امروزه بخش قابل توجهی از اقتصاد بشر را مبتنی بر سیاست پولی فریدمن در جهان مدیریت میکنند و ما هم طبیعتا از همین گزارهها در ایران استفاده میکنیم و از این سازوکار محدود بی بهره نیستیم.
قبل از این که وارد مبحث نظارت بر پول میلتون فریدمن شویم باید تکلیف را با پول روشن کنیم؛ در مباحثی که اخیرا مطرح کردیم در حوزه اصلاح نظام اقتصادی کشور و نظریههای مورد نظر و تطبیق آنها بین دیدگاه خودمان و دیدگاه غرب (که اکنون دیدگاه شاخص جهانی که در ایران پیاده میشود، نگاه نئو کینزیها و فریدمنیها است)، در این بحث باید نخست نسبت را روشن میکنم تا منظورمان از پول و سازوکارهای مربوط به آن در بازار و سرمایه مشخص شود و بعد از آن سراغ مباحث اصلی میرویم.
شناخت سازوکار اقتصاد با شناخت انسان محقق میشود
نکته اول این است که مفهوم پول در بازار تعریف میشود، بازار در فارسی و صور در عربی یا market در ادبیات غرب که البته واژه بازار در ادبیات غربی هم به معنای همان بازار استفاده میشود.
برای شناخت سازوکار اقتصاد باید بازار را شناخت، امروزه مفهومی داریم به اسم اقتصاد بازار آزاد free market، برای شناخت بازار باید معین کرد که چه کسی در بازار از این سازوکار استفاده میکند؟ انسان در این بازار از سازوکار خرید و فروش و داد و ستد استفاده میکند.
حال این سوال مطرح میشود که انسان چرا به بازار نیاز دارد؟ چون انسان نیاز دارد، خب باید پرسید چه نیازهایی دارد؟ وقتی فهرست نیازهای انسان را بچینید برای هر نیاز انسان یک بازار تعریف میشود و این اساس بحث امروز ماست. پس نخست انسان مورد مطالعه است که این انسان نیازهایی دارد، برای هر نیاز انسان بازاری مطرح است و آن بازار سازوکاری را رقم میزند که به آن سازوکار نظام پولی و یا دقیقتر و درستتر، نظام سرمایه میگوییم.
مشکل اقتصاد امروز این است که پول تبدیل به سرمایه شده است
امروزه یک خلطی صورت گرفته که خود پول سرمایه شده است. دعوا از همین جاست، بنده انتظار ندارم از همین فردا همه چیز اصلاح شود، بالاخره وقتی که قرار است بتها شکسته شود مقاومت صورت میگیرد، مطابق آنچه که در تئوری سیستمها میگویند که سیستمهای موجود همیشه در مقابل تغییر و تحول مقاومت میکنند.
انسان نیازهایی دارد و برای هر نیاز او بازاری وجود دارد، به نسبت هر نیاز او یک بازار که هر کدام از این گزارههای بازار سرمایه میشود و یک دامنه از نیازهای انسان را مشخص کنیم.
پلت بازار سرمایه واقعی
بازارهای متناسب با نیازهای انسان:
اولین و شاخصترین نیاز انسان نیاز به مسکن است، بازاری به نام بازار ملک وجود دارد که شامل زمین، مسایل عمرانی و غیره میشود، حالا اگر شما زمین یا مسکنی داشتید، سرمایه دارید.
بازار دوم، بازار غذاست، یعتی دومین نیازی که انسان بعد از مشخص شدن مسکن و سر پناه دارد. بازار غذا شامل بازار کشاورزی، گوشت، غلات، شیلات و غیره است که حاصل تمام زحمتی میشود که بشر در کشت و زرع، دامپروری، دامداری و شیلات میکشد تا غذای خود و دیگران را تامین کند، در اینجا هم شما یک سرمایه دارید که نیاز دیگر انسان را پاسخ میدهد.
بازار سوم، بازار سلامت است که در این بازار نیاز به بهداشت، دارو، درمان، پرستاری و غیره پاسخ داده میشود. این بازار نیز حائز اهمیت است، چون اگر شما در حوزه سلامت امکاناتی مثل توان پزشکی و پرستاری داشته باشید، سرمایه دارید.
بازار چهارم، بازار سلامت است که شما آموزش میبینید و پرورش پیدا میکنید، هرکس امکان آموزش و پرورش داشته باشد سرمایهدار است، سرمایهای که دیگران از آن استفاده میکنند.
بازار پنجم، بازار معرفت است که در آن علم و حکمت ارائه میشود، این بازار هم خریدار دارد و یک سری عالم و حکیم هستند که معرفت میفروشند و سرمایه در اینجا علم و حکمتی است که میفروشید.
بازار ششم، بازار اطلاعات است. در این بازار که یکی از جدیدترین بازارهای جهان است، اطلاعات میفروشید.
بازار هفتم، بازار بهجت است که شامل سرگرمی، تفریح، شادی و گردش میشود که در این بازار هم بعضیها کالاهای آن را میفروشند.
بازار هشتم، بازار صنعت است که شامل صنعت خودرو و تکنولوژی میشود و صنعتی را که نیاز بشر است پوشش میدهد.
بازار نهم، یک جامعه سالم و برخوردار و تربیت شده، معرفتدار و سرگرم، اهل فرهنگ و هنر، صاحب صنعت که هرچه جلوتر میرود ضریب ناامنی آن بیشتر میشود؛ حالا به امنیت نیاز دارد که بازار نهم یعنی بازار امنیت مطرح میشود. این بازار هم آدمهای خاص خود را دارد و نیاز مردم به امنیت مانند خرید دزدگیر برای اتومبیل و مواردی از این دست خرید و فروش میشود، پس بازار امنیت هم یک سرمایه است که میتواند برای خود و دیگران امنیت ایجاد کند.
بازار دهم، بازار خدمات است. این بازار یکی از بازارهای بسیار مطرح و فربه امروز است که خدمات در آن برای نیازهای انسان ارائه میشود.
بازار یازدهم، بازار حمل و نقل است و این همه کشتی، اتومبیل، قطار، هواپیما و هلیکوپتر که کار آنان حمل و نقل است این بازار بسیار مهم را ایجاد کردهاند.
بازار دوازدهم دیپلماسی میفروشد، در بازار دیپلماسی کسی که توان تعامل رسمی و عمومی دارد، دیپلمات است و میتواند آن را بفروشد. او سرمایهدار محسوب میشود که سرمایه او توان روابط عمومی در سطح بین الملل است.
بازار سیزدهم، بازار انرژی است. در این بازار نفت، گاز، انرژی اتمی، انرژی نو و موارد دیگر را آماده میکنید تا به فروش برسانید. کشوری مثل ایتالیا انرژی فسیلی نفت را ندارد و در نتیجه سرمایه ندارد، اما کشوری مثل ایران که نفت و گاز دارد، سرمایه دارد و میتواند آن را به کشور دیگری مثل ایتالیا بفروشد. یا مثلا انگلیس کشوری است که هوای آن بیشتر ابری است و آفتاب زیادی ندارد ولی ایران کشوری آفتابگیر است و سرمایه انرژی خورشیدی را دارد و میتواند با آن سلولهای خورشیدی ایجاد کند و انرژی خورشیدی بگیرد.
بازار چهاردهم، بازار تصمیم است. این همه موسسات مشاوره در حوزه صنعت، تکنولوژی و علوم انسانی و مباحث استراتژی و غیره داریم که با عنوان بازار تصمیم که بازار چارهجویی و مشاوره است تعریف میشود. این بازار هم یک نوع سرمایه است که به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید و برای شما تصمیمسازی میکند و بخشی از نیاز انسان را پاسخ میدهد.
بازار پانزدهم، بازار سیاست است. یکی از نیازهای انسان و جامعه انسانی علم سیاست است. در بازار سیاست فرد با نامزد شدن و انتخابات در واقع خود را میفروشد تا به او رای دهند، این بازار هم سازوکار خود را دارد.
بازار شانزدهم بازار مهم کار است. یعنی کسی که کاری بلد است مانند بنایی، رانندگی و غیره سرمایه دارد.
نیازهای انسان بعنوان سرمایه در بازار عرضه میشود
از این دست موارد مثبت و منفی را که کنار هم بچینید بازارهای سرمایه را تشکیل میدهند. حالا خوب به این روند دقت کنید؛ اول نیاز موجودی به نام انسان را تعریف میکنیم که این انسان وقتی جامعه را تشکیل میدهد میخواهد این نیازها را پوشش دهد و برای پاسخ به این نیازها داخل بازار میرود. در آن جا این نیازها را به عنوان سرمایه ارائه میکند و هرکس در این بازارها آنچه را که به عنوان سرمایه دارد عرضه میکند مثل زمین در بازار ملک، گوشت و غلات در بازار غذا و غیره.
بازار سکس در ردیف بودجه سالانه کشورهای غربی قرار دارد
نکات منفی نیز وجود دارد، یک بازار که غربیها روی درآمد آن زیاد حساب میکنند بازار سکس sex market است که این بازار در ردیف بودجه سالانه آنها جای دارد.
بنابراین، یک بازار سرمایه واقعی داریم که نیازها را رقم میزند. به این لیست میتوانید نیازهای مشروع و غیر مشروع انسان را اضافه کنید و به نسبت آن بازار تعریف کنید، اما آیا به نظر شما پول نیاز است یا بازار نیاز است؟ امروزه مشکل ما در اقتصاد و جهان این است که میگویند سرمایه یعنی پول و بازار سرمایه شامل بازار پول، ارز، طلا و فلزات گرانبها میشود. انحراف را میبینید؟ از این واضحتر میشود گفت؟
پول نباید بازار سرمایه باشد چون پاسخگوی هیچ نیازی نیست
پول نباید بازار سرمایه باشد، بانک، بورس و بیمه نباید خودشان بازار باشند، چون نیازی را پاسخ نمیدهند. نیاز اصلی در ملک، سلامت، تربیت، معرفت، اطلاعات، بهجت، فرهنگ، هنر، صنعت، حمل و نقل، خدمات، دیپلماسی، تصمیم، سیاست و کار است.
نیازها بازار سرمایه ایجاد میکنند و هرکس میتواند به یکی از این نیازها پاسخ دهد و یک بازار در این چارچوب ایجاد میکند و سرمایه خود را درآن بازار میآورد.
هرم نیازهای مازلو پروژه سفارشی دانشگاه استنفورد بود
تا اینجا ما یک بازار سرمایه و کار صادق و واقعی تعریف کردیم که بر مبنای آن بشر نیاز دارد. این نیازها را خود غربیها توس
ضرورت تعریف هرم نیازهای انسان دینی
شخصی به نام آبراهام مازلو تعریف کردند، البته هرم نیازهای مازلو ربطی به کارهای ایشان در زمینه روانشناسی ندارد. آنطور که آدام کورتیس میگوید دانشگاه استنفورد از طرف جامعه اقتصادی آمریکا آبراهام مازلو را دعوت کردند و از او خواستند که هرم نیازها را ترسیم کند. هرم نیازها را نه برای شناخت انسان در روانشناسی بلکه برای بازار ترسیم کردند و این یک پروژه اقتصادی در دانشگاه استنفورد بود.
پس هرم نیازها در غرب تعریف شد و ما هم باید هرم نیازهای انسان دینی را تعریف کنیم. ما باید یک مازلویی در اقتصاد دینی «بیع» داشته باشیم که هرم نیازها را تعریف کند.
نیازهای بشری که مشخص کردیم در بازار رقم میخورد و در بازار سرمایه معنی پیدا میکند، شما سرمایه را در بازار ارائه میکنید و با آن به داد و ستد میپردازید.
گام بعدی یعنی محل مناقشه «پول و اعتبار» مطرح میشود که لایه چهارم در این چرخه و محل دعوای ماست.
پول باید محرک بازار سرمایه باشد نه ستون آن
بازار سرمایه کاذب به ما میگوید بازار طلا و فلزات گرانبها، پول و ارز «صنعت بیمه، صنعت بانک، و صنعت بورس» مبنای کار است. حرف ما این است که پول باید محرک بازار سرمایه در هر کدام از این بازارها و معیار باشد نه این که یک ستون در کنار ستونهای دیگر باشد که اگر به عنوان یک ستون در کنار یکی از بازارها قرار بگیرد رقیب آن میشود و دیکتاتوری پول به وجود میآید.
هر کدام از این بازارها در جای خودشان هستند و یک سرمایه محسوب میشوند که یک محرک و مهمتر از آن یک معیار میخواهند، مانند متر که معیار اندازهگیری قد است. در بازار سرمایه هم یک معیار میخواهیم که آن معیار، پول است و پول نه در موازات بلکه در عرض همه اینها قرار دارد.
با این تعریف اگر شخصی یک میلیارد پول در بازار سرمایه مادی خود داشته باشد و آن را تا سال بعد راکد بگذارد پول او پانصد میلیون تومان میشود یعنی ارزش آن نصف میشود. میدانید چرا این حرف در جامعه ما غیر منطقی است؟ به این دلیل که پول هم مانند خانه، غذا، سلامت، تربیت و غیره ذلک شده است، چون وقتی که این موارد کوتاه، بلند یا کم و زیاد میشود متر کم و زیاد نمیشود.
چطور در اقتصاد نمیشود یک معیار ثابت تعریف کرد؟ شما بازارهای گوناگون دارید که نوسان دارند، مثلا یک بار زمین گران میشود و یک بار غذا، یک بار دیگر سلامت یا معرفت و بار دیگر ارزان میشوند. این گران و ارزان شدن بازارها باید یک معیار باشد اما وقتی خود پول نوسان دارد، ارزش آن امسال هزار تومان و سال بعد پانصد تومان میشود. حالا چرا خود پول شناور است؟
نقشهایی که پول در بازار سرمایه دارد
پول در بازار سرمایه دو نقش دارد:
۱٫محرک است، به معنای اینکه هر جا که نقصان داشتیم این انرژی به سمت آنجا میرود و هزینه میشود.
۲٫معیار است، مثل سانتیمتر و کیلوگرم که لایتغیر است و این بازارهای ریز و درشت با آن سنجیده میشود.
ستونهایی که امنیت ملی بر آنها استوار است
در جلسهای که امنیت استراتژی بزرگ را درس میدادیم گفتیم که نام این سقف، امنیت ملی است و بر روی چهار ستون قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی، قدرت نظامی و قدرت سیاسی استوار میباشد.
هر کدام از این چهار ستون ۲۵% فشار را تحمل میکنند و سقف امنیت بالانس میشود. این توازنی که به وجود میآید دکترین امنیت ملی است بر روی دکترین اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی قرار دارد.
مفهوم دکترین استراتژی بزرگ چیست؟
معنای دکترین استراتژی بزرگ این است که اگر هر کدام از این چهار ستون تضعیف شوند و سقف کج شود از آن سه ستون کمک میگیرد. مثلا وقتی صدام حمله کرد قدرت نظامی ما تضعیف شد و عناصری از ستون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جدا شدند و به ستون نظامی رفتند و کمک کردند، مثلا صنعت به جای اینکه صنعت روتین را اجرا کند بخشی از صنایع را نظامی کرد، یعنی از سه ستون دیگر زدیم و به این سمت که سقف ملی در حال کج شدن بود کمک کردیم و ستون نظامی بالا آمد.
بعد از جنگ ستون قدرت اقتصادی تضعیف شده بود و سیاسیون، فرهنگیان و نظامیان گفتند باید کار اقتصادی انجام شود، یعنی هر سه استراتژی را آماده و به ستون قدرت اقتصادی کمک کنند. به این طراحی سیال، گِرَند استراتژی یا استراتژی بزرگ میگویند.
استراتژی بزرگ بر روی منابع اربعه قدرت میچرخد و از آن سه تا میگیرد و چهارمی را تقویت میکند یا روی امنیت سرزمینی، دریایی و هوایی میچرخد. تا دیروز ما قدرت زمینی بودیم و بعد از آن که توان کشتیسازی ما بالا رفت قدرت دریایی نیز پیدا کردیم.
ایران اکنون یک کشور دریایی شده است
شخص مقام معظم رهبری به عنوان فرماندهی کل قوا دو سال پیش که به بندر عباس رفتند بیان کردند که اکنون ما یک کشور دریایی هستیم، یعنی استراتژی بزرگ جمهوری اسلامی از استراتژی سرزمینی به استراتژی دریایی اقیانوسی شیفت کرد. بنابراین، استراتژی ملی و چهار ستون آن ثابت است، اما استراتژی بزرگ، متغیر و شناور است.
حالا در پول، ستونهای بازارهای مختلف سرمایه مثل این چهار ستون را بگیرید و بنایی به عنوان بنای اقتصاد جامعه درست کنید. سقفی که بر روی این بنا قرار میگیرد امنیت اقتصادی است که در حال کج شدن است و به یک نیروی محرک احتیاج دارد. استراتژی بزرگ شما در اینجا این است که از هر یک از بازارها برای بازار امنیت که در حال مخدوش شدن است کمک بگیرید و به آن در بالا رفتن کمک کنید.
نقش استراتژی بزرگ بر عهده پول است
چه کسی باید این استراتژی بزرگ را بازی کند و نقش آن برای کیست؟ پول.
پول باید انرژی و پتانسیل جامعه را از بازار سلامت به بازار صنعت و از آنجا به بازار ملک، سپس بازار تربیت پیش ببرد. این مساله نه خیلی پیچیده است و نه عجیب و غریب و من نمیدانم چرا فکر میکنند فریدمن خیلی میفهمیده و یا استیگلیتز خیلی هوشمند است و به آنها جایزه نوبل دادند؟
حرف ما این است که چرا امروزه مدیران اقتصادی جامعه جهانی عموما و مدیران اقتصادی جمهوری اسلامی خصوصا از مهار تورم عاجزند؟ عاجزند از اینکه دلار قیمت ۲۰۰۰ تومانی و سکه ۲۰۰ هزار تومانی به قیمت یک میلیون تومان میرسد؟ به دلیل اینکه یک مولفه را نمیشناسند و آن این است که پول نباید در بازار سرمایه رقیب بقیه باشد.
اگر کنار ستونهای بازار، یک ستون هم به عنوان ستون پول بگذاریم چه اتفاقی میافتد؟ در این صورت پول برای خودش رانت دارد، همان طور که سلامت و تربیت دارد.
در بازار سلامت فرد اول باید سلامت خود را رقم بزند بعد سلامت دیگران را ولی وقتی پول محرک بازار پول شد، در بازار سرمایه، اصل پول و پول محرک هر دو بازار پول هستند که با این روند انرژی درون خودش جا به جا میشود و به بقیه کمک نمی کند.
اقتصاد ایران و جهان دچار خود ارضایی شده است
مثلا شما ده میلیون تومان دارید و با آن دلار و ارز به قیمت ۱۳۵۰ تومان میخرید، یک هفته بعد دلار گران میشود و به ۱۴۰۰ تومان میرسد، یعنی شما در عرض یک هفته روی هر یک دلار پنجاه تومان سود میکنید و آن را میفروشید. این همان اتفاقی است که در بازار پول میافتد یعنی پولی که داشتید را پول خریدید و پول فروختید و در یک کلام خرید و فروش پول صورت میگیرد.
الان اقتصاد جهان عموما و اقتصاد جمهوری اسلامی خصوصا دچار خود ارضایی شده و ریشه آن هم در این است که پول با خودش بازی میکند. چرا پول باید خرید و فروش شود؟
خرید و فروش پول سبب میشود جامعه تولیدکننده و مولد نباشد
اشکال اول این است که ربا و جنگ با خداست و اشکال دوم اینکه وقتی پول خرید و فروش شد و فقط خودش ارزش داشت چه بلایی سر شما و جامعه میآورد؟ هیچ کالایی تولید نمیشود و تمام آن یک هفتهای که فرد ده میلیون تومان خود را دلار خریده تا هفته بعد از آب، برق، گاز، مسکن، حمل و نقل، بهداشت و درمان و امنیت استفاده میکند و فقط پول روی پول میآورد و قمار میکند، بدون آن که تولیدکننده و مولد باشد.
ممکن است شما بگویید این ده میلیون تومان و دلارها در بانک جمع میشود و کارخانهها با آن کار میکنند. خب، چرا لقمه را دور سر خودتان میچرخانید. پول را از بازار سرمایه حذف کنید تا رقیب بقیه نباشد؛ چون وقتی رقیب بود اول داخل خودش میچرخد. پول وقتی وارد بانک شد بانک اولین وام را به کارخانه میدهد. دومین کاری که میکند زیبا کردن ساختمانهای خود است و مدام به خودش میرسد و پولی که از دست شما میگیرد سود آن را بیرون نمیدهد اول خودش خرج میکند و اگر ته آن چیزی ماند به بقیه جامعه هم میرسد.
منبع: خبرگزاری دانشجو