با توجه به تغییر قالب سایت و تغییراتی در بخش های گوناگون، مشکلاتی در بخش های گوناگون بوجود آمده که در حال رفع این مشکلات و بازسازی بخش های آسیب دیده هستیم. از شکیبایی شما متشکریم.
نگاهی تازه به مقوله ربا

نگاهی تازه به مقوله ربا

بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

چکیده:

قوانین الهی تابع مصلحت و مفسده واقعیست؛ یکی از آن قوانین، قانون حرمت ربا و نزول است. خدا به سبب محبتی که به مخلوقات خود و جامعه مدنی انسانی ـ اسلامی دارد انسان‌ها را از مفسده‌ها و دام‌های مهلکی که در مسیر زندگی فردی و اجتماعی آنان قرار می‌گیرد آگاه ساخته است.
ربا، باعث بر هم زدن تعادل یکی از ارکان مهم جوامع انسانی ـ اسلامی یعنی اقصاد و نظام پولی آن می‌شود؛ بر هم خوردن تعادل اقتصادی و کسب و کار در جامعه اسلامی منجر به سست شدن ارکان جامعه مدنی خواهد شد و لذا کسی که ربا خواری می‌کند یا ربا می‌گیرد یا به هر نحوی در این امر شریک است به مثابه دشمنی است که خواسته یا ناخواسته به جنگ با حکومت اسلامی اقدام نموده است و این یعنی اعلان جنگ با خدا و فرستاده او (صلی الله علیه و آله).

کلید واژه:

ربا، نزول، اقتصاد، تعادل اقتصادی، علان جنگ با خدا، حرمت ربا.

مقدمه:

آرامش و نظم، ارزشمند است اما رسیدن به این ارزش یعنی آرامش و زدودن هرج و مرج، فقط با إعمال قانون محقق خواهد شد همه می‌دانیم که إعمال قانون، فرع بر وجود قانون است؛ قانون از حیث منشأ بر دو قسمت است:
1. الهی؛
2. بشری.
سه امتیاز ویژه قوانین الهی، عبارت است از:
1. از مصدری صادر شده که احاطه کامل بر تمام جوانب خلقت را داراست.
2. از ناحیه وجودی صادر می‌گردد که به شدت و به حقیقت کلمه، خیرخواه تمام موجودات است؛
3. از منبعی صادر می‌شود که ابداً منفعت شخصی ندارد.
به عکس قوانین بشری که:
1. احاطه کامل بر همه جوانب خلقت را ندارد بلکه با همه تجربیاتی که بشر تاکنون کسب کرده است قوانین او هنوز به شدت سطحیست؛
2. بر خلاف قانون خداوند، انسان بیش از آنکه خیرخواه دیگران باشد پیگیر منافع شخصی خویش می‌باشد.
بر اساس آنچه گفته شد اگر قرار بر آن شد که انسان برای زندگیِ بدون هرج و مرج و آرامِ در این دنیا، باید تابع قانون باشد با عنایت به آنچه بیان شد متوجه می‌شویم آن قانون، باید الهی و وحیانی باشد تا انطباق بیشتری با حقیقت داشته باشد و بتواند اعتماد ما را به خود جلب نماید.
همچنین تبلور قانون خدا را در دو جا می‌توان جست ‌و جو کرد:
1. قرآن؛
2. قول و فعل و تقریر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و آل‌الله علیهم‌السلام به عنوان مبیّن و مفسر قرآن ‌مجید.

اصل مقاله:

حرمت فقهی ربا در همه ادیان توحیدی!

فقه[1] یعنی مجموعه قوانین الهی برای سعادت بشر و دیگر مخلوقات؛ یکی از این قوانین، بحث «حُرمت ربا» می‌باشد. بشرِ به اصطلاح متمدن امروز با همه توفیقاتی که در علوم مختلف کسب نموده اما هنوز نتوانسته است دیدگاه روشن و قانون ثابتی را پیرامون نزول و ربا ارائه نماید اما خدایی که خالق همه موجودات است از همان ابتدا نسبت به این مسئله، موضع‌گیری آشکاری و صریحی داشته و آن را با تفصیلش در همه ادیان مختلف بیان نموده است.
خداوند در آیه 161 سوره نساء می‌فرماید: “وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْه “؛ برخی از یهودیان، کسب (معامله و قرض) ربوی می‌کردند در حالی که خداوند آن‌ها را، از کسب کردن از راه گرفتن ربا نهی کرده بود.
این آیه به حرمت ربا در ادیان قبل از اسلام و مسیحیت یعنی یهود اشاره دارد ما با استناد به این آیه و برخی روایت دیگر نتیجه می‌گیریم که بحث حرمت ربا تنها اختصاص به دین اسلام نداشته بلکه مشترک بین همه ادیان توحیدی است.
قال ‌الرضا علیه‌السلام: اعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ أَنَ الرِّبَا حَرَامٌ سُحْتٌ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ مِمَّا قَدْ وَعَدَ اللَّهُ عَلَیْهِ النَّارَ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَى لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ وَ فِی کُلِّ کِتَاب [2]؛ حضرت رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: بدان که (…) ربا را خداوند از زبان همه انبیاء علی نبینا و آله و علیه‌ السلام، حرام اعلام نموده و در همه کتب آسمانی، حرمت آن را بیان نموده است.

رباخوار، هم‌شأن کافر است!

با بررسی چهار آیه از قرآن‌ کریم به سادگی می‌توان دریافت که نگاه خداوند به انسان رباخوار، نگاه و قضاوتی است که به انسان کافر دارد یعنی شأن و رتبه و منزلت انسان مبتلاء به ربا، همان شأن کافر است به آن چهار آیه دقت کنید:
1. وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ … وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلیماً[3].
2. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا … وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرین [4].
3. یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثیمٍ[5].
4. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ[6].
در این چهار آیه خداوند پس از بیان حرمت ربا و لزوم اجتناب از آن، ربا دهنده را از عذابی که برای کفار مهیّا ساخته است می‌ترساند مانند پدری که پس از نهی فرزندش از استفاده بی‌موردِ اینترنت، خطاب به او بگوید: من از بچه معتاد بیزارم، ما با این بیان متوجه می‌شویم که در دیدگاه این پدر، کسی که بیش از حد با اینترنت، مأنوس باشد معتاد است لذا با یک محاسبه سر انگشتی متوجه خواهیم شد از منظر الهی، بحث ربا و کفر در یک جایگاه قرار دارند و کسانی را که مبتلا به ربا، هستند نمی‌توان مؤمن نامید زیرا مؤمن، به کسی گفته می‌‌شود که در مقام عمل به قوانین الهی التزام داشته باشد و در مقابل نواهی الهی سر تسلیم فرود آورد اما کسی که پس از این همه نهی شدید‌ اللحن خداوند از ربا که هرگز نسبت به احدی از کبائر چنین تعابیری را به کار نبرده است، باز هم خود را مبتلا به آن می‌سازد قطعاً نمی‌توان مؤمن نامید.

مفهوم ربا و نزول!

ربا در لغت از رَبَوَ گرفته شده است که به معنای زیادت و رشد و نمو و همچنین بالا آمدن می‌باشد[7]. بر همین اساس، رَبْوِه در زبان عربی به معنای تپه یا باغی می‌باشد که در جای بلندتری نسبت به سطح زمین قرار گرفته باشد[8]. نکته قابل توجه اینکه، ربا و رب چون با یکدیگر اشتقاق اکبر داشته و دو حرف مشترک دارند دارای معنایی بسیار نزدیک به هم هستند «رب» از ریشه ربب اخذ شده است و به معنای تربیت کردن می‌باشد[9] و می‌دانیم که کار مربی، رشد و نمو و بالا کشیدن متربی است؛ خداوند در آیه بیست و چهار سوره إسراء می‌فرماید: … قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً؛ خداوند می‌فرماید بگو: ای پروردگار! بر پدر و مادرم رحم کن همچنانکه آن‌ها نیز با محبت مرا در کوچکی بزرگ کرده و رشدم دادند و تربیت نمودند.
ملاحظه کردید که رب دوم (ربیانی) در این آیه به معنای رشد دادن می‌باشد. با توجه به معنای لغوی ربا، شاید کسی گمان کند که اگر پول ربوی بدهد سرمایه او رشد می‌کند و بر عکس اگر صدقه بدهد پولش تمام می‌شود اما جالب اینکه خداوند در آیه 276 بقره می‌فرماید: یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقات ِِِ؛ خداوند در این آیه می‌فرماید: بر خلاف تصور شما، آنچه مایه رشد در مال و دارایی می‌باشد صدقه است نه ربا، و خداوند ربا را محق کرده است.
محق را در لغت به معنای نابودی و نقصان معنا نموده‌اند[10] ولی نگارنده معتقد است محق در اصل وضع به معنای نقصان تدریجی می‌باشد نه مطلق نقصان؛ بر همین اساس عرب به ماه قمری بعد از شب چهاردهم، محاق می‌گوید[11] زیرا از شب چهاردهم به بعد، قرص ماه، رفته رفته رو به زوال و نابودی حرکت می‌کند تا به جایی می‌رسد که کلاً ناپدید می‌شود.
آری مَثَلِ صدقه، مثل ماه از شب اول تا شب چهاردهم در آسمان است که روز به روز رشد می‌کند تا به کمال برسد و مَثَلِ ربا، ماه از شب چهاردهم به بعد است که لحظه به لحظه رو به نابودی و زوال است.
برخی با این بهانه که چاره‌ای جز گرفتن نزول نداریم گرفتار نزول می‌شوند اما باید بدانیم که نزول از اسمش پیداست نزول یعنی سقوط! برخی گمان کرده‌اند با پول نزول می‌توانند صعود کنند و حال آنکه اگر چنین بود اسمش را نزول نمی‌گذاشتند صعود می‌گذاشتند.

رد قرآنی توجیه رباخواران!

گاهی هم افرادی که نزول می‌دهند برای دلخوشی و توجیه عمل زشتشان می‌گویند: کار ما باعث گره‌گشایی از گرفتاری‌های مردم است ما ربا می‌دهیم تا مردم رشد کنند و گره از کارشان باز شود اما خداوند در آیه 39 سوره مبارکه روم می‌فرماید:
“وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون “؛‌ آنچه به عنوان ربا می‌پردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت؛ و آنچه را به عنوان زکات می‌پردازید و تنها رضای خدا را می‌طلبید (مایه برکت است؛ و) کسانی که چنین می‌کنند دارای پاداش مضاعفند.
وَ سَأَلَ رَجُلٌ الصَّادِقَ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ قَدْ أَرَى مَنْ یَأْکُلُ الرِّبَا یَرْبُو مَالُهُ فَقَالَ فَأَیُ مَحْقٍ أَمْحَقُ مِنْ دِرْهَمٍ رِبًا یَمْحَقُ الدِّینَ فَإِنْ تَابَ مِنْهُ ذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَر[12]؛ شخصی از حضرت صادق علیه‌السلام پیرامون آیه 276 سوره بقره سؤال کرد که خداوند در این آیه می‌فرماید: «مال ربوی را نابود می‌کنم و صدقات و قرض‌الحسنه را رشد می‌دهم» در حالی که گاهی اشخاص رباخواری را می‌بینیم که مالشان رشد می‌کند!؟ حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: خداوند در این آیه فرموده است: «ربا، نابود کننده است» و چه نابود کننده‌ای بالاتر از آن یکْ درهمِ رَبَوی که اگر صاحبش از رباخواری، توبه نکند تمام دینش را نابود می‌سازد و اگر چنانچه توبه کند باید سودهای حاصله از رباخواری را به صاحبانشان برگرداند و فقیر می‌شود.
نکته‌ای که در پی این روایت شریف لازم است تذکر داده شود اینکه با توجه به معنایی که برای «محق» بیان کردیم و گفتیم «محق» به معنای نابودی تدریجی است چون مال ربوی، ذره ذره به نابودی می‌رود گاهی نه خودش و نه دیگرانی که شاهد نزول‌خواری او هستند هیچ کدام متوجه آن نمی‌شوند اما بعد از یک عمر، وقتی محاسبه می‌کنی متوجه می‌شوی نزول‌خوار به هیچ‌جا که نرسیده است هیچ، سرمایه (داشته‌های مادی و معنوی) خود را نیز از دست داده است! نهایتاً مقداری پولِ بلوکه، فراهم کرده که هیچ وقت نتوانسته است ذره‌ای از آن‌ها بهره‌مند گردد.
حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در همین باره می‌فرمایند: الربا وَ إنْ کَثُرَ فَإنَّ عاقِبَتَهُ تصیر الی قَل[13]؛ ربا اگرچه بسیار باشد اما سرانجام آن کمی خواهد بود.
می‌گویند: شخصی از یخ‌ فروشی سؤال کرد: یخ‌هایت را چه کردی؟ جواب داد: نفروختم اما تمام شد!! دقیقاً مثل نزول‌خوار، که قطره‌ قطره، سرمایه ایمان و انسانیت و حتی دارایی مادی خود را از دست می‌دهد اما متوجه نمی‌شود و وقتی می‌فهمد که دیگر هیچ فایده‌ای ندارد.

حالت باطنی و حقیقت ربا…!

هر کدام از افراد رباخوار یا ربادهنده یا حتی کسی که واسطه این عمل زشت شده است یا حتی پول ربوی، دارای باطن آلوده‌‌ای می‌باشد که در برخی از آیات و روایات به آن اشاره شده است. همچنین برخی از عرفا که به خاطر صفای دلشان، حجاب از چشمشان برداشته شده است توانسته‌اند باطن آن را مشاهده نمایند، مثلاً درمورد مال ربوی یعنی اصل پولی که به صورت ربوی قرض گرفته می‌شود در کتاب «در محضر لاهوتیان» آمده است:
استاد مجاهدی معروف به پروانه نقل کردند: به خاطر دارم که در معیت آقای مجتهدی رحمهًْ‌الله علیه، ناهار را میهمان یکی از دوستان بودیم؛ صاحب خانه بر خلاف قولی که داده بود، سفره نسبتاً رنگینی را تدارک دیده و سرگرم کشیدن غذا بود، جناب مجتهدی که در کنار سفره نشسته بودند غذا صرف نمی‌کردند ولی چشم از سفره، هم بر نمی‌داشتند اصرار صاحب‌خانه به ایشان برای صرف غذا سودی نداشت و می‌فرمودند: شما راحت باشید! من چندان میلی به غذا ندارم! دوستان می‌دانستند که باید به ایشان اصرار نکنند و راحتشان بگذارند، تمامی دوستان به دنبال یافتن پاسخی برای این سؤال بودند که: چرا ایشان گرسنه از سر سفره برخاستند و حتی لقمه‌ای از غذا تناول نکردند؟! فردای آن روز به خدمتشان شرفیاب شدم تنی چند نفر از دوستان نیز حضور داشتند مرحوم مصطفوی با احترام از ایشان پرسید: دیروز ظهر، چرا غذا میل نفرمودید؟! گفتند: آقاجان! من در آن سفره غیر از خون نمی‌دیدم! این غذا از پول نزول تهیه شده بود و خوردن نداشت! ساعتی گذشت و مردی که دیروز مهمانش بودیم، آمد، هنگامی که آقای مجتهدی برای تجدید وضو از اتاق بیرون رفتند، آقای مصطفوی از آن مرد پرسید: غذای دیروز را از چه پولی تهیه کرده بودید؟! گفت: من به آقا قول داده بودم که برای ناهار، غذای ساده‌ای تهیه کنم ولی همسرم اجازه نداد و گفت: که ما باید به بهترین وجه از این مرد خدا پذیرایی کنیم! من هم ناگزیر شدم که از همسایه خود، مقداری پول قرض بگیرم! آقای مصطفوی که همسایه آن مرد را خوب می‌شناخت، گفت: حالا معلوم شد که چرا آقای مجتهدی دیروز غذا نخوردند، همسایه این مرد در بازار قم به دادن نزول و گرفتن بهره پول، مشهور است و چون غذای دیروز از پول ربا تهیه شده بود، جعفر آقا تمایلی به خوردن آن نشان ندادند و امروز هم فرمودند: در آن سفره غیر از خون نمی‌دیدم![14]
راجع به این داستان لازم به تذکر است که میزبان، از آن شخص ربا‌خوار، پول ربوی نگرفته بود بلکه مقداری پول، قرض نموده بود ولی از آنجا که دارایی آن بازاری مخلوط به ربا بود آن پول در سفره میزبان، چنان اثر سوئی را به جای گذاشته بود.
اما در مورد حقیقت و باطن شخص رباخوار، خداوند در آیه 275 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: “الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَس ” (… کسانی که ربا می‌خورند، (در قیامت) بر نمی‌خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس با شیطان، دیوانه شده (و نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کنند؛ گاهی زمین می‌خورند، گاهی به پا برمی‌خیزند).
«خبط» در لغت عربی به معنای افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حرکت است که در اثر چوب خوردن و کتک خوردن، بر انسان عارض شود[15].
همچنین به اعتقاد ابن قارس در معجم مقائیس اللغه معنای ریشه‌ای لغات مشتق از مسس، حبس نمودن چیزی در دست می‌باشد[16]. ولی نگارنده معتقد است لغت «مس» به معنای شدت اتصال است بر خلاف لغت لمس که صرف اتصال را بیان می‌دارد نه اتصال شدید؛ واژه تماس نیز که با کلمه مس، در ریشه مشترکند از این اصل، بیگانه نمی‌باشد.
در واقع خداوند در این آیه می‌فرماید: در سرای آخرت که سرای حقیقت اعمال است رباخوار، موقع خروج از قبر و ورود به صحرای محشر بر اثر تماس شدیدی که در دنیا با شیطان داشته است، تعادل نداشته و نمی‌تواند قدم از قدم برداشته و دائم بر زمین می‌خورد؛ این مجازات به خاطر آن است که او در دنیا با رباخواری، تعادل جامعه را برهم زده است و یکی از ارکان مهم جامعه اسلامی را که همان اقتصاد است متشنج نموده است که تبعات بر هم ریختگی اقتصادی، شکل‌گیری طبقات اجتماعی و شیوع فقر فرهنگی و مفاسد اجتماعی است در واقع او با این عمل خود، به تمام معنا، تمام هستی جامعه اسلامی را به هم ریخته است لذا در سرای آخرت تعادل نداشته و دائم بر زمین می‌خورد.
از نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در مورد باطن رباخوار نقل شده است:
لمّا أسری بی إلى السّماء رأیت رجالاً بطونهم کالبیوت، فیها الحیّات، ترى من خارج بطونهم، فقلت: من هؤلاء یا جبرائیل؟ قال: هؤلاء أکلة الرّبا[17]؛ در شب معراج زمانی که مرا شبانه به آسمان بردند، مردانی را دیدم که شکم‌هایی مانند خانه داشتند و در آن‌ها مارهایی بود که از بیرون شکم‌هاشان دیده می‌شد، گفتم! ای جبرئیل! این‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: اینان ربا خوارانند.

اعلان جنگ با خدا!

خداوند در آیه 279 سوره بقره برای رباخوار تعبیری بیان می‌کند که نمونه آن را در قرآن برای احدی از گناهان دیگر مثل زنا و سرقت و دروغ و غیبت و تهمت و امثال آن بیان نفرموده است؛ خداوند در این آیه می‌فرماید: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه[18]؛ پس اگر چنین نکردید (=رباخواری را ترک نکردید)، (بدانید که) اعلان جنگ با خدا و رسولش داده‌اید.
به نظر شما در کارزار با خداوند قهار و رسولش صلی الله علیه و آله چه کسی پیروز میدان است؟ اصلاً چه کسی را یارای کارزار است؟
بر همین اساس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در خطبه‌ای بالای منبر درباره ربا و خطرهای بزرگ آن سخن می‌گفتند و فرمودند: درهم ربا اعظم عندالله من سبعین زنیه بذات محرم فی بیت‌الله الحرام[19]؛ نزد خدای متعال یک درهم ربا از هفتاد بار زنای با خواهر و مادر آن هم در بیت‌الله الحرام زننده‌تر و پست‌تر است.

چوب خدا یا چوب شیطان؟

خداوند برای هر گناهی مجازاتی در نظر گرفته است که خطاکار را با آن چوب می‌زند چوب خداوند مایه رشد و پاک شدن است اما خداوند می‌فرماید: رباخوار را شیطان چوب می‌زند یعنی به قدری نزد خداوند بی‌ارزش است که حتی وقتی قرار است برای خطایش چوب بخورد لیاقت ندارد از خدا چوب بخورد بلکه این شیطان است که او را چوب می‌زند برخلاف چوب خدا که سبب رشد است چوب شیطان بیشتر مایه سقوط و نزول و تباهی و جنون و دیوانگی است.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: آکِلُ الرِّبَا لَا یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یَتَخَبَّطَهُ الشَّیْطَان [20]؛ خورنده ربا از دنیا نمی‌رود مگر آنکه شیطان به او چوب می‌زند.

مجازات و کیفر دنیایی رباخوار:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مظهر مهربانی و رحمت خداست. خدای متعال در آیه 107 سوره انبیاء از ایشان با عنوان رَحمهً للعالمین یاد کرده و می‌فرماید: “وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ” اما همین پیامبر رحمت و مظهر مهربانی راجع به رباخوار می‌فرمایند: مَنْ أَخَذَ الرِّبَا وَجَبَ عَلَیْهِ الْقَتْل [21]؛ هر کس ربا گرفت، کشتن او واجب است.
ابن‌ بُکیر نقل می‌کند که روزی به امام صادق علیه‌السلام خبر رسید که مردی ربا می‌خورد و آن را «لِبا» و آغوز یعنی اولین شیر گوسفند پس از زایمان می‌نامد کنایه از اینکه آن را طاهر و مطهّر می‌داند حضرت صادق علیه‌السلام فرمودند: اگر خداوند به من قدرت می‌داد گردن او را می‌زدم[22].
ابو بصیر می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم حکم رباخوار پس از ثابت شدن آن چیست؟ فرمودند: باید او را تأدیب کرد، و اگر دوباره مرتکب شد باز باید تادیب شود؛ و اگر برای بار سوم ربا خورد باید کشته شود[23].
شیخ طوسی (شیخ الطائفه) رحمة‌الله علیه در تفسیر آیه: «فان لم تفعلوا فا‌‌ذنوا بحرب من الله و رسوله…» می‌فرماید: ابن عباس و قتاده و ربیع گفته‌اند: هر کس رباخواری کند، امام باید از او بخواهد که توبه کند، و اگر توبه نکرد او را بکشد. بلخی گفته است: اگر اهل روستایی همگی اقدام به معاملات ربوی کنند، بر امام است که با آنان به جنگ برخیزد.
شیخ طوسی نهایتاً در جمع‌بندی نظرات مختلف پیرامون مجازات دنیایی رباخوار می‌فرماید: امام سه بار او را چنان مجازات می‌کند که از کار خود دست بردارد، و اگر برای بار چهارم ربا خورد او را می‌کشد[24].

ربا گناهی دامن‌گیر!

آتش ربا چنان عظیم و گسترده است که نه تنها دامان رباخوار و گیرنده ربا را خواهد گرفت بلکه دودش، چشم همه کسانی را که به نحوی در شکل‌گیری این گناه عظیم، دخیل بوده‌اند کور خواهد کرد. بالاتر از آن، تمام افرادی که با رباخوار و رباگیرنده اندک ارتباطی داشته باشند از سیاهی این گناه بی‌بهره نخواهند بود؛ از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام منقول است که: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ آکِلَ الرِّبَا وَ مُوکِلَهُ وَ کَاتِبَهُ وَ شَاهِدَیْه [25]؛ خداوند متعال، ربادهنده، رباگیرنده، نویسنده و شاهد در معامله یا قرض ربوی را لعنت کرده است.
در حدیث فوق‌ الذکر، لفظ شاهد فقط شامل شاهد اصطلاحی در ضمن عقد ربوی نمی‌شود بلکه در بردارنده همه کسانی هم که به هر شکل ممکن از معامله یا قرض ربوی مطلع می‌شوند و شاهد رباخواری در جامعه باشند اما ترک نهی از منکر کرده و سکوت نمایند نیز می‌شود.
بر همین اساس نبی ‌مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: اذا ظهر الزنا و الربا فی قریه فقد احلوا بانفسهم عذاب‌الله[26]، هرگاه گناه زشت زنا و ربا در دیاری آشکار شود به تحقیق خودشان با دستان خودشان مقدمات نزول عذاب الهی را بر خودشان فراهم نموده‌اند.
در این حدیث شریف به عذاب شدن عده‌ای در یک شهری فقط به بهانه ترک نهی از رباخواری اشاره شده است یعنی دود آتش رباخواری حتی تا آنجا سرایت می‌کند اطلاع از رباخواری دیگران و سکوت در مقابل آن، انسان را در معرض لعن پروردگار و مستحق عذاب الهی می‌سازد.
سید عطاء الله مجدی این حدیث را این‌ گونه به نظم کشیده است[27].

چو در قریه‌ای رسم زشت زنای… شود آشکار و خورندی ربای
خرند از خداوند یکتا عذاب… براه هلاکت کنند‌ی شتاب

 

مجازات و کیفر اخروی رباخوار!

از رسول معظم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله منقول است: مَنْ أَکَلَ الرِّبَا أَمْلَأَ اللَّهُ بَطْنَهُ مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ بِقَدْرِ مَا أَکَلَ وَ إِنِ اکْتَسَبَ مِنْهُ مَالًا لَا یَقْبَلُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ شَیْئاً مِنْ عَمَلِهِ وَ لَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ وَ الْمَلَائِکَةِ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْهُ قِیرَاطٌ وَاحِد[28]، هرکس رباخواری کند یا پولی ربوی بگیرد خداوند شکمش را به همان مقدار، از آتش جهنم پر می‌کند و اگر ربا دهنده باشد تا زمانی که قیراطی (ذره‌ای) از سود ربوی در نزدش باقی باشد خداوند هیچ عمل صالحی را از او نمی‌پذیرد و دائماً در لعنت خدا و ملائکه خداوند می‌باشد.
شیخ اجل، سعدی شیرازی در کتاب بوستان خود، داستان مرد نزول‌خواری را بیان می‌کند که بلافاصله بعد از مردن، بدون اینکه نکیر و منکری را دیده باشد وارد جهنم شده است:

 

رباخواری از نردبانی فتاد… شنیدم هم اندر زمان جان بداد
به خواب اندرش دید و پرسید حال… که چون رستی از حشر و نشر و سوال
بگفت ای پسر قصه بر من مخوان… به دوزخ در افتادم از نردبان

 

الفقه ثم المتجر!

با توجه به آنچه از زشتی و قبح ربا بیان شد و اینکه ابتلاء به ربا با دو شکل متصور است: گاهی آگاهانه و گاهی ندانسته و از روی جهل به مسئله ناخواسته به آن مبتلا می‌شویم لازم است طبق سفارش امیرالمؤمنین علیه‌السلام قبل از ورود به تجارت و کسب، خود را به قوانین و فتاوای مربوط به آن مجهز نماییم تا ناخواسته در دام آن نیفتیم.
قال امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: مَعَاشِرَ النَّاسِ الْفِقْهَ ثُمَ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ الرِّبَا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا[29]، یا مردمان! اول خود را به احکام فقهی تجارت مجهز کنید سپس به سمت تجارت بروید و این جمله را دو بار تکرار کردند سپس فرمودند: به خدا قسم تشخیص ربا در این دنیا از تشخیص دادن مورچه سیاهی که بر سنگ صاف و سیاهی راه می‌رود سخت‌تر است.
فقهاء نیز در رساله‌های عملیه می‌فرمایند: آموختن مسائلی که مورد نیاز انسان است واجب است انسان آن‌ها را بیاموزد.

ربای مجاز!

قال الرضا علیه‌السلام: َ لَیْسَ بَیْنَ الْوَالِدِ وَ وَلَدِهِ رِبًا وَ لَا بَیْنَ الزَّوْجِ وَ الْمَرْأَةِ رِباً وَ لَا بَیْنَ الْمَوْلَى وَ الْعَبْدِ وَ لَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ الذِّمِّی [30]، امام رضا علیه‌السلام می‌فرمایند: میان پدر و فرزند و شوهر و همسرش، میان عبد و مولا همچنین میان مسلمان و کافر، ربا اشکالی ندارد.

نتیجه‌گیری:

از اضافه دریافتی که در قرض به صورت مشروط دریافت می‌گردد گاهی به ربا و گاهی به نزول تعبیر می‌گردد. ربا از رَبَوَ به معنای زیاده و رشد و نمو است. بر عکس نزول که به معنای افول و سقوط است. هرگاه از اضافه دریافت در قرض، تعبیر به ربا گردد ناظر به زیاده‌ای است که علاوه بر اصل قرض، دریافت می‌شود و هرگاه از آن تعبیر به نزول شود ناظر به حقیقت مال ربوی است که باعث تباهیِ دارایی و ایمان و عقیده و اخلاق می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. به عبارت دیگر فقه یعنی الگوی خداوند برای سعادت بشر
2. الفقه إمام رضا علیه‌السلام ، صفحه 256
3. آیه 161 سوره نساء
4. آیه 130 و 131 سوره آل‌عمران
5. آیه 276 سوره بقره
6. 278 سوره بقره
7. الراء و الباء و الحرف المعتل و کذلک المهموز منه یدلُّ على أصلٍ واحد، و هو الزِّیادة و النَّماء و العُلُو. (معجم مقاییس اللغه ، 2/483)
8. [الرَّبْوَةُ]: المکان المرتفع. (شمس العلوم ، 4/2373)
9. ربب: الرَّبُ : هو الله عزّ و جلّ، هو رَبُ کلِّ شی ءٍ أَی مالکُه . (لسان ‌العرب، 1/339)
10. المَحْق : تلف الشی ء و نُقصانه ، (جمهرة اللغة، 1/560)
11. المُحَاقُ : آخِرُ الشَّهْرِ لانْمِحَاقِ الهِلال. (المحیط اللغة، 2/367)
12. من لا یحضره الفقیه، 3/279
13. نهج‌الفصاحه، حدیث 1684
14. در محضر لاهوتیان، 1/109؛ نقل به مضمون
15. تفسیر نور، 1/436
16. معجم مقاییس اللغه ، 5/271
17. الحیاه با ترجمه احمد آرام، 5/617
18. سوره بقره، آیه 279
19. بحار الأنوار، 100/117
20. تفسیر نورالثقلین 1/291
21. تفسیر قمی، 1/93
22. وسائل الشیعه، 12/429
23. وسائل‌ الشیعه، 18/580
24. قال ابن عباس، و قتادة، و الربیع: من عامل بالربا استتابه الامام فان تاب، و إلا قتله. و قال البلخی: لو اجتمع أهل قریة على اظهار المعاملة بالربا، لکان على الامام محاربتهم، و إن کانوا محرمین له، و لو فعل الواحد بعد الواحد، و الأکثر منکر لفعله لم یقتل الواحد، لکن یقام علیه من الحکم ما یستحقه. و عندنا أنه یؤدبه الامام ثلاث مرات بما یرتدع معه عن فعل مثله فان عاد رابعاً قتله. (تفسیر تبیان، 2/367)
25. امالی الصدوق، صفحه 425
26. کتاب نهج‌الفصاحه، حدیث 118.
27. گلهای جاویدان (هزار کلمه قصار)، صفحه 72
28. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه 285
29. روضه الواعظین و بصیره المتعظین، 2/465
30. فقه الرضا علیه‌السلام، صفحه 258

کتابنامه
1. قرآن کریم
2. آرام، احمد؛ (1380) الحیاة، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، چاپ اوّل.
3. ابن بابویه، محمد بن على ؛ (1376) الأمالی، تهران، انتشارات کتابچى ، چاپ ششم.
4. ابن بابویه، محمد بن على ؛ (1406ق) ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، قم، انتشارات دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم.
5. ابن بابویه، محمد بن على ؛ (1413ق) من لا یحضره الفقیه ، محقق: علی اکبر غفاری، قُم، انتشارات دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، چاپ دوم.
6. ابن درید، محمد بن حسن ؛ (1988م) جمهرة اللغة، بیروت، انتشارات دار العلم للملایین ، چاپ اوّل.
7. ابن فارس، احمد بن فارس؛ (1404 ه.ق) معجم مقاییس اللغه، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اوّل .
8. ابن منظور، محمد بن مکرم ؛ (1414) لسان العرب ، بیروت، انتشارات دار صادر، چاپ سوم.
9. امام رضا علیه‌السلام؛ (1406ق) الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه‌السلام ، مشهد، تحقیق و نشر از: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، چاپ اوّل.
10. پاینده، ابو القاسم ؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنیاى دانش، چاپ چهارم.
11. حمیرى، نشوان بن سعید؛ (1420ق) شمس العلوم ، محقق: اریانى، مطهر بن على ـ عبدالله، یوسف محمد ـ عمرى، حسین بن عبدالله ، دمشق، انتشارات دار الفکر، چاپ اوّل.
12. سید عطاء الله مجدى ؛ (1369) گل‌هاى جاویدان (هزار کلمه قصار)، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى ، چاپ اوّل.
13. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ؛ (1409) وسائل الشیعة، قم، تحقیق و انتشار از: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، چاپ اوّل.
14. صاحب، اسماعیل بن عباد؛ (1414ق) المحیط فی اللغة، محقق: آل یاسین، محمدحسن ، بیروت، انتشارات عالم الکتب ، چاپ اوّل.
15. طوسى محمد بن حسن؛ (بی‌تا) التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربى.
16. عروسى حویزى عبد على بن جمعه؛ (1415ق) تفسیر نور الثقلین، تحقیق: سید هاشم رسولى محلاتى، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم.
17. فتال نیشابورى، (1375) محمد بن احمد؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، انتشارات رضى ، چاپ اوّل.
18. قرائتى، محسن؛ (1383) تفسیر نور، تهران، انتشارات مرکز فرهنگى درس‌هایى از قرآن، چاپ یازدهم.
19. قمى على بن ابراهیم؛ (1367) تفسیر قمى، تحقیق: سید طیب موسوى جزایرى، قم، انتشارات دار الکتاب، چاپ چهارم.
20. مجاهدی، محمد علی؛ (1386) در محضر لاهوتیان، تهران، انتشارات لاهوتیان (چاپ بقیع)، چاپ دوم.
21. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى ؛ (1403ق) بحار الأنوار، بیروت، انتشارات دار إحیاء التراث العربی ، چاپ دوم.

نویسنده: مسعود رضانژاد فهادان