داستان رباآموزههای اسلامیشرحها·2013/08/02·1 min read رباخواری از نردبانی فتاد * شنیدم هم اندر زمان جان بداد پسر چند روزی گرستن گرفت * دگر با حریفان نشستن گرفت بهخواب اندرش دید و پرسید حال * که چون رستی از حشرونشر سوال بگفت ای پسر قصه بر من مخوان * به دوزخ در افتادم از نردبانSee alsoسیرت ربا خوارخادم بوستان سعدی