مقالهای که مشاهده میکنید مقالهایست که توسط مخاطب محترم جناب آقای محمد موجودی برای ما ارسال شده که برای مطالعه بهتر این مقاله پیشنهاد میشود فایل PDF اینجا را از اینجا دریافت کنید.
نظام بانکی فعلی و سازوکار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، در حقیقت تحقق یکی از بزرگترین شعارهای استثماری یهود است:
مایر روچیلد (بانکدار یهودی): «اجازه دهید پول یک کشور را کنترل و توزیع کنم و دیگر فرقی نمیکند چه کسی قوانین آن کشور را وضع میکند»
وضعیت بانکداری در جمهوری اسلامی ایران بهقدری مفتضح شده که در شرایطیکه جوانان برای مسکن و تشکیل زندگی خود هیچ امیدی به وامهای کمرشکن بانک ندارند یک کارمند دونپایه بانک به یک واردکننده خردهپا پیشنهاد میدهد که خرید و واردات و سود از شما و بیرون کشیدن موقتی پول از سیستم بانکی بهصورت دورهای از ما! شما خود قضاوت کنید؟!
این روزها از سوی طرفداران نظام بانکی فعلی در خصوص پاکی بانکداری کشور اسلامی ایران چه غلوها که نمیشود و شاید برایتان عجیب باشد اگر گفته شود نظام بانکداری فعلی یعنی سیستم بردهداری مدرن!
اگر ثروت حقیقی قابل تخصیص به انسانها را در قالب سه رکن سلامت، لذت و ملزومات زندگی تعریف و تحدید کنیم، ملزومات زندگی جزو مهمترین ارکان آن است.
ملزومات زندگی عبارتاند از: خوراک، پوشاک، مسکن، نکاح، آموزش
حال، اگر طبقه ضعیف جامعه فعلی که شمار بسیار زیادی از آن را شامل میشوند بخواهند این ملزومات را برای خود تهیه کنند به دلیل ضعف مالی، چارهای ندارند جز اینکه ساعات عمر خود را در ساختار اقتصاد فعلی و در قالب ساعت کار، بفروشند و چون هزینه تأمین بسیاری از این ملزومات با حقوق ماهیانه قابل تأمین نیست باید بهنظام بانکداری فعلی پناه ببرند و وام بگیرند. بانکها چه میکنند؟ بانکها نیز مبلغ موردنیاز را از طریق بهره دادن پول مربوط به ارزش وثیقهای که اعتماد کننده خود افراد، ترهین کرده است! مبالغ موردنیاز ضعفای جامعه را تأمین میکنند و از کنار نیاز به ملزومات قشر ضعیف جامعه، سودهای کلانی علاوه بر اصل مبلغ وام، به جیب میزنند. آیا این بردهداری مدرن نیست؟!
مطالب زیر عیناً از پروتکلهای شیطانی صهیونیزم اخذشده است:
ما غیر یهودیها را استثمار میکنیم.
همزمان با اقداماتى که در مورد زمینداریدر بالا ذکر کردیم، صنعت رانیز به انحصار خود درمىآوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یک حالتتعادلى قرار مىدهیم و از انحصار شدید در مراحل اولیه خوددارى مىکنیم. غرضما از حالت تعادل اولیه آن است که صنعت و سرمایه در بخش خصوصىمتمرکز گردند و بانکهای خصوصى به وجود آیند. زمینها از گرو طلبکاران بیرونآمده و به گرو بانکها درآیند. آنچه ما مىخواهیم این است که هم ماحصلکار کارگر و هم بازده زمین هردو به چنگال صنعت بیفتند و بدینسان تمامپولهای جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها، طبقه کارگر و زحمتکش جامعه راتشکیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطى اگر به خاطرمنافع دیگرى تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آنکه درآمدى داشته باشند وبتوانند زنده بمانند، تسلیم ما خواهند شد.
جالبتر اینکه شخصی با ردا و عبا، از این ساختار حمایت میکند و میگوید این اصلاً سود و ربا نیست بلکه تأثیر تورم است! در پاسخ باید گفت اولاً، مگر بانک با غیر از عدد و رقم سروکار دارد که تورم برایش معضلی باشد! بانکها که خود با بازی با اعداد و ارقام، پولسازی میکنند مشکل مالی ندارند که تورم، درآمد و هزینه آنها را دستخوش چالش کند؟! ثانیاً ذات تورم، زائیده ربای ردّی (ربا: ر ب ا: ردی، بخسی، ارضی) در سطح کلان است که عبارت است از نظام نا ثابت و نوسانی ارزش ملزومات زندگی و اجازه میدهد برخی افراد، افزون و زیادی ناحقی را در اثر این تغییرات ارزشها به دست بیاورند.
پول چیزی جز عدد، اعتبار و واحد مقایسه نیست. پول، قابلیتهایی مانند ذخیره قدرت اقتصادی، ارزشگذاری اموال و خدمات و سنجش ارزش نسبی آنها با یکدیگر و ابزار کنترل فعالیتهای اقتصادی و همچنین وسیله تخصیص عادلانه امکانات و ثروتهای خدادادی کشور را دارا است.
بنابراین ذات حقیقی پول، از جنس معناست و بنمایهای معنایی دارد آنهم معنایی که بدون محدودیت قابلتولید است فلذا به بردگی گرفتن ساعات عمر افراد جامعه در جهت نیل به مقداری عدد! کار بسیار سفیهانه ای است.
ویترین پول، بازی با اعداد است و عدد، متصل به ریاضیات است و امروزه میبینیم که در قالب محاسبات پیچیده ریاضی، دانش اقتصاد را دانشی پیچیده و سخت نشان میدهند و عوام را سرکار گذاشتهاند.
اعتبار پول، در حقیقت، همان پشتوانه پول است. اعتبار پول میتواند از جنس فیزیکی (مانند طلا) و یا از جنس معنایی (مانند پذیرش توسط افراد جامعه) و یا ترکیبی از هر دو اینها باشد.
پشتوانه فیزیکی پول، رابطه مهمی با مبحث مالکیت در اقتصاد اسلامی دارد.
پشتوانه فیزیکی پول، دو نوع است: پشتوانه عمومی، پشتوانه خاص
پشتوانه فیزیکی عمومی پول عبارت است از قرار دادن تمام منابع و مواهب یک کشور بهعنوان پشتوانه فیزیکی پول در جهت تخصیص عادلانه آنها در جامعه مبتنی بر اصل مالکیت عمومی تمام مردم بر تمام ثروت یک کشور و استفاده از پول بهعنوان موتور محرک عمران و آبادانی و بسط عدالت در جامعه.
پشتوانه فیزیکی خاص پول، عبارت است از قرار دادن یک شیء فیزیکی خاص مانند طلا بهعنوان پشتوانه فیزیکی پول یک کشور
شیوه پشتوانه سازی فیزیکی خاص پول مانند طلا با تخصیص عادلانه در تعارض است.
بنابراین اگر منصفانه به باطن اقسام فوق بنگریم خواهیم دید که پشتوانه سازی خاص پول، نتیجهای جز محدودیت و کمیابی پول نخواهد داشت و تنها در خدمت مالاندوزان و سرمایهداران قرار خواهد گرفت و این مسئله تأویل آیه ذیل است:
.(یوسف ۲۰).
وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَهٍ وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ
و او را به بهای ناچیزی چند درهم فروختند و در آن بیرغبت بودند
در آیه فوق، ظاهراً تنها به وقایعی که حضرت یوسف به آنها مبتلا شدند اشاره دارد اما حقایق مستور در این کلمات فراتر ازاینست.
نکاتی که در بطن کلمات این آیه نهفته است راهگشای مشکلات نظام مالی و پولی فعلی جوامع اسلامی است.
در این آیه خریداری نیروی انسانی فعال و مستعد با مقادیر اندکی از درهم بهعنوان واحد پولی رایج آن زمان، بهعنوان مصداق ثمن بخس، معرفیشده است. بر این اساس، نکات ذیل، قابل استنباط است.
۱- در نظام مالی و ارزشگذاری غلط، نیروی انسانی، ارزش حقیقی خود را ندارد و درحالیکه انسان شریفترین موجود خاکی روی زمین است، به بهایی ناچیز و غیرمنصفانه، استثمار میشود
۲- دراهم معدوده نیز، بهعنوان مصداق ثمن بخس، معرفیشده است. دراهم معدوده، یعنی پول مبتنی بر پشتوانه مال باارزش و کمیاب که در قالب ساختار عددی و حسابداری قابلتولید است (معدوده)
۳- قسمت آخر آیه (و کانوا فیه من الزاهدین)، اشاره به وجود نظام ارزشگذاری بیثبات و ناعادلانه دارد و این در حالی است که خداوند در قرآن ما را دعوت میکند که وزن و نظام ارزشگذاری را بر اساس قسط (ق س ط: قوام، ساعت، طبیعت) ساماندهی نمائیم (و اقیموا الوزن بالقسط).
اگر در دانش اقتصاد، برای هر خانوار، تنها ارزشی معادل یک دیود در کیت الکترونیکی بسیار ساده قائل شویم آنگاه دید ما به انسان در جامعه و اقتصاد، متحول خواهد شد. در یک کیت الکترونیکی ساده اگر تنها یک قطعه کوچک شرایط انجاموظیفهاش در مدار مربوطه مهیا نباشد سازندگان آن، بههیچوجه از این مسئله عبور نخواهند کرد.
مسئله استقلال بانک مرکزی هم حقیقت ندارد بلکه استقلال بانک مرکزی در وضعیت فعلی به معنی استقلال از توزیع عادلانه ثروت کشور بین ملت و وابستگی بهنظام مالی استکباری جهانی است تا با زد و بندها و نوسانات جهانی هر بلایی که خواستند سر ملتها بیاورند.
حتی مرغ پخته هم می خنند وقتی توجیه شود که علم اقتصاد تأکید میکند که بانک مرکزی باید از حکومت اسلامی یک کشور مجزا باشد و وابسته بهنظام مالی دنیایی باشد که هدفی جز نابودی بنیانهای اقتصادی فرهنگی این کشور ندارد
اصلیترین دلیل قدرت یافتن پول و بانک در جوامع اسلامی، عبارت است از انحراف اقتصادی بزرگ قرآنی! واقعیت این است که بیع، رکن اقتصاد قرآن نیست بلکه معیشت رکن اقتصاد اسلامی قرآنی است و ارشدترین کلمه اقتصادی قرآن که معادل دانش اقتصاد اسلامی است، معاش است و ازجمله دلایل اینکه در زمان پیامبر و ائمه این مهم علناً محقق نشد و به دورام امام زمان موکول گردید نیاز صنعتی و تکنولوژیکی بود زیرا اگر ائمه صنعت را در سطح فعلی توسعه میدادند نظم طبیعی سیر تحول علمی بشر به هم میخورد و اشاره حضرت علی به اینکه در آخرالزمان آهن روی آهن حرکت میکند و یا آهن در هوا میپرد ناظر به اشراف ائمه به پتانسیلهای صنعت است. اگر نظام تخصیص عیش عادلانه بین افراد جامعه تدوین شود، پول و بانک، قدرت فعلی خود را از دست خواهند داد و رفاه عمومی در قالب نظام معیشت، جایگزین آن خواهد شد.
امام صادق (ع): اذا خرج القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدء الاسلام الی امرجدید؛ هنگامیکه قائم ظهور کرد با امر جدید خواهد آمد، چنانکه رسول خدادر آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت میکرد
چهار نوع دادوستد بین انسانها بر اساس منطق و نیز مبتنی بر کلمات قرآن، قابلشناسایی است و لازم است جهت تحقق هدف دانش اقتصاد حقیقی اسلامی، یکی از آنها بهعنوان رکن اصلی این دانش انتخاب شود.
۱- افراد جامعه در قالب نظام خریدوفروش و مبتنی بر کسب سود بر مبنای واحد مبادله (پول) ملزومات موردنیاز جامعه را تولید و ارائه نمایند. معادل قرآنی قابل تطبیق با این شیوه، بیع است
۲- افراد جامعه، در قالب مشارکت بر اساس سهم بری به میزان تأثیر در طرح اقتصادی، بهرهمند شوند. معادل قرآنی قابل تطبیق با این شیوه، تجارت است (اسم مصدر از ریشه جار به معنی مجاورت و پناه دادن است و مبتنی بر تقسیمات جاری، خداوند نگاهی اصلاحگرانه به کاربرد کلمه تجارت دارد).
۳- افراد جامعه در راستای کسب رضای خدا و خلق او از طریق انفاق یا قرض به کارگشایی مشکلات دیگر آحاد جامعه بپردازند. معادل قرآنی قابل تطبیق با این شیوه، احسان است.
۴- افراد جامعه، در قالب مشارکت عمومی، عیش بهعنوان ثروت حقیقی قابل تخصیص به انسانها را تدوین نموده و کمال عیش قابلارائه به آحاد جامعه (مبتنی بر تساوی تخصیص در برخی وجوه و اختلاف در پارهای وجوه دیگر) را در ساختاری عمومی و مبتنی بر شهر نوین اسلامی و با حدود یکسوم سال فعالیت انسانی در صنعت، تأمین مینمایند. معادل قرآنی قابل تطبیق با این شیوه، معیشت است.
(اقسام روشهای رفع نیازهای زندگی بشر در جامعه مدنی)نوعتعریفهدفمعیشتمشارکت عمومی بهمنظور تخصیص حقدار و عادلانه عیش (بهعنوان ثروت حقیقی) به همه آحاد جامعهبرکتتجارتبهرهمندی مبتنی بر سهم بری بر اساس میزان مشارکتربحاحسانبخشش یا قرض از بضاعتهای جانی و مالی در راستای کسب رضای خدا و کمک به خلق اوخیربیعکسب سود مبتنی بر فروش
(بیع: ب ی ع: بداعی، یدی، عوضی)نفع
با نگاهی منصفانه به اقسام فوق و مدایقه در هدف دانش اقتصاد اسلامی و حقمدار (برکت بهعنوان استقرار مدام خیر و نعمتها) بر ما آشکار میگردد که معیشت، شیوهای است که تأمینکننده اهداف مدنظر اسلام در بخش سبک زندگی خواهد بود.
بنابراین، پرداختن به پول و بیع و نظام مالی بهعنوان رکن اقتصاد، تنها در محدوده زمانی گذر از وضع افتضاح فعلی و نیل به سبک زندگی تمدن نوین اسلامی در قالب معاش و شیوه دادوستد معیشت است و در نظام معاش تمدن نوین اسلامی، این نظام مالی تنها در بخش شخصی معاش بکار گرفته خواهد شد که بخشی جنبی است.
قرآن کریم، مهمترین منبع در اختیار ما برای شناخت ارکان لازم بهمنظور تحقق اهداف سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.
در دو بخش از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ گردیده است بر لزوم اصلاح نظام مالی و نیز نظام قیمتگذاری ملزومات معیشه جامعه اسلامی تأکید شده است.
اصل ۹: اصلاح و تقویت همهجانبه نظام مالی کشور باهدف پاسخگوییبه نیازهای اقتصاد ملی، ایجاد ثبات در اقتصاد ملی و پیشگامی در تقویت بخشواقعی.
اصل ۲۳: شفاف و روانسازی نظام توزیع و قیمتگذاری و روزآمدسازی شیوههای نظارت بر بازار
متأسفانه بلای بزرگی که گریبان گیر فضای علمی جوامع اسلامیشده است این است که برای کلمات قرآن، جدای از سابقه و مفهوم ریشه کلمات، در عمل، هیچگونه ارزش علمی و اقتدار درونی قائل نیستیم و استفاده از عبارات قرآنی تنها بهعنوان تعارف و نشانهای از وابستگی ما به کتاب خدا مرسوم است.
درحالیکه کلمات قرآن، علمیترین و مهمترین کلمات در اختیار بشر هستند که بانفوذ صحیح به درون و حقایق مستور در حروف آنها، زندگی بشر دچار تحولات اساسی و عمیق خواهد شد.
قرآن کریم، قرنهاست که بشر پرمدعا را دعوت میکند تا نظام وزن و ارزشگذاری را بر اساس قسط تدوین نماید و نیز نظام اجرایی وابسته به آن را در قالب نظام کیل و واحد پولی مکیال، سازماندهی کند.
.(الرحمن ۹).
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ
و وزن را به انصاف برپا دارید و در سنجش مکاهید
.(هود ۸۵).
وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ
و ای قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید
اما درون این کلمات بهظاهر ساده و پیشپاافتاده قرآن چه حقایقی نهفته است؟
اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی اقتصاد کشور در برابر هجمههای دشمنان ایران و اسلام که از طریق سه رکن علم، نظام مالی جهانی و تجارت جهانی، علیه ما صورت میگیرد.
بنابراین دو مؤلفه کلی اقتصاد مقاومتی را میتوان استقلال و خودکفایی علمی و نیز اقتدار و اصلاح نظام مالی و ارزشگذاری ملزومات نامید.
با مدایقه در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی شاید بتوان گفت اصلاح در نظام مالی و ارزشگذاری ملزومات، قلب این تحول مهم در جامعه اسلامی است؛ زیرا با تحول قرانی این قسمت، تمام بخشهای اقتصاد جامعه دستخوش تغییر و تحول خواهند شد.
نظام معاش اسلامی مبتنی بر هدایت حروف صلوه، ۴ مؤلفه عارض بر خود دارد که عبارتاند از:
ص: صنع: نظام صنعت
ل: لذت: منظومههای اجتماعی لذایذ حقمدار
و: وزن: نظام ارزشگذاری ملزومات و نظام مالی اسلامی
ه: تمدن: ساختار شهر نوین اسلامی
در این میان، نظام بانکداری فعلی بزرگترین آفت اقتصاد جوامع اسلامیشده است که بدون اصلاح آن بر اساس قرآن «میزان» بهعنوان نظام ارزشگذاری ملزومات بر اساس قسط و همچنین نظام مالی کیل مبتنی بر واحد پولی قرآنی مکیال تحقق اقتصاد مقاومتی و بستر پایهریزی تمدن نوین اسلامی امری دشوار مینماید.
نظام قرآنی مالی کیل در حقیقت نظام مالی دولتی اسلامی است.
.(الأعراف ۸۵).
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءتْکُم بَیِّنَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
و به سوی [مردم] مدین برادرشان شعیب را [فرستادیم] گفت ای قوم من خدا را بپرستید که برای شما هیچ معبودی جز او نیست در حقیقت شمارا از جانب پروردگارتان برهانی روشن آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام نهید و اموال مردم را کم مدهید و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید این [رهنمودها] اگر مؤمنید برای شما بهتر است
قسط، شکل اختصاری سه رکن مشترک در ملزومات معیشه است که با نسبت صحیح و ثابت و بدون نوسان آنها، نظام ارزشگذاری ملزومات، تدوین میگردد.
قسط: ق س ط: قوام، ساعت، طبیعت
قوام (طرح و حکمت بکار گرفتهشده)
ساعت (زمان بکار گفتهشده اعم از انسانی و صنعتی)
طبیعت (طبیعت بکار گرفتهشده اعم از مواد اولیه، انرژی و منافع طبیعت مانند گیاهان و جانوران)
نظام ارزشگذاری ملزومات معیشه بر اساس هدایت مستور در حروف قسطقسطقوامساعتطبیعتحکمت و طرح بکار رفته در ملزوماتزمان استفادهشده در ملزومات اعم از انسانی و غیرانسانیطبیعت بکار گرفتهشده در تولید ملزومات اعم از ماده، نیرو و انرژی و منافع گیاهان و جانداران
یکی از فاحشترین موارد افتضاحی که در جامعه اسلامی نهادینهشده است وضعیت نظام بانکداری در حکومت اسلامی است. در شرایطی که لازم است با هدایت قرآن، نظام مالی کیل تحت نظارت حکومت اسلامی مسیر معاش جامعه را در جهت بسط یسر عیش قرار دهد دولت اسلامی، خود نیز اسیر نظام یهود پایه بانکداری فعلی شده است و همچون بینوایان چشم به اخذ مالیات و کسب پول غیر حقمدار فعلی دوخته است درحالیکه شایسته است حکومت اسلامی نظام مالی کشور را مقتدرانه به دست بگیرد و خود پیشتاز اجرای هدایات قرآن منجمله انفاق و قرض در جهت تحقق رفاه و عدالت اجتماعی و حرکت به سمت تحقق سبک زندگی تمدن نوین اسلامی باشد.
از مهمترین فواید انفاق نظام مالی اسلامی، توسعه مهارتها و فنون و علوم کاربردی است.
این نظام فعلی مالی و بانکداری و ارزشگذاری قیمتها، بههیچوجه قرآنی نیست و ریاضیات و محاسبات سردرگم کننده لابهلای اصول آنها اغوایی و عامل اغفال جوامع اسلامی است.
به بخشهایی از پروتکلهای حکمای یهود برای تسخیر جهان توجه کنید:
فقر اسلحه ماست. زنجیرى که انسانها را به دام و تله فقر مىبندد، بهمراتب محکمتر اززنجیر بردگى است. بهبیاندیگر، از زیر یوغ بردگى مىتوان بهخوبی آزاد شدولى رهایی از زیر یوغ بینوائى و فقر بسیار دشوار است. ما در قانون اساسىخود، حق رفاه مادى تودهها را به صورتى خیالى اما نه بهگونهای واقعىگنجانیدهایم و هرگز هم به این حق جامه عمل نمىپوشانیم. اگر قرار شود کههر فرد حق گفتن هر حرفى را داشته باشد، اگر قرار شود که هر روزنامهنویسیحق نوشتن هر مطلبى را اعم از خوب و بد پیدا کند، اگر هر کارگر زحمتکش وپرولترى، که دست تقدیر او را به کار وابسته کرده است، ازلحاظ اقتصادى خودکفا باشد و نیز اگر بداند که قانون اساسى منافعش را تضمین نمىکند، فردابراى انتخاب نمایندگان بهپای صندوق رأى نمىرود و به نمایندگان که درواقععوامل دستنشانده ما هستند، رأى نمىدهد. براى آنکه چنین وضعى پیش نیاید،بسیارى از اصولى که رفاه اقتصادى او را تضمین مىکنند از متن قانون حذفمىکنیم و در عوض فقط به او حق اعتصاب اعطاء مىکنیم تا از این طریقوابستگىاش به رفقاى هممسلکش و نیز شرایطى که کارفرمایش بر او تحمیلمىکند، بیشتر شود.
ما از کمونیسم پشتیبانى مىکنیم
– نابودى اریستوکراسى (اشرافسالاری) بنا به راهنمایی ما و بهوسیله عواملمان صورت گرفت. ولى با نابودى اریستوکراسى داستان پایان نیافت و این بار پولپرستان بهشیوه دیگر دام خود را بر سر راه مردم پهن کردند و همانطور که امروزمىبینیم پولپرستان یوغ استثمار خود را بر گردن کارگران نهادهاند و آنهارا شدیداً به اسارت گرفتهاند.
– ما بر روى صحنه نقش حامى کارگر را بازى مىکنیم و بدینسان زیر شعارهمکارى، برابرى و تحت شعار «اشتراک مساعى جهانى» و نیز مطابق اصولفراماسونرى خویش، کارگران را بهصف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم،آنارشیسم و کمونیسم مىکشانیم.
اریستوکراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از کار و دسترنج زحمتکشانارتزاق مىکرد. به همین لحاظ به خاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامتکارگران توجه خاص داشت و مىخواست که کارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر وبیشتر از او بهرهکشی کند؛ اما موضع ما درست مخالف این نظریه است. ما بهمرگومیر و کشتار غیر یهودیان فکر مىکنیم. بهعبارتدیگر، قدرت ما، درگرو کاهش مستمر مواد غذائى و ضعف جسمى کارگر مىباشد. زیرا از این طریقمىتوانیم کارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم ونتواند علیه خواستهای ما اقدام بکند. تسلطى که از طریق ایجاد گرسنگى برکارگران به دست مىآید، بهمراتب مطمئنتر از تسلطى است که اریستوکراسى بهمدد قانون و شاه کسب کرده بود.
– در میان توده مردم حسد، نفرت و زیادهخواهی ایجاد مىکنیم تا از خشممردم استفاده کرده و همه موانعى را که بر سر راهمان قرار دارند با دستهایآنها ریشهکن سازیم.
-غیریهودیان عادت به فکر کردن را ازدستدادهاند مگر آنکه متخصصان مابه آنها آگاهى بدهند. بنابراین آنها قدرت تشخیص و درک برنامههایی که مابراى رسیدن به حکومت جهانى در پیش داریم، ندارند. لذا بر ماست که در مدارسدولتى، اطلاعات و دانشهای پایهاى چون تشریح خصوصیات روحى (روانشناسى) وحیات اجتماعى (جامعهشناسی) به آنان بیاموزیم و به مدد اینگونه اطلاعات بهآنها بقبولانیم که افراد ازلحاظ قابلیتها و استعدادها یکسان نیستند و ازلحاظ سلیقهها و هدفهای زندگى باهم اختلاف دارند. پذیرفتن اصل اختلافاتفردى، تقسیمکار را بهتناسب استعدادها ایجاب مىکند و وقتیکه انسانها برحسب اصل تقسیمکار طبقهبندی شدند، خودبهخود جامعه طبقاتى به وجود مىآید وبدینسان افراد مىپذیرند که همه طبقات در برابر قانون یکسان نیستند. پسازاینکه چنین اطلاعاتى به خورد آنها دادیم با رغبت تسلیم ما مىشوند و هرنوع شغلى را که به آنها دهیم قبول مىکنند. از سوى دیگر، چنین نظامتربیتىاى انسانها را وامىدارد که هر نوع نوشتهاى را و یا هر سخنى راکورکورانه و بدون چونوچرا بپذیرند. همچنین به سبب درک ضعیفشان از امور،مىتوان نفرت آنها را در هر شرایطى و هر موقع که لازم باشد برانگیخت.
وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مىدهد و صنعت را دچار رکودمىسازد. در این هنگام ما مىتوانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز به یاری طلاکه قبلاً آن را به دست آوردهایم، آتش بحران اقتصادى را شعلهورتر سازیم وکارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. توده مردم به سببناآگاهىهایشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى که ما در همان آغاز کودکى درذهنشان کاشتهایم، آماده مىگردند که خود کارفرمایان را بریزند و اموالآنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند و اموالمان بهیغما نخواهد رفت زیرا از زمان شروع حادثه بهخوبی آگاهیم و مىتوانیم بهموقعبراى حفظ خویش تدابیرى بیندیشیم.
این افتضاح بزرگی است که در جامعه اسلامی، افراد برای رسیدن به حداقل رفاه باید بر سر کسب پول با یکدیگر محترمانه، نزاع کنند و حتی خود حکومت اسلامی نیز مانند فقرا چشم به اخذ مالیات بهعنوان درآمد خود نماید و یا اینکه جوانان آبرومند جامعه اسلامی سالها در صف اخذ وام ازدواج و مانند آن (آنهم نه به مقدار مکفی) در برابر نظام یهود پایهای مانند بانک، تحقیر شوند.
نظام مالی باید در اختیار مستقیم حکومت اسلامی باشد و خود، اولین عامل به دستورات اسلام اعم از انفاق و قرض باشد. با حذف نوسان و تثبیت ارزش ملزومات بر اساس قسط، تخصیص مکیال بهعنوان پول قرآنی نظام مالی (کیل) به نیازمندان نهتنها تورمزا و مشکلآفرین نخواهد بود بلکه تبدیل به موتور محرک جامعه در جهت عمران و آبادانی کشور خواهد بود. در نظام مالی نوین قرآنی، سرمایهداران بهعنوان نخبگان اقتصادی و همچنین سرمایه آنها باید صیانت شده و محترم شمرده شوند. نظام مالی و بانکی فعلی، کثیفترین حیله و شعبده اجتماعی است که با وقاحت تمام در کاسه معیشت ما گذاشتهاند. نظام مالی و پول قرانی هدفی جز ایجاد شور اجتماعی بهمنظور تبدیل منابع و استعدادهای کشور به ملزومات موردنیاز رفاهی ندارد. پشتوانه فیزیکی خاص پول مانند ذخایر بانک مرکزی هیچ کاربردی ندارد بهغیراز اینکه در کنار نظام مزخرف نوسانی قیمتها، سینه شهروندان را از فرط محرومیتها تنگ کرده است. پشتوانه قرار دادن فلزات گرانبها و اسناد معتبر مالی، برای پول ملی تنها در خصوص تجارت جهانی کاربرد دارد.
نظام اجرایی و مالی تحقق نظام وزن و قسط، در قرآن در قالب نظام کیل قابل استنباط است که مبتنی بر پول قرآنی مکیال و بر اساس نظام مالی و پول تمام الکترونیک و متمرکز که نتیجه اعمال یسر با استعانت از دانش روز میباشد کارسازی میگردد.
کیل: ل ی ک: لوازم یسیر کسب
این بسیار مهم است که نظام مفاهیم بنیانی علوم ما بر اساس هدایت کتاب خدا تنظیم شوند و مبین اقتدار و استقلال علمی جوامع اسلامی باشند.
مزایای سیستم مالی و پولی تمام الکترونیکی متمرکز عبارتاند از:
- عدم نوسان قیمت و جلوگیری از ربا و تورم
- امکان نظارت از طریق نظام متمرکز الکترونیکی در مواردی همچون کنترل عدم خرید ملزوماتی که تاریخمصرفشان منقضی شده است و همچنین کنترل قراردادهای اقتصادی که نیاز به احراز شرایط لازمه خود رادارند بهمنظور جلوگیری از جرائم اقتصادی و ایجاد ثبات و آرامش در فضای کسبوکار
- کاهش هزینههای مربوط به تولید و نگهداری پول کاغذی و فلزی
- امکان انجام مبادلات مالی عمومی با کمترین هزینه و کوتاهترین روش
- امکان نظارت دقیق تمام مبادلات مالی و افزایش دقت شاخصهای اقتصادی
- امکان اجرای یسیر نظام قرض یا انفاق به نیازمندان در خصوص ملزومات زندگی
- امکان نظارت در خصوص عدم اسراف در جهت تدوین نظام اعاده و بازیافت مواد
با نهادینه شدن نظام ارزشگذاری ملزومات بر اساس هدای قسط و تعیین نرخ برابری مکیال بهعنوان پول قرآنی اسلامی با ارز سایر کشورها بر اساس ارزش طلا و همچنین تنظیم ارزش صحیح و پایین طلا در نظام قسط محور داخلی، مکیال بهعنوان پول قرآنی، باارزشترین واحد پولی جهان خواهد شد. ارزشدهی پایین طلا در برابر واحد پول قرآنی کشور اسلامی، موجب میشود پول نظام مالی اسلامی باارزشترین پول جهان شود. بر این اساس، سرمایهداران داخلی قدرت فراوانی برای سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی در سایر کشورها خواهند داشت. صادرات مبتنی بر مواد اولیه داخلی برای خریداران خارجی مطلوب نخواهد بود اما در کنار آن سرمایهگذاران داخلی به دلیل ارزش بالای مکیال در نظام مالی جهانی میتوانند مواد اولیه و ملزومات صنعتی لازم برای تولید محصولات را از دیگر کشورها تهیه و با صادرات آنها به توسعه اقتصادی بپردازند و یا در سایر کشورها مستقیماً سرمایهگذاری و اقدام به فعالیت اقتصادی نمایند و در عوض، نظام مالی قرانی، موتور محرک قدرتمند آبادانی داخل کشور و ثبات ارزش ملزومات و توسعه رفاه عمومی در عین تقویت سرمایه نخبگان اقتصادی خواهد بود.
التزام پشتوانه خاص فیزیکی مانند طلا برای مکیال بهعنوان پول قرانی جامعه اسلامی، در خصوص مبادلات اقتصادی با دیگر کشورها اهمیت دارد. هر واحد پول داخلی که وارد نظام مالی جهانی شود بهنوعی یک سند بدهی برای کشور در عرصه تبادلات جهانی محسوب میشود و اگر این مبلغ صرف کالاها یا خدمات بیدوام شوند آنچه بجا میماند بدهی و تعهد کشور بهنظام مالی بینالمللی است که هزینه ان بر دوش تمام ملت خواهد بود.
اما در خصوص تبادلات مالی داخلی اینگونه به نظر نمیرسد و حکومت اسلامی که صاحب نظام مالی مبتنی بر ثبات ارزش صحیح ملزومات معیشت است بهراحتی میتواند اسباب یسر عیش آحاد جامعه را فراهم نماید و خود پیشتاز در انفاق و قرض بدون بهره باشد.
نظام مالی قرآنی کیل» که مبتنی بر هدای قسط (ثبات ارزش صحیح ملزومات بر اساس قوام، ساعت و طبیعت) تنظیم میشود چند منفعت مهم دارد:
موتور محرک بهکارگیری ظرفیتهای طبیعی و انسانی جامعه در جهت تحقق عدالت حقیقی خواهد بود
باعث قدرتمند شدن سرمایهداران در عرصههای بینالمللی خواهد شد
ازجمله مهمترین ارکان نظام معاش اسلامی که باید در ابتدا اصلاح و سازماندهی شود نظام مالی و ارزشگذاری ملزومات معیشت است که در قرآن در قالب هدای قسط، کیل و مکیال ارائهشده است و با تحقق آن، نظام غیر قرآنی بانکداری و نهاد بورس منحل خواهد شد البته سرمایه و منافع سرمایهداران و نخبگان اقتصاد کشور بهطور مؤکد حفظ و حراست و در نظام مالی جدید در جهت تحقق شهرهای نوین اسلامی از آنها استفاده خواهد شد.
همچنین، میتوان از بستر اقتصاد مقاومتی در جهت تحقق سبک زندگی و ساختار شهرهای نوین اسلامی نهایت بهره را گرفت.
حرکت کل کشور به سمت تحقق سبک زندگی نوین اسلامی در قالب شهرهای مدرن اسلامی قدرتمندترین موتور محرک اقتصاد کشور خواهد بود.
سرمایهداران در نظام مالی قرآنی جدید نهتنها تضعیف نشده بلکه تقویت میشوند و منابع آنها در جهت احداث شهرهای نوین اسلامی استفاده میشود
دانش و فناوری رکن مهم تحقق تحول بزرگ معیشتی در جوامع اسلامی است. تمامی دانش موردنیاز این تحول باید بدون محدودیت و وابستگی در اختیار کشور باشد.
مهمترین نکتهای که در خصوص کیفیت تجارت خارجی کشور به نظر میرسد این است که فعالیت اقتصادی بینالمللی کشور باید دارای ارزشافزوده حقیقی بوده و مانع از تاراج مواد اولیه لازم برای آبادانی کشور باشد که در قالب وجوه ذیل قابل مدایقه است:
– صادرات علم و صنایع پایه
– انتفاع در عرصه تجارت جهانی از طریق ارزش بالای واحد پول ملی بهوسیله سرمایهگذاری و استفاده از منابع دیگر کشورها توسط نخبگان اقتصادی
– رونق صنعت گردشگری و توریسم
– کسب درآمد از طریق انجام خدمات اجرایی و تجارت الکترونیک
– صادرات تولیدات تجدید پذیر طبیعی اعم از محصولات گیاهی و حیوانی
– صادر نمودن محصولات فرهنگی و رسانهای
قرض در نظام مالی نوین قرآنی (کیل) ابزار ایجاد عدالت در خصوص تخصیص سرمایه به مدیران اقتصادی مستعد است که فاقد سرمایه لازم هستند.
میزان تجارت خارجی کشور بر اساس حضور سرمایهگذاران داخلی بر اساس میزان پشتوانه پول ملی در حوزه تجارت خارجی تعیین میگردد.
نظام مالی قرآنی در قبال تجارت داخلی و خارجی دو وظیفه دارد:
– وظیفه نظام مالی در قبال تجارت داخلی، ایفای نقش بهعنوان موتور محرک عمران و آبادانی کشور است. در کشور، استعداد و منابع بهوفور موجود است و آنچه محرک ارتباط آنها با یکدیگر میشود نظام مالی قرانی صحیح است.
– وظیفه نظام مالی در قبال تجارت خارجی عبارت است از زمینهسازی برای حضور قدرتمند سرمایههای کشور در تجارت جهانی از طریق بالا بردن ارزش پول ملی، عدم اتلاف منابع و مواد اولیه داخلی و تجارت صحیح مبتنی بر کسب ارزشافزوده واقعی از طریق: صادرات علم و دانش صنایع پایه، توسعه گردشگری و توریسم، خدمات اجرایی و تجارت الکترونیک، سرمایهگذاری در خارج از کشور، صادرات محصولات تجدید پذیر طبیعی اعم از محصولات گیاهی و حیوانی و نیز محصولات فرهنگی رسانهای
منطق محاسبه مثبت بودن تراز تجاری کشور مبتنی بر تفاوت صادرات و واردات آنهم بر اساس دلار، بنمایه سادهلوحانهای دارد. این بسیار مهم است که ما چه چیزی وارد و چه چیزی صادر میکنیم.
هدف نظام مالی در بخش داخلی، ایجاد عمران و آبادانی مبتنی بر ظرفیتهای داخلی است و پشتوانه پول ملی در بخش داخلی، منابع و ظرفیتهای کشور است. نقایص و کاستیها با قرض به فعالان اقتصادی و انفاق به عموم جامعه در خصوص دستیابی به سطح عمومی رفاه، مرتفع میشوند و نقدینگی مازاد در صورت لزوم تعدیل میگردد. همچنین التزام پویایی اقتصاد جامعه و عدم استفاده از منابع پولی در اختیار مردم از طریق قوانین بازدارنده و محدودیتهای متناسب محقق میگردد و تمام اینها تنها مقدمهای هستند برای تحقق سبک زندگی تمدن نوین اسلامی که در قالب معاش و شیوه دادوستد معیشت کارسازی خواهند شد انشاء الله.
شاخصههای کلی نظام مالی و ارزشگذاری نوین قرانی:
– تفکیک بخش تجارت داخلی از تجارت خارجی در خصوص پشتوانه پول
– تثبیت ارزش و قیمت ملزومات و حذف نوسان بر اساس وجوه مشترک ملزومات (ق س ط: قوام، ساعت، طبیعت)
– توانمندتر شدن سرمایه نخبگان اقتصادی کشور
– پیشتازی در انفاق به نیازمندان و قرض به فعالان اقتصادی و ایفای نقش بهعنوان موتور محرک آبادانی کشور
– ایجاد باارزشترین واحد پولی دنیا از طریق ارزش پایین طلا نسبت به دیگر ملزومات در نظام ارزشگذاری قسط پایه و متعاقب آن افزایش قدرت تجارت خارجی و سرمایهگذاری در دیگر کشورها
– ایجاد منسجمترین نظام تبادل مالی بر اساس ساختار متمرکز حکومتی تمام الکترونیک و متحد
– تنظیم برنامه صحیح تجارت جهانی کشور از طریق:
صادرات علم و صنایع پایه، انتفاع در عرصه تجارت جهانی از طریق ارزش بالای واحد پول ملی بهوسیله سرمایهگذاری و استفاده از منابع دیگر کشورها توسط نخبگان اقتصادی، رونق صنعت گردشگری و توریسم، کسب درآمد از طریق انجام خدمات اجرایی و تجارت الکترونیک، صادرات تولیدات تجدید پذیر طبیعی اعم از محصولات گیاهی و حیوانی و نیز صادر کردن محصولات فرهنگی و رسانهای