«اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا، … از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملاً اولین کسی است که چنین کرد.»
چرا میگه در میان مسیحیان بنیان نظری ربا را گذاشت؟ او که یهودی است! باید اشاره میکرد به همون کالون که در همان دوره آبرابانل میزیست و مسیحی بود و رهبر پروتستانتیسم.
«… کار بدانجا کشید که در نیمه اول سده شانزدهم، در ایتالیا، مرکز مسیحیان اروپا و کانون اصلی اقتدار پاپ، حدود ۵۰۰ صرافی یهودی استقرار داشت.»
نگاهی اجمالی به پیشینه #رباخواری
در «عهد عتیق» رباخواری بعنوان حرفه کنعانیها (فنیقیها) ذکر شده است. این روش انباشت و تکاثر ثروت میراثی فنیقی بود که یهودیان جذب کردند. از آن پس ایشان به حاملان اصلی این شیوه مبادله پولی بدل گردیدند تا بدانجا که رباخواری بعنوان یک حرفه کاملاً یهودی شناخته میشد. در «سِفر خروج» خواسته شده که در پرداخت «پول نقد» به «فقرای بنیاسرائیل» با ایشان بسان «رباخواران» سلوک نشود و بهره دریافت نگردد. در «سِفر تثنیه» به صراحت رباخواری در میان بنیاسرائیل ممنوع ولی در رابطه با بیگانگان مجاز شمرده شده است: «غریب را میتوانی به سود قرض بدهی، اما برادر خود را به سود قرض مده.» این بیانگر رواج رباخواری در میان بنیاسرائیل از ازمنه کهن است.
ظهور اسلام و احکام صریح قرآن در ممنوعیت ربا مانعی جدی در راه رباخواری یهودی پدید ساخت. بنوشته جودائیکا، ربا در اسلام دارای مفهومی مشخصتر از ربیت یهودی و یوزورای مسیحی است. لذا، گریز از این ممنوعیت به سادگی امکان نداشت. در نتیجه، در سدههای نخستین اسلامی یهودیان رباخوار بطور عمده به تجارت جهانی روی آوردند. معهذا، بتدریج و از سده سوم هجری/ نهم میلادی یهودیان مستقر در سرزمینهای اسلامی شکل جدیدی از رباخواری را وضع کردند و آن سرمایهگذاری مالی در عملیات تجاری بود. برخی از این مشارکتها ظاهری بود و تنها پوششی تلقی میشد برای گریز از قوانین اسلامی منع رباخواری. یهودی پولی به تاجر میداد و بدون توجه به ضرر یا سود آن، در پایان معامله، مبلغ توافقشدهای سود دریافت میکرد. این روش بتدریج شایع شد و در سده چهارم هجری/ دهم میلادی رباخواری پوشیده و غیررسمی را در میان مسلمانان بطور کامل رواج داد. در این زمان در بغداد، مرکز خلافت عباسی، رباخواران بزرگ یهودی پدید شدند چون یوسف بن فیناس، هارون بن عمرام و بویژه نتیرا. کار آنان چنان بالا گرفت که حتی در ازای بهره وامهای کلان به خلفای عباسی میپرداختند.
اسحاق آبرابانل، اندیشهپرداز بزرگ یهودی و رهبر یهودیان مهاجر اسپانیا، همان کسی که هزینه نبرد غرناطه را فراهم آورد و از کارگردانان اصلی سفر کریستف کلمب بود، از نخستین متفکرینی است که به دفاع صریح و آشکار از رباخواری برخاست و بنیانهای توجیه نظری و دینی آن را در میان مسیحیان گذارد. او محتملاً اولین کسی است که چنین کرد.
آبرابانل در سال ۱۴۹۶ رسالهای نوشت که در سال ۱۵۵۱ چاپ شد و در آن از مبادلات مالی مبتنی بر بهره دفاع نمود. او نوشت: در بهره هیچ چیز نکوهیدهای وجود ندارد. این کاملاً درست است که مردم از پول، شراب و غله خود بهره دریافت کنند. چرا کشاورزی که بذر به وام میگیرد تا با آن مزرعه خود را بکارد، نباید ده درصد بابت ربح آن بپردازد؟ این روش متعارف و صحیح مبادله مالی است. «وام بدون بهره را تنها باید به همدینان پرداخت؛ به آن کسانی که ما به ایشان لطف ویژه داریم.»
در همان زمان که آبرابانل رساله فوق را مینوشت، آبراهام بن مردخای فریزول (۱۴۵۱-۱۵۲۵)، احتمالاً از اعقاب یوسف فریزوئل وزیر مالیه آلفونسوی ششم، در جلسه مباحثهای که در کاخ دوک فرارا، از حکمرانان ایتالیا، برای بررسی مسئله ربا تشکیل شد حضور یافت. فریزول در جمع حضار از ربا دفاع کرد. دفاعیه او شامل یک استدلال «عقلی» و یک توجیه «نقلی» است. او به گسترش جامعه و پیدایش «طبیعت» و «نظم» جدیدی اشاره میکند که بر «رسم» وام دادن بدون بهره نقطه پایان نهاده است. توجیه «نقلی» او استناد به فقراتی از «عهد عتیق» است که کنعانیها در ازای پرداخت پول ۵ درصد بهره میگرفتند.
در سال ۱۵۸۸ دیوید پامیس، پزشک یهودی، کتابی به لاتین منتشر کرد در شرح خدمات پزشکان یهودی پیشین. در این کتاب نیز مسائلی در زمینه «دریافت ربا از کفار» مطرح شده است. او مینویسد: اگر یهودی از مسیحی ربح میگیرد، این به معنای عملکرد غیرقانونی او نیست. این مبادله ناشی از توافقی است که با رضایت طرفین انجام میگیرد. او میافزاید: طبق حکم جدید مقامات خاخامی چنین مبادلهای در میان یهودیان نیز مجاز است.
این در زمانی است که پیشتر جان کالون (۱۵۰۹-۱۵۶۴)، بنیانگذار کالونیسم، مبادله پولی بر اساس ربا را مجاز شمرده بود. این تحول نقشی مهم در شکلگیری بنیادهای اقتصاد جدید سرمایهداری در غرب ایفا کرد. کار بدانجا کشید که در نیمه اول سده شانزدهم، در ایتالیا، مرکز مسیحیان اروپا و کانون اصلی اقتدار پاپ، حدود ۵۰۰ صرافی یهودی استقرار داشت. با انتقال کانون اصلی الیگارشی یهودی به آمستردام بتدریج این رقم کاهش یافت. در نیمه دوم سده شانزدهم، تعداد آنها به ۲۸۰ صرافی رسید که از این میان حدود ۶۰-۷۰ صرافی در شهر رم مستقر بود. (شهبازی، زرسالاران)