آنجا كه نوعي تبادل ناسالم اقتصادي است، موجب ميشود عواطف و پيوندها را سست كند و بذر كينه و دشمني را در دلها بپاشد. از اين رو رباخواري منشأ دشمنيها و جنگهاي طبقاتي است، در حالي كه تجارت صحيح چنين نيست، هرگز جامعه را به طبقاتي شدن و جنگهاي ناشي از آن سوق نميدهد. 5- در روايات اسلامي سر و حكمت تحريم ربا را امتناع مردم از كار نيك ميداند، 6- چهره باطني رباخوار، ديوانگي و شكم بزرگي است. امام صادق ميفرمايد: پيامبر اكرم در شب معراج عدهاي را ديد كه ميخواستند از جايشان بلند شوند، اما نميتوانستند، زيرا شكم آنها خيلي بزرگ بوده است، از جبرييل پرسيد اينها چه كساني هستند؟ جبرئيل در جواب گفت:«هولاء الذين ياكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس» يعني اينان رباخوارانند كه قيامشان مانند قيام ديوانگان است كه بر اثر مس شيطان به آن مبتلا شدهاند. 9- در روايتي از ,امام رضا, علت تحريم ربا را فساد اموال ميداند و ميفرمايد:همان طوري كه دادن مال به افراد سفيه و كم خرد و رشد نايافته سبب فساد اموال ميشود، ربا نيز سبب فساد اموال ميشود. خداي سبحان ربا را براي اين حرام كرده است كه موجب فساد اموال ميشود، چنانكه از دادن مال به سفيه منع كرده است، زيرا تا وقتي كه به سن رشد نرسيده باشد، امكان از بين بردن و افساد مال است و در بخش ديگري از اين حديث فرمود:علت تحريم ربا نسبت به نسيه آن است كه معروف و كار نيك از بين ميرود و كسي به عمل نيك و پسنديده احترام نميكند و اموال نابود ميشود و مردم با رغبت به سود قرض و كار واجب مالي مثل خمس و زكات و كارهاي پسنديده را ترك ميكنند و اين امر فساد و ظلم و نابود شدن اموال را در پي دارد.
*كاهش در ربا و افزايش در ,صدقات, در قرآن ربا در برابر ,انفاق, و صدقات آمده است و يكي را موجب خير و بركت و ديگري را موجب سلب خير و بركت ميداند از اين رو فرموده است:«يمحق الله الربا و يربي الصدقات و الله لا يحب كل كفار اثيم» برخلاف پندار كفار، خداوند ربا را كاهش و صدقات را افزايش ميدهد، كساني كه به جاي دستگيري از نيازمندان به پاس نعمت الهي، دست به رباخواري ميزنند، افرادي ناسپاس و گناهكارند و خداوند هيچ انسان ناسپاس و گناهكاري را دوست ندارد. از پيامبر اكرم روايت است كه آشكار شدن ربا در يك سرزمين نشانه هلاكت آنجاست و ربا اگر چه بسيار باشد، عاقبت اندك شود محق به معناي نقصان و از بين رفتن و بردن بركت است، برعكس پندار دنياپرستان كه به ظاهر ربا را موجب افزايش مال و صدقات را باعث كاهش مال ميبينند، خداوند خير و بركت را از رباخواران ميگيرد و به مال صدقهدهندگان بركت و فزوني ميدهد. بنابراين، آيه «يمحق الله الربا و يربي الصدقات» دو مطلب را ميفهماند: 1- زوال و ظلمت ربا و زيادت و بركت و نورانيت صدقه در امور فردي و اجتماعي؛ 2- نابودي تدريجي و تاريكي عمل ربوي در دنيا و و آخرت و بركت و نورانيت صدقه در دنيا و آخرت ظهور دارد.
* ربا باطل و نابود شدني است علت نابودي و زوال حتمي ربا آن است كه اولا خدا هر باطلي را نابود ميكند: «ان الباطل كان زهوقا» (باطل نابودشدني است) و ثانيا ربا، خوردن مال به باطل است پس در نتيجه ربا نابود شدن است (اسرا،81) در آيه، رباخواران را كفار و اثيم ميداند، زيرا معاصي فراواني را در پي دارد، از باب مثال رباخوار اگر روزه ميگيرد، روزه خود را با مال ديگران افطار ميكند و نماز او با لباس حرام همراه است و تجارت وي آميخته با حرام است و خانه او از مال حرام ساخته شده است، پس اين عمل، سبب آلودگي هميشگي به معصيت است. از سوي ديگر بر اساس وظيفه اجتماعي و ديني، رباخوار بايد با مؤمنان برادر باشد، لكن رباخواري به جاي ايجاد پيوند برادري، ايجادكننده قهر آفريني و كينه است، مؤمنان بايد براي افزايش بر و تقوا همكاري كنند، ولي ربا سبب همكاري بر اثم و عدوان است. از امام صادق «ع» از معناي آيه «يمحق الله الربا…» پرسيدند كه با اينكه به ظاهر، مال رباخوار افزايش پيدا ميكند، چرا از كاهش مال رباخوار سخن ميگويد، امام فرمود: «فاي محق احمق من درهم يمحق الذين فان تاب منه ذهب ماله و افتقرها» يعني: چه نابودي بدتر از نابودي دين با يك درهم ربا است و اگر توبه نكند، مال او از بين رفته و فقير ميشود (من لا يحضره الفقيه، ج3، ص279) توضيح آنكه مال متراكم ربوي از دو صورت خارج نيست، يا مورد بهرهبرداري رباخوار واقع ميشود كه در اين صورت دين او به محاق(تاريكي) رفته است و يا ,توبه, ميكند و اموال را به صاحبان آنها باز ميگرداند، در اين صورت چيزي در دست او نميماند.
*چگونگي توبه رباخوار: اگر انساني مبتلا به رياخواري باشد، اگر حكم الهي را دريافت كند و با قانون خدا آشنا شود و احكام الهي را به عنوان موعظه و خيرخواهي خدا تلقي كند، از كارهاي حرام توبه ميكند. اين توبه چند صورت دارد: 1. اگر قبل از اعلام حكم ربا، مسلماني اقدام به رباخواري ميكرد و پس از آگاهي از احكام الهي توبه كند، با توجه به اينكه قانون عطف به ماسبق نميشود، كيفر ربا از اين دسته برداشته است و آنها كيفري ندارند و توبه آن همان ترك ربا و خودداري از دريافت اضافه پس از آگاهي از حكم الهي است. چنان كه در صدر اسلام پيش از نزول حكم ربا برخي از مسلمانان رباخوار بودند. 2- اگر فردي قبل از اسلام و مسلمان شدن در نظام اسلامي ربا گرفته است و اكنون اسلام آورده است، با اينكه پس از نزول حكم و قانون، همگان مكلف به اجراي احكام فقهي اسلاماند و قانون درباره آنها به طور كامل اجرا ميشود، اما درباره اين گروه، پذيرش دين اسلام تفضلا تخلفات پيشين آنان را جبران ميكند و ميپوشاند، ولي پس از صدور حكم ربا يا پذيرش دين، هيچ كس اجازه ندارد، باقيمانده طلبهاي ربوي را از مديون دريافت كند و تنها اصل آن را مالك است. نتيجه آنكه حكم وضعي اموال ربوي گذشته درباره غير مسلمان رباخوار، صحت تملك آنهاست و رابطه او با خدا به امر الهي واگذار شده است. از اين رو شايد در قيامت بخشيده شود. 3- اگر مسلماني با آگاهي از حكم ربا، اقدام به رباخواري و پس از آن توبه كند، بايد فقط اصل سرمايه را دريافت كند و از دريافت سود بپرهيزد: «وتبتم فلكم رووس اموالكم لا تظلمون و لاتظلمون» در حقيقت، اگر انساني توبه كند، تنها مالك اصل مال خويش است و مجاز به دريافت سود نيست، زيرا رباخواري ظلم است. علت ظلم بودن رباخواري هم انضمام ناحق مال ديگران به اموال رباخوار است و اگر رباخوار بخواهد توبه كند با توبه مالك اصل مال خود خواهد بود و كسي مجاز نيست آن را به وي نپردازد و در حقش ظلم كند، نه ظلم كند و نه مورد ظلم واقع شود.
منبع: خبرگزاری فارس