مقدمه
باور عمومی در اقتصاد مدرن، طبق قاعدهی «برابر هرچه پول بدهی، آش میخوری» شکلگرفته است. پس برایناساس، زندگی و حیات بدون پول، امری خندهآور و غیرقابلباور مینماید.
و سؤال اساسی هم اینجاست. آیا حقیقتاً زندگی در عین بیپولی یا با پول بسیار کم میتواند به جریان عادی خود ادامه دهد!
در روزگاری که نوشیدن جرعهای آب برای رفع تشنگی و عبور از فاصلهی کوتاه بین دو چهارراه و کرایهی مضاعف تاکسی در روزهای بارانی، افزایش روزافزون قیمت کالا و اجارهبها و… ملاحظات لازم خودش را دارد، تصور زندگی بدون پول دشوار و سخت مینماید.
اما در میان همین روزها، گاه وقایعی بهیادماندنی پدید میآید که روا نیست تنها به جوششی احساسی مربوطش دانسته و بهسادگی از کنار آن عبور نماییم.
وقایعی که ریشه در سالهای نزدیک این مرزوبوم دارند. روزهای دشوار زندگی، در جنگی نابرابر میان قوای حق و باطل؛ و دفاعی که آوازهی تقدس آن از ژرفای آسمانها به گوش جان شنیده میشود.
آنچه در این نوشتار ازنظر میگذرد، قد برافراشتن نهادی بومی، ملی و دینی در مقابل نهاد لیبرالیستی بازار آزاد است.[۱]
ایستگاه صلواتی
وقتی سخن از انفاق میشود، نخستین تصویری که مجسم میشود، سرمایهدارانی هستند که مشغول خیرات نمودن جزئی از سرمایهی خود هستند؛ اما انفاق (علیالظاهر) فقرا، پدیدهای بود که بر مبنای انفاق، ایستگاههای صلواتی در دفاع مقدس را پدید آورد.
در ایستگاههای صلواتی هرکسی هرآن چه را که در زندگی خود اندوخته و توان ارائه به دیگری را دارا باشد، از مال و تخصص و خدمت و حرفه و… را به مدتی معین در کسب رضای خدا به دیگری بخشیده و درازای آن چیزی مطالبه نمیکند.
و این بخشش به دودسته تقسیم میشد:
- بخشش مال و دارایی
- بخشش وقت و حرفه
بهطور مثال، ایستگاههای صلواتی آرایشگری توسط افرادی با حرفهی آرایشگری که به دلایلی چون کهولت سن و یا ناتوانی امکان حضور در جبهه را نداشتند، در پشت خط دایر میشد.
و موارد مشابه ای چون حمام صلواتی – دفتر پست صلواتی – دفتر تلفن صلواتی – کفاشی صلواتی – بهداری صلواتی و حملونقل صلواتی و انواع خدمات دیگر در شهرهای درگیر جنگ همچون غذاخوری، خیاطی، نانوایی، کتابخانه و…
همچنین مواد اولیه برای ارائهی این خدمات نیز توسط مردم در پشت جبههها تأمین میشدند.
و حیرتانگیز مینماید که همین قضایای بهیادماندنی در حوادث گوناگونی که بهنوعی مربوط به آن روزگار است، بیهیچ دعوت و تشریفاتی مجدداً از سوی مردم و کاملاً داوطلبانه تکرار میشوند؛ و این خود سندی است بر حیات و جاری بودن این پدیده.
در روزگاری که قاعدهی هزینه-فرصت،[۲] مدام در گوش تجار و بازاریها حقنه میشود که یکلحظه غفلت از امر تجارت لطماتی شاید جبرانناپذیر در پی دارد؛ کاسبان و بازاریهایی را دیدیم که برای چند ساعت در تشییع پیکر ۱۷۵ شهید غواص،[۳] کرکرههای مغازه و یا مجتمع تجاری را به حالت نیمه بسته درآورده و خود به نشانهی احترام بیرون در ایستاده بودند.
یا تعدادی که آبسردکن داخل مغازهی خود را برای استفادهی زائران شهدا بیرون درب مغازهی خود گذاشته بودند و ایستگاههای صلواتی توزیع شربت و نوشیدنی هم که فبها.
ایستگاههای مربوطهی مترو مجانی مشود و بسیاری از سواریها کرایهای جهت رساندن یا برگرداندن زائرین مسافر دریافت نمیکنند.
غرض از بیان این دیدهها، دریافت پاسخ این سؤال است که چرا زمانی که در یک روز عادی برای عبور مرور درونشهری و رفع تشنگی و امثالهم، هزینهی قابلتوجهی از افراد کسر میگردد، ولی در چنین روزهایی میتوان مجانی تا آن سر شهر رفته و به میزان لازم از خوراکی و نوشیدنیها بهره برد و هیچ پولی پرداخت ننمود؟!
و چرا درحالیکه هزینههای پشتیبانی از پشت خط در جبههها در همهی دنیا برای دولتها کمرشکن و طاقت فرس است، در کشور فقیر ایران به مدت ۸ سال، بودجهی لازم برای جنگ تنها ۱۲ درصد از کل بودجهی جاری کشور را شامل میگردد؟![۴] مابقی هزینههای لازم چگونه و از چه منابعی تأمین میگردد؟
چرا در پشت خط، تقریباً همهی آنچه برای زندگی بهقدر کفایت در شرایط جبهه نیاز رزمندگان میبود، فراهم بوده و گره در تأمین نیازها وجود نداشت؛ اما همزمان در داخل شهرها که از مناطق جنگی دور و وضعیت عادی و غیرجنگی داشتند، انواع مشکلات اقتصادی گریبان گیر دولت و نهادهای اقتصادی و امنیتی بود؟
اقتصاد بازار آزاد، نهاد تجربهشدهی ناکارآمد!
اقتصاد بازار آزاد در فحوای دخالت هرچه کمتر دولت، به دنبال ایجاد رقابت آزاد است. با این عقیده که وقتی دولت دخالت خود را در بازار به حداقل ممکن برساند، آنگاه همه در یک رقابت آزاد توان رویارویی با همدیگر را خواهند داشت و بهاینترتیب قیمت کالاها و اجناس پایین آمده درحالیکه کیفیت محصولات رو به رشد خواهد بود.[۵]
اما درحالیکه تجربهی کشورهای دارای بازار آزاد حاکی از این واقعیت است که دخالت حداقلی دولت در بازار، در عمل حادث نگردید؛[۶] و آن میزان به وقوع پیوسته نیز بهطور کامل مطلوب نبوده و در موارد بسزایی اختلاس، پولشویی، اخلالگری و مواردی ازایندست را در پی داشته است. همچنین رقابت نه در جهت کیفیت روزافزون محصولات که در رسای راحتی و تنوع بهپیش میتازد.
بهجرئت میتوان هستهی مرکزی لیبرالیسم را قاعدهی لسهفر[۷] دانست؛ یعنی: بگذار هرچه میخواهد انجام دهد و اقتصاد بازار آزاد نیز از قاعدهی لسهفر بهره میبرد.
عنصر رقابت در بازار آزاد بر روی دو مقولهی لسهفر و مالکیت خصوصی تمرکز دارد؛ یعنی اگر هر کالایی این دو مؤلفه را شامل نباشد، از صحنهی رقابت حذفشده و نوعی داروینیسم اجتماعی رقم میخورد.
و از طرفی مالکیت خصوصی هم بر روحیهی تفرد[۸] در فرد فرد افراد اجتماع تمرکز دارد. در اقتصاد لیبرالیستی زمانی که یک جامعه به لحاظ فرهنگی و اجتماعی به مؤلفهی تفرد دستیافته باشد، کاپیتالیسم امکان ظهور و بروز را دارد.
تفرد و انانیت، خصیصهای خلاف خصایص انسان مؤمن
تفرد و فردیت، امروز بزرگترین خطری است که جهان را به آستانهی نابودی بهپیش میبرد. امام خمینی (ره) در تفسیر سورهی حمد از قید انانیت استفاده میکنند.
[انسان] تا در حجاب انیت و انانیت است، در لباس عبودیت نیست. بلکه خودخواه و خودپرست است و معبود او هواهای نفسانیهی اوست… و نظر او نظر ابلیس لعین است که در حجاب انانیت، خود و آدم علیهالسلام را دید و خود را بر او تفضیل داد… [۹]
تفرد به زبان ساده یعنی همهچیز برای من. دیگران نباشند تا من باشم! برای من حریم خصوصی تعریفشده و کسی وارد حریم من نشود. من وقتم را برای کسی نمیگذارم. امام روحالله (ره) از قید انانیت استفاده میکنند و در مقابل آن ادب حضور را مطرح مینمایند.[۱۰]
اگر کسی حاضر باشد خود را در جمع و در محضر خداوند ببیند و به خود سختی بدهد، پس متفرد نبوده و اقتصاد بازار آزاد دیگر بر او صدق نمیکند. برای او، قاعده «لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ…»[۱۱] است؛ یعنی ازآنچه را که دوست دارد انفاق[۱۲] میکند. آنچه هرکسی دوست میدارد، یقیناً بهترین سرمایهی او نیز هست. پس او بیهیچ اجر و مزدی، بهترین سرمایهاش را به بهترین نحو انفاق میکند و این راز نهفتهی پیدایش ایستگاههای صلواتی بوده است.
نهادهای انفاق
«بخشش بی طلب اجر و مزد» بسیار پیش از ایستگاههای صلواتی، نیز تجربهشده است. وقتیکه خداوند متعال در قرآن کریم و از زبان هشت پیامبر عظیمالشان نقل میکند:
«وَمَا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ»[۱۳] و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمیکنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
در حقیقت روح حاکم بر نهاد نبوت و امامت، دعوت بی طلب اجر و مزد است و تجربهی دیگر، آنکه در زندگانی همهی افراد هرروز بارها رخ میدهد، نهاد خانواده است. مبتنی بر فقه شیعه، زنان برای کار در منزل خود و شیردهی به کودک خود میبایستی از همسر خود دستمزد دریافت نمایند؛ اما در اغلب قریب بهاتفاق موارد، چنین نمیشود. وزنان مزدی طلب نمیکنند. هریک از اعضای خانواده از زن و مرد و فرزندان وظایف خانه را بهنوعی تقبل مینمایند که گویی برای خودشان است، نه دیگری که در برابرش اجر و مزدی هم طلب کنند.
سوسیالیسم با ایجاد ساختار کیبوتص[۱۴] سعی بر آن داشت تا به این گزاره «بخشش بی طلب اجر و مزد» نزدیک بشود؛ اما در عمل به شکست منتهی گردید.[۱۵]
شایانذکر است که تفکر سوسیالیسم و لیبرالیسم همواره همانند دو لبهی یک الاکلنگ در پی هم میآیند. هرگاه یکی در اوج خود دچار مشکلاتی میشوند، توجهها کمکم به دیگری متمایل گشته و غلبهی هریک، افول دیگری را در پی دارد.
اما مدل سوم، مدل اسلام است که طبق آیهی کریمهی «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَومٍ حَتّی یغَیروا ما بِأَنفُسِهِم»[۱۶] تغییر انفسی را مقدمه و سبب تغییر جوامع میداند و مبنای این تغییر نیز عمل به حدود الهی و دستیابی به ادب حضور است. (بر طبق فرمودهی امام خمینی (ره) که پیشتر بیان گردید)
انسانها از نفوس خود هجرت کرده و به نفس مطمئناً نائل گردند تا رضایت خدا شامل حالشان گردد و به همین منظور ازآنچه بسیار دوست دارند، درراه خدا انفاق میکنند.
«معجزههای اجتماعی برخلاف معجزهی اژدها شدنِ عصای موسی است؛ چون آنطور معجزهها ربطی به ارادهی انسان ندارد؛ اما معجزههای اجتماعی بهطور مستقیم به ارادهی انسانها ارتباط پیدا میکند»[۱۷]
سوسیالیسم |
تغییر در مناسبات تولید[۱۸] |
لیبرالیسم |
تغییر در مناسبات اجتماع |
اسلام |
تغییر انفسی |
اقتصاد بازار صلواتی در عمل
پس آنچه در ابتدا هدف بازار آزاد از طریق ایجاد رقابت آزادانه بود، یعنی قیمت پایین و کیفیت بالای محصول، نه در این نهاد لیبرالیستی که در بازار صلواتی محقق میشود. نظام برکت مبنا را نیز باید در همین نظام جستجو کرد؛ زیرا در بازار آزاد جایی برای انگارههای ماورائی وجود ندارد.
ایستگاههای صلواتی، نمونهی تجربهشده اقتصاد برکت مبنای پول زدا ست که اثربخشی بالایی نیز به همراه دارد. پس میتوان پول را از زندگی کنار گذاشته یا اثر آن را به حداقل رساند. جهت نیل به این هدف، چند مرحله اقدام امکان تحقق در شرایط امروز رادارند:
- فهرستی از مشاغلی که امکان انفاق فی سبیل الله رادارند، تهیه شود.
- برپایی یک فراخوان ملی، برای ثبتنام افراد داوطلب جهت ارائهی خدمات ثبتشده.
- شکلگیری مغازههای صلواتی جهت عرضهی اجناس انفاق شده بهصورت زنجیرهای
- شکلگیری محلههای صلواتی
- تهیهی دفترچه یا کارت اعتباری برای خدمات گیرندگان (مبتنی بر این کارت، خدمات توسط خدمت گیرنده یا دریافت میشوند و یا معاوضه میگردند. هر خدمت گیرنده تعهد مینماید که هرگاه خود به مرحلهی انفاق رسید، در اولین فرصت خدمت گرفتهشده را به طریقی مناسب جایگزین نماید تا چرخه حفظ شود)
نتیجهگیری
اقتصاد بازار آزاد |
اقتصاد بازار صلواتی |
لسهفر |
حفظ حدود الهی |
تفرد |
ادب حضور |
رقابت (در نهان خود دشمنی پنهان را دارد) |
تنفقوا مما تحبون- والسابقون السابقون |
داروینیسم اجتماعی |
خلت (حب و دوستی و مهرورزی) |
افزایش حرص و ولع مالاندوزی |
انفاق |
ربا (دکترین ربا)[۱۹] |
بیع[۲۰] |
مصرفزدگی |
برکت |
تغییر اجتماعی |
تغییر انفسی |
نظام هایپر مارکتینگ |
محلههای انفاق |
تمرکز بر تنوع محصول (کیفیت پایین محصول جهت برگشت هزینه) |
انفاق باارزشترین دارایی (کیفیت بالا-دوام بیشتر) |
رفاه طلبی-راحت طلبی |
تعدیل رفاه و راحتی؛ ابتلا و امتحان |
قاعدهی «همهچیز برای من» |
ازخودگذشتگی و ایثار |
پول و مصائب ناشی از آن در حد اعلی (۱۰۰%) |
تأثیر حداقلی پول و تورم و مسائل حاشیهای آن (تا زیر ۱۰%) |
خرید محور |
فروش محور |
منبع: باشگاه استراتژيستهاي جوان