«دولت ـ ملت»: الف) از مهمترین تبعات ایجاد دولتهای ملی، تقویت اندیشه سرمایهداری و سودمحوری و کنار نهادن موانع اعتقادی در عرصه اقتصاد مانند تحریم ربا است. بنیانگزاران «اصلاح دین» در اروپا همچون جان کالون(۱۵۰۹ ـ ۱۵۶۴) بنیانگزار مذهب کالونیسم، مبادله پولی براساس ربا را مجاز شمردند و این تحول، نقش مهمی در شکلگیری بنیادهای اقتصاد سرمایهداری ایفا کرد. به هر حال همواره باید به این نکته توجه نمود که تحول اقتصادی و رشد سرمایهداری در اروپا علاوه بر استعمار و استثمار ملتهای شرق و جنوب، ناشی از رباخواری بود که پس از انحلال حاکمیت کلیسای کاتولیک ـ که ربا را حرام میدانست ـ رواج و گسترش یافت. از کسانی که باعث رواج رباخواری شد اندیشهپرداز یهودی، اسحاق ابرانائل، رهبر یهودیان مهاجر در اسپانیا بود که از نخستین کسانی است که به دفاع آشکار از رباخواری برخاست و توجیه نظری و دینی به نفع ربا در میان مسیحیان ایجاد کرد و بعدها یهودیان دیگری با راهیابی به این عرصه، بهرههای فراوان از آن بردند و توانستند بنیانهای اقتصاد سرمایهداری اروپا را پایهریزی نمایند. شرکتهای چند ملیتی: محور قرار گرفتن «ربا» در اقتصاد غرب و در پی آن، رسمیت یافتن انحصار در سیستم موجب ظهور شرکتهایی به اصطلاح چند ملیتی شد که قدرت آنها را واقعاً از اکثریت امپراطوریهای شناخته شده نمیتوان کمتر دانست. شرکتهایی که به مرور زمان با ایجاد سازمانهای بینالمللی و روابط متناسب با منافع خویش پیوسته رشد نموده و به گستره قدرت خویش افزودهاند، شرکتهایی که برای فعالیت، مرزی نمیشناسند و تقریباً در هر جا که بخواهند پایگاه حکومت یعنی شعبهای از تشکیلات را بر پا میکنند.
منبع: خامنه ای . آی ار