روز دوشنه، مصادف با شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)، اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری به دیدار آیت الله مصباح یزدی رفتند و ایشان در سخنان مهمی به راهکارهای جریان انقلاب اسلامی در عرصه های پیش رو پرداختند.
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری در گزارشی بخش هایی از این سخنان را منتشر کرد، که در ادامه می خوانید:
پس از ماه مبارک رمضان جبهه پایداری اولین نشست خود را در خدمت حضرت استاد آیتالله مصباح در تاریخ 1932/06/11 در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی – رحمت الله علیه – تشکیل داد. در این جلسه پس از گزارشی از انتخابات خدمت ایشان، درباره جلسات گذشته، خود انتقادی و نیز انتخاب کارگروه فرهنگی و آمادهسازی پیشنویس برنامه فرهنگی آینده جبهه که در سه مقطع کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت به خدمتشان ارائه گردید؛ جبهه آمادگی خود را برای آینده به همراه تلاش بیشتر اعلان کرده و درخواست رهنمون کارشان برای آینده خود داشت.
این نوشته خلاصه سخنان و برگرفته نظرات حضرت استاد – دام ظله – است که تقدیم مخاطبان عزیز میگردد.
حضرت استاد مصباح :
بسم الّله الرحمن الرحیم
الحمدللّه رب العالمین
و صلی اللّه علی محمد و آله و سلم
انتظار داشتم که فرصتی پیش آید که از نظرات دوستان استفاده کنم و اگر چیزی هم دارم در طبق اخلاص بگذارم، ولی این لحظات را به چند نکته هرچند پراکنده و نامربوط، ارتجالاً و بدون فکر قبلی عرض میکنم.
………
خطر التقاط:
کمی به اطراف بنگرید تا ببینید چه خطر عظیمی اسلام را تهدید میکند.
در بیخ گوش ما در عراق خطر تحریف اسلام و شیعهزدائی بسیار جدی است. این خطر سابق بر این هم بود، در آن زمان بزرگانی چون: آقا سید عبدالهادی شیرازی، اصطهبانانی، خوئی و حکیم همه در نجف بودند، زمانی که بنده آنجا بودم همان وقت از فضلای جوان حوزه مطلع شدم که میگفتند درصد زیادی از بچههای شیعه و حتی فرزندان علماء و مراجع گرایشهای مارکسیستی دارند و حزب کمونیزم از احزاب قوی بود که بسیاری از آنها آقازاده بودند. حوزه گرم به فقه و اصول خود بود و جوانان درگیر این مسائل. حوزه برای خود و اینها هم برای خود، هر کس به کار خود مشغول و از دیگری غافل و خطرهای بعدی چیزی شد که حوزه به زوال رفت به دست بچه شیعهها و بچه آخوندها به نابودی کشیده شد.
الان لیدر و رهبر “فهرست العراقیه” شیعه است و بسیاری از مردم عراق چون اینها به اسم شیعهاند از اینها حمایت میکنند، و این خطر برای اهل سنت هم به طوری جدی وجود دارد. اجمالاً یکی از کشورهایی که در عراق به ویژه در مناطق کردنشین کار میکند اسرائیل است؛ آنها به عنوان قرآنشناس، اسلامشناس، افکار انحرافی را القاء میکنند و بچه شیعهها هم در این راستا هستند.
ما نفهمیدیم که در ایران چه شد الآن هم انحراف فکری خانه کرده است و بقایای التقاط در طبقه خواص معنادارتر گشته است، که دین و دستوران آن کاری نمیتواند بکند، بله، اگر از اسلام و ولایتفقیه میگویند در واقع میخواهند دلها را خوش کنند. آنها میگویند دوران اجرای احکام اسلام گذشته است. همان حرفی است که مجاهدین میگفتند، ولی اینها همان را در دل دارند، میگفتند که اسلام تاریخبند بوده و تاریخ مصرفش گذشته است. اینها به ظاهر نمیگویند اسلام تاریخ مصرفش گذشته ولی همان عقیده را دارند که گاه میگویند با رساله نمیتوان حکومت کرد. قرآن حال اینها را اینگونه بیان فرمود که: «وَ ما تُخفِی صُدُورهم اَکبَر» آنچه در دل دارند بزرگتر از این حرفها است. مگر الآن در کشور، با خیلی از این مسائل روبرو نیستیم که از بهترین مصادیق آن ربا است، در حالی، در قرآن آن را اعلام جنگ با خدا دانسته است. نمیبینید که میگویند: امکان ندارد بدون ربا اقتصاد را جلو ببریم، خوب در ظاهر بانکداری اسلامی درست کنیم ولی در واقع میگویند نمیشود، این خطرها گسترش مییابند؛ با گسترش رسانهای بیشماری که حادث شده کار سختتر خواهد شد؛ تلاش و فعالیت رسانهای میکنند. چون نوشتهها، مجلات، روزنامهها، کتب به شکل داستان و رمان، فیلم، سینما و تئاتر و …. به سرعت انحرافات را جلو میبرد، در این وضع باید نگران بود که نسل آینده چه اندازه اسلام واقعی را خواهد دانست.
این تشخیص که هرکه اطراف را ببیند و جهان را مییابد که بزرگترین وظیفه کار فرهنگی است؛ منظورم از کار فرهنگی؛ ادبیات، شعر، و هنر، رقص و موسیقی و … نیست، بلکه تنها اثرگذاری در باورهای جامعه یعنی دین که تکلیفی است که هرگز از گردن کسی ساقط نمیشود، خواه در حال افول و یا صعود، در عالیترین منصب کشور و یا پائینترین.