وقتی یک کارخانه به دیگران مقروض می شود و تولیدات و درآمد این کارخانه جوابگوی این قرض ها نباشد، اعلام ورشکستگی می کند.
در این هنگام اموال و ارزش این کارخانه به پایین ترین سطح خود رسیده و اعتماد و سرمایه گذاری بر روی آن کاری نا معقول به نظر می رسد.
این امر درباره کشورها نیز صادق است. یعنی وقتی یک دولتی در مراودات اقتصادی خود با دیگر کشورها و بخش خصوصی دچار استقراض شود و با توجه به درآمد و بودجه سالانه خود نتواند این بدهی ها را پرداخت کند اعلام ورشکستگی میکند. نمونه آن را می توان در کشور یونان مشاهده کرد که دولت آن به دلیل استقراض و بدهی های خارجی و داخلی خود اعلام ورشکستگی کرد و صندوق پول اتحادیه اروپا با شرایطی سنگین و نوعی دخالت مستقیم در سیاست های اقتصادی این کشور حاضر شد تا دوباره به این دولت وام دهد. وامی که بازپرداخت آن با بهره های ۴۰-۵۰درصدی خود وضعیت این کشور را در آینده نزدیک بحرانی تر خواهد کرد.
اما خوب است نگاهی به اقتصاد ایالات متحده امریکا داشت:
دولت ایالات متحده امریکا با بدهی خارجی رو به رشد ۱۶٫۷ هزار میلیارد دلاری اولین کشور مقروض در کل دنیا میباشد. و البته جالب است که این کشور دارای بدهی داخلی رو به رشد ۱۷ هزار میلیارد دلاری است.
و این رقم یعنی ۵ برابر بودجه سالانه امریکا برای هر کدام از بدهی ها!
این رقم یعنی بیش از تولید ناخالص ملی این کشور!
اگر بخواهیم به زبان ساده و عامیانه بگوییم یعنی امریکا و مردم امریکا اگر به مدت یک سال هر چه تولید می کنند و هر چه بدست می آورند را به عنوان بدهی خارجی امریکا بدهند و خودشان حتی آب هم نخورند باز هم مقداری از بدهی خارجی امریکا باقی می ماند.
شاید ظاهر صنعتی امریکا باعث شده است که اقتصاد رو به فروپاشی این کشور کمتر جلوه کند اما آیا کشوری با این وضعیت بدهی، با آمار رو به کاهش رشد اقتصادی که در سال ۲۰۱۲ تنها ۱٫۵درصد بوده و با کسری بودجه سالانه هزار میلیارد دلاری قابل اعتماد و دارای آینده ای روشن از نظر اقتصادی است که ما بخواهیم روابطی با او داشته باشیم؟
آیا بهتر نیست به فکر ارتباط بهتر با کشور هایی باشیم که حداقل دارای اقتصادی پویا بوده و چشم اندازی روشن در عرصه اقتصادی دارند؟
و نکته جالب اینجاست که ایران با وجود تحریم های اقتصادی و مشکلات اقتصادی زیادی که دارد در پارامترهای مهمی از اقتصاد از ایالات متحده امریکا جلوست!
نسبت بدهی خارجی ایران به بودجه سالانه اش تنها ۱۲درصد و نسبت به تولید ناخالص ملی اش تنها ۴ درصد است.
رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۲، ۲٫۷درصد بوده است یعنی ۱ درصد بیشتر از امریکا!
و نسبت کسری بودجه ایران به مراتب پایین تر از این نسبت در امریکا ست!
با تمام این شرایط چطور می شود که هنوز بعضی ها برای ایجاد ارتباط با امریکا سر و دست می شکنند!
شاید اگر این همه تلاش و سر وصدا برای ارتباط با کشوری در حال فروپاشی مانند امریکا صرف ارتباط بهتر با کشور های رو به رشد می شد، بسیاری از تحریم ها دور می خورد و اقتصاد و عزت ملی کشور بیشتر حفظ می شد!
چه می شود که وقتی پای ارتباط با امریکا در میان می آید برخی حاضرند از بسیاری از حقوق خود مانند حق هسته ای بگذرند و یا اجازه هر نوع بازرسی و دخالتی را به دیگران در کشور ایران اسلامی بدهند و هر نوع امتیاز دیگری که امریکا بخواهد به او بدهند اما در ارتباط با دیگر کشور ها به قدری عزت ملی برایشان مهم می شود که حتی معمولی ترین بده بستان های اقتصادی هم از بین رفتن عزت تلقی می شود.
بهتر نیست با دیدی وسیع به تمامی جوانب اقتصادی کشور بنگریم؟!
برای اطلاع از ثانیه شمار بدهی های امریکا به سایت رسمی خزانه داری این کشور مراجعه نمایید!
نویسنده: علی نوفرستی
منبع: انتقام