با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.
چرا جنگ با خدا و رسول خدا را تعدیل می کنید؟

چرا جنگ با خدا و رسول خدا را تعدیل می کنید؟

یک کارشناس بانکداری در همایش «اقتصاد بدون ربا» بیان داشت: چرا اسم بهره را می گذارید سود؟ چرا عرق مذهبی مردم را تعدیل می کنید به سمت پایین و جنگ با خدا و رسول خدا را تعدیل می کنید.

به گزارش خبرنگار سفیرفیلم، دکتر ایرج توتونچیان، کارشناس ارشد پولی بانکی و استاد دانشگاه الزهرا عصر روز ۲۲ مهرماه ۹۳ در حاشیه اکران مستند «فاکتور صوری» در نخستین همایش «اقتصاد بدون ربا» که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد، به بیان سخنانی در نقد نظام بانکی کشور و تعیین چارچوب های بانکدرای اسلامی پرداخت.

مشروح این سخنان در ادامه می آید:

سیستم بانکی و مالی در نظام سرمایه داری براساس بهره تعیین می شود. سوالی که در عنوان این جلسه یعنی اقتصاد بدون ربا مطرح است این است که آیا می توان اقتصادی تبیین کرد که بدون ربا باشد؟ به عبارت دیگر جایگاه ربا در کجاست؟ و این نیاز بدین دارد که بگوییم بهره چطور در مسائل مالی ما رسوخ پیدا کرده است.

ما از یک سیستم اقتصادی صحبت می کنیم. آقای الکساندر اگزن در کتاب مقایسه سیستم های اقتصادی می گوید هر زمانی شما بخواهید سیستم های اقتصادی را با هم مقایسه کنید ۵ معیار دارید. اولین چیزی که عنوان می کنند همین مسئله مربوط به روابط مالی با غرب یا حقوق مالکیت است.

در نظام سرمایه داری، سرمایه گذاری تابع معکوسی از نرخ بهره است. نرخ بهره از کجا آمده؟ آیا کسی در دنیا اثبات کرده که همچنین رابطه ای وجود دارد یا نه آمار و ارقام نشان می دهند که این رابطه تا حدی معکوس است؟ ولی در دو مطالعه کاملا جدا و دو تا دانشگاه های بزرگ امریکا گفتند که زیاد هم نمی شود اعتماد کرد برای اینکه سرمایه گذارها بیشتر دنبال سود هستند تا اینکه ببینند نرخ بهره چیست. برای آنکه نرخ بهره را به قیمت تمام شده محصول اضافه می کنند. نظر من نیز این است که یک جا شیطنت هایی در نظام سرمایه داری صورت گرفته است. به نظر می آید شیطنتی زیرکانه انجام دادند که دانشمندان ما و ما را به گمراهی می کشاند.

600

ما یک اقتصاد هنجاری داریم و یک اقتصاد اثباتی داریم اقتصاد هنجاری آنجاست که باید و نباید را نشان می دهد. اقتصاد اثباتی آنجاست که می گوید چه هست و چه نیست. بحث های اخلاقی هم در این باید و نبایدها مطرح می شود. دقت کنید که آنها وقتی نرخ بهره را وارد می کنند، بهره جزء اقتصاد اثباتی است یا هنجاری؟ مسلما جزو اقتصاد هنجاری است. یعنی نظام سرمایه داری با زیرکی گفته که سرمایه باید بهره تعلق بگیرد. ببنید چطور زیرکانه این قصه را می نویسند! در حقیقت اینها گفتند که باید به سرمایه بهره تعلق بگیرد اما آن خانم و آقای ماشین نویس گفتند که این بایدها را حذف کن. ببنید ما چقدر تحت تأثیر آموزه های گمراه کننده قرار گرفتیم و داریم نسل به نسل انتقال می دهیم. به نسل های بعد این باید و نباید از نظام سرمایه داری و هنجارها بیرون می آید.

سوال بعدی اینکه تا حالا چه کسی در دنیا ثابت کرده که به سرمایه بهره تعلق می گیرد؟ کسی تا الان نتوانسته ثابت کند که به سرمایه بهره تعلق می گیرد. چون با ابزارهای تحلیلی نمی توان ارزش های هنجاری را نقض یا اثبات کرد.

در مورد دستمزد هم همین طور است. به نیروی انسانی می گوییم دستمزد تعلق می گیرد. اما واقعا نظام سرمایه داری گفته است باید به کارگر دستمزد تعلق گیرد؟ چه چیز اثبات کرده که به نیروی انسانی دستمزد تعلق می گیرد؟ اینها چیزهای آموزنده ای هستند. در هر مقطع و مقام منزلتی هستیم، شناسایی موضوعات از اهم موضوعات هستند. ولی اگر پله اول را کج درست کنیم تا ثریا پله ها کج می رود. دقت ما باید زیاد باشد. ما باید خیلی اصولی فکر کنیم. چگونه است که آنها آنقدر شیطنت می کنند که بسیاری از ما متوجه نیستیم.

موضوعات ارزشی را با معیارها و با ابزارهای تحلیلی نمی توان نقد یا اثبات کرد. هیچ جا نیامده اثبات کنند به سرمایه بهره تعلق می گیرد یا به نیروی انسانی دستمزد تعلق می گیرد و به زمین اجاره تعلقی می گیرد.

آیا واقعا به سرمایه بهره تعلق می گیرد یا به پول؟ این اقلام جزو اموال تولید هستند. یعنی کارگر، زمین و سرمایه. ولی آیا شما کالای تولید دیدید که پول به عنوان عامل تولید مصرف شده باشد هرگز چنین چیزی نیست به مدیریت می گویند که سود تعلق می گیرد. آیا واقعا این طور است؟ پس اینکه مالکیت از مدیریت جدا شد، همان طور که با زیبایی استاد توضیح دادند افراد با هم مقایسه می کردند و وجوه کم بودند یه زمانی بود که وقتی مغازه ای باز می کردند صاحب مغازه مدیر هم بود ولی از زمانی که شرکت های بزرگ درست شدند به اصلاح می گویند قضیه تفکیک یعنی مالکیت از مدیریت جدا شد. آیا به مدیران شرکت ها سود تعلق می گیرد؟ پس ببنید این شیطننت ها را باید با دقت دید و گفت که مقداری اشکالات ما ناشی از این است که اقتصاد را به ما بد آموختند یا بد آموختیم، یا خدای ناکرده می دانستیم و نگفتیم یا نمی دانستیم و نگفتیم.

SafirFilm-EghtesadBedonReba (6)

موضوع شناسی از موضوعات اول اقتصاد است. وقتی پول را حذف کردیم برای اینکه عامل تولید نمی تواند باشد بعد می رسیم به جزء نیروی انسانی متخصص که به او دستمزد تعلق می گیرد و افرادی که صاحب سهام هستند، تصمیم می گیرند که ما مدیری انتخاب کنیم و ۵ درصد از سود را به مدیر می دهیم. بقیه مال آنها نیست و برای صاحبان سرمایه است که با ریسک مواجه هستند. بدون آن ریسک صاحبان سرمایه و سهام چیزی نمی برند. دیدید که پول جزو عوامل تولید نیست و مدیریت جزو نیروی انسانی است. به سرمایه سود تعلق می گیرد مدیریت هم دستمزد.

بانک اسلامی چه کار می کند؟ فرض کنید این بانک اسلامی است. از یک طرف سپرده گذاران سپرده هایشان را می گذارند بدون اینکه به اینها گفته شود که چقدر داده می شود. البته هیچ کس هم توقعی ندارد. البته انتظار دارند. تعداد سپرده گذاران بیش از چند میلیون است. بانک ملی بیش از ده میلیون سپرده گذار دارد. می خواهم بگویم حداقل از این طرف کسانی هستند که سرمایه گذار هستند. بنابراین بانک یک موسسه  تأمین مالی است. بانک ربوی یک موسسه ای است که فقط وام می دهد. هیچ کاری هم ندارد به حوادثی که در جامعه اتفاق می افتد. از نظر اقتصادی از این سرمایه گذاری های که صورت می گیرد هر آنچه که به دست آمد بانک حق الوکاله را برمی دارد. ممکن است خودش هم سهمی از سرمایه گذاری دارد. آن را هم برمی دارد، بقیه را می دهد به سپرده گذار.

نرخ تورم را چکار کنیم؟ ببنید سود برابر است با قیمت ضرب در مقدار منهای هزینه. اگر تورمی در جامعه باشد آیا خودش را در تی جا نداده در تی هست دیگر. یعنی محصولی که از این طرف فروخته شده چون تورم بهش تعلق گرفته بنابراین سود هم متورم می شود هر چقدر بالا برود سودهم بالا می رود در این حالت سپرده گذارها در پناه تورم قرار می گیرند یا نه؟ یعنی یک سقف کوچکی دارند یک حاشیه ای وجود دارد اینها مصون هستند از ضررها. پس این چیست؟ اصلا این داستان چیست؟ چقدر باید اینها را تکرار کند در این مملکت که چرا اسم بهره را می گذارید سود؟ چرا عرق مذهبی مردم را تعدیل می کنید به سمت پایین و جنگ با خدا و رسول خدا را تعدیل می کنید.

یک معیار ساده بانک ربوی این است که این بهره ای که به سپرده گذاران می دهد جزء هزینه اش به حساب می آورد. هر کسی اگر الفبای حسابداری را بداند جزء هزینه به حساب می آید و موسساتی هم که از بانک بهره می گیرند آن مقدار اضافه که به بانک می دهند را جزء هزینه شان به حساب می آید ولی در مورد بانک اسلامی این طور نیست. مقایسه شان چطور است؟ در مورد بانک ربوی شما مثل اوراق قرضه عمل می کنید در بانک غیرربوی و اسلامی مثل اوراق سهام وقتی که می آید سود سهام را پرداخت می کند. سود سهام جزو هزینه نیست، سود است.

منبع: سفیر فیلم