هرچند پژوهش و نوشتن درباره احكام اديان مختلف آسماني كمي دشوار به نظر مي رسد؛ ولي با كنكاشي در اين موضوع، بسادگي مشخص مي شود ربا و نزول خواري از معدود كارهاي زشت و ناپسندي است كه در همه اديان آسماني حرام، ممنوع و نفرين شده است.
از سوي ديگر جالب است كه در اغلب فرهنگ ها و حكومت هاي ملل باستان هم پديده ربا نكوهيده و ممنوع شمرده شده است. به عنوان نمونه، در ايران باستان و بويژه در دوره هخامنشي، اين پديده كاملانهي شده بود و كمتر اثري از آن پيدا نمي شد. يوناني هاي باستان هم به دست آوردن درآمد از راه داد و ستدهاي رِبَوي را امري غيرطبيعي ميدانستند؛ چون معتقد بودند پول براي عوض كردن كالاها با يكديگر قرارداد شده و نقش واسطه دارد، نه اين كه با خود پول بتوانيم پول توليد كنيم به همين دليل فيلسوفان يوناني مردم را از داد و ستدهاي رِبَوي نهي ميكردند؛ بنا بر اطلاعات موجود، افلاطون و ارسطو در تحريم ربا پافشاري ميكردند چون آن را وسيله كثيفي براي به دست آوردن درآمد ميدانستند و از سوي ديگر، بر اين عقيده بودند كه ربا سبب ايجاد فاصله طبقاتي ميان فقيران و ثروتمندان ميشود و به فروپاشي حكومت ميانجامد. روميها هم مثل يوناني ها ربا را ممنوع ميدانستند و ديدگاههايي مانند آراي يوناني از سوي نويسندگان روم مثل سيسرو، كاتيو و سنيكا ارائه شده است. دولت روم در دورههاي نخستين، گرفتن ربا را به هر عنواني ممنوع اعلام كرده بود، ولي در دورههاي بعد و با پيدايش گروههاي تاجر، ربا درجامعه رومي نيز راه يافت، ولي دولت شرايط و محددويت هاي سرسختانه اي در اين زمينه اعمال مي كرد. در حجاز دوران جاهليت هم هرچند رباخواري رايج بود، ولي مردم درآمد از راه ربا را درآمدي ناشايست ميپنداشتند. وقتي در سال پنجم پيش از بعثت، قريش به بازسازي كعبه تصميم گرفت، حتي ابولهب (كه به عنوان رباخواري بزرگ در بين مسلمانان شهرت دارد) گفته بود: كساني كه ميخواهند در بازسازي كعبه شركت كنند از مال حلال خود هزينه كنند و داراييهايي را كه از راه ستم يا ربا به دست آورده اند، در بازسازي كعبه مصرف نكنند.
البته اين تحريم ها و نكوهش ها بعد از آن كه جوامع و ملل باستاني مختلفي با آثار مخرب اين پديده روبه رو شدند به وجود آمد. در حقيقت در جوامع و فرهنگ هاي باستاني كهنه تر، ربا خواري پديده نسبتا رايجي به شمار مي رفته است مثلا: لوحه هاي گلي به جا مانده سومري ها از 4000 سال پيش از ميلاد، نشان مي دهد استقراض در آن زمان رواج داشته است و افراد، طلا، نقره و ديگر كالاها را قرض مي گرفتند و در مقابل، سودي با نرخ بهره حدود 15 تا 33 درصد در سال به وام دهنده مي پرداختند. در بابل نيز ثروتمندان، به افراد نيازمند وام مي دادند حتي كاهنان، طلاو نقره را به صورت ربوي در اختيار مردم مي گذاشتند. پرداخت وام هاي ربوي امر عادي و معمول بود و قانون از رباخواران حمايت مي كرد. اگر بدهكاري توان بازپرداخت بدهي خود را نداشت، فرزندش طبق قانون به گروگان مي رفت؛ اين حقي بود كه قانون به توانگران داده بود. در مصر باستان هم رباخواري رايج بوده است؛ زيرا هيچ مانع قانوني در مسير آن وجود نداشت.
حرمت ربا در اديان آسماني
اديان آسماني نيز ربا و رباخواران را بسختي نكوهش كرده و مرتكبان را به عذابي سخت و دردناك هشدار داده اند.
يهوديت؛ تورات
افراد رباخوار به منزله متخلفان از آيين كليميت شناخته مي شوند. در تورات، با تعبيرهاي گوناگون به حرام بودن ربا تصريح شده است كه به چند مورد اشاره ميشود: 1 ـ اگر نقدي به فقيري از قوم من كه همسايه تو باشد قرض دادي، مانند رباخوار با او رفتار مكن و سودي از او مگير. 2 ـ [فرد] غريب را ميتواني به سود قرض بدهي ولي برادر خود را به سود قرض مده تا يهوه، خدايت، در زميني كه براي تصرّفش داخل آن ميشوي، تو را به هرچه دستت را بر آن دراز ميكني، بركت دهد. 3 ـ اگر برادرت فقير شد و نزد تو، تهي دست باشد او را مانند غريب و مهمان دستگيري نما تا با تو زندگي كند؛ از او ربا و سود مگير و از خدا بترس تا برادرت با تو زندگي كند. نقد خود را به ربا به او مده و خوراك خود را به سود به اومده. همچنين در كتاب مقدّس يهوديان، در سفر نحميا باب پنج آيه يك تا 12 و سفر حزقيال، باب 18 و سفر مزامير، مزمور 15 نيز رباخواري حرام دانسته شده است.
مسيحيت؛ انجيل
در بخش عهد جديد كتاب مقدّس مسيحيان، انجيل هم، هر چند مانند بخش عهد عتيق آن، آشكارا نسبت به حرام بودن ربا بياني ندارد، ولي چنان كه حضرت مسيح(ع) خود تصريح ميكند، آن حضرت براي نسخ تورات يا صُحُف انبياي پيشين نيامده است، بلكه آمده است تا آن را تكميل كند. بنابراين امور حرام آيين يهود در مسيحيت هم حرام شمرده مي شود و از اين رو، عالمان مسيحي هم به حرام بودن ربا پافشاري زيادي مي كنند. با اين حال، در انجيل لوقا چنين آمده است: هنگامي كه به كسي قرض داديد و انتظار پاداش از او داشتيد، چه فضلي و پاداشي براي شما خواهد بود؟… ولي كارهاي نيك انجام دهيد و قرض بدهيد بي آن كه در انتظار سود آن باشيد چون در اين صورت، پاداش بزرگي خواهيد داشت.
بزرگان كليسا و اساسا جامعه مسيحيت اتفاق نظر قاطع دارند كه حضرت مسيح(ع) بر تحريم قاطع ربا تاكيد كرده اند. يكي از اقتصاددانان معروف در توضيح چگونگي برخورد كليسا با مساله ربا و بهره گفته است: آنها كه رباخواري ميكردند، حق شركت در مراسم عشاي ربّاني را نداشتند و به مكان هاي مذهبي راه نمييافتند حتي اگر رباخواران گناهكار از دنيا ميرفتند، اجازه دفن آنها در گورستان مسيحيان صادر نميشد. هيچ كشيشي صدقه رباخواران را نميپذيرفت و هرگونه رباخواري از نظر آنان، غيرمسيحي به شمار مي رفته است.
تا عصر رنسانس علماي مسيحيت همصدا با كتاب مقدس، ربا را تحريم كردند و كوشيدند با بيان حكمت تحريم ربا، مردم را از ارتكاب اين گناه بازدارند.
سن توما كه نظرياتش در تعاليم كليسا جايگاه ويژه اي دارد، براي دفاع قانون كليسا در حرمت ربا، دليل هاي زير را ارائه كرده است: 1- پول نازاست، يعني مولد ثروت نيست. 2- بين اشياي مصرفي و ديگر اشيا بايد فرق گذاشت. چيزهايي كه با مصرف از بين نمي روند مانند خانه و زمين، مالكشان مي تواند بدون فروش اصل آنها حق استفاده از آنها را به ديگري واگذار كند و اجاره بگيرد؛ ولي در مورد اشياي مصرفي كه انتقال حق استفاده از آنها بدون انتقال مالكيتشان مقدور نيست، گرفتن اجاره و بهره نامشروع است زيرا وام گيرنده مجبور به پرداخت دو نوع بها مي گردد: يكي براي مالكيت وام و ديگري براي استعمال آن؛ يعني بهره. 3- بهره بهاي زمان است و چون زمان متعلق به خداست وام دهنده حق گرفتن بهره را ندارد. 4- بهره ثمره پول نيست، بلكه نتيجه عمل شخص وام گيرنده است. بنابراين بر او لازم نيست كه بيش از آنچه قرض گرفته است برگرداند. 5- كسي كه بهره مي دهد، آن را با رضايت و خشنودي نمي پردازد بلكه تحت فشار احتياج به قرض دست به اين كار مي زند.
تاكيد ويژه اسلام، قرآن كريم
حرمت ربا در دين مبين اسلام هم بر كسي پوشيده نيست. قرآن كريم شديدترين و وحشتناك ترين توصيف هاي خود را درباره ربا، رباخواران و عاقبت آنها به كار برده است. دشمنان در حال جنگ با خدا و رسولش(ع)، آشفته سران قيامت و ماندگاران در آتش جهنم بخشي از اين توصيف هاست.
حداقل هفت آيه قرآن بوضوح تحريم ربا را ثابت مي كند:
به عنوان مثال در آيه 275 سوره بقره آمده است: آنها كه ربا مي خورند برنمي خيزند مگر مانند كسي كه شيطان به جنون آشفته اش كرده است. اين از آن روست كه گفتند: داد و ستد صرفا مانند رباست؛ در صورتي كه خدا معامله را حلال و ربا را حرام كرده است. پس اينك كسي كه از پروردگارش پندي به او رسد و باز ايستد، آنچه گذشته از آن اوست و كارش با خداست و هر كه به (رباخواري) بازگردد، پس آنان دوزخيانند و در آن ماندگارند.
در آيات 278 و 279 سوره بقره مساله تحريم ربا واضح تر مشاهده مي شود. نخست روي سخن را به همه افراد با ايمان و خداجوي كرده و با صراحت و قاطعيت مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد تقواي الهي پيشه كنيد و آنچه از مطالبات ربا باقيمانده رها سازيد اگر ايمان داريد: اي كساني كه ايمان آورده ايد! اگر مومنيد از خدا بترسيد و باقيمانده ربا را واگذاريد.»
خداوند متعال در سوره آل عمران آيه 130، 131 نيز مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بترسيد، تا رستگار شويد! و از آتشي بپرهيزيد كه براي كافران آماده شده است!»
عملكرد پيامبر(ص) نيز در برخورد با مساله ربا، از تحريم آن در سالهاي نخستين بعثت حكايت ميكند. پيامبر در يك حركت شجاعانه، بدهكاريهاي ربوي را لغو كردكه از آن جمله، طلبهاي ربوي عمويش (عباس) بود. البته روشن است عموي پيامبر كه از بزرگان اسلام بود، پس از اسلام آوردن رباخواري نميكرده است. همچنين پيامبر(ص) از اهل ذمّه پيمان گرفت كه رباخواري نكنند. همچنين ديدههاي پيامبر(ع) در شب معراج، درباره عذاب رباخواران و بازگويي آنها براي مسلمانان از ديگر مواردي است كه جديت اسلام در تحريم عمل زشت ربا را بازگو كرده است. از پيامبر(ص) چنين نقل شده كه فرمود: «هنگامي كه به معراج رفتم دسته اي را ديدم به حدي شكم آنان بزرگ بود كه هر چه جديت مي كردند برخيزند و راه روند، براي آنان ممكن نبود، و پي درپي به زمين مي خوردند، از جبرئيل سوال كردم، اينها چه افرادي هستند؟ جرمشان چيست؟ جواب داد: اينها رباخواران هستند… .»
□
روزنامه جام جم، شماره 3690 به تاريخ 23/2/92، صفحه 10 (پرونده) مگایران